فاشیسم دینی بورژوازی با گروگانگیری جنبش کارگری ایران و سرکوب فکری و فیزیکی توده های کارگر بر اریکه قدرت نشست. سطر، سطر کارنامه ننگینش را با تشید سبعانه استثمار کارگران، حمام خون مبارزات آنان، هولوکاستهای دهه شصت، دهه های بعد، قتل عام خیزشهای کارگری 96، 98،  تحمیل نرخ استثمار 1300 درصدی و وحشیانه ترین اشکال گرسنگی بی خانمانی، فلاکت، بی داروئی، گورخوابی بر توده های کارگر، اعمال موحش ترین تبعیضات جنسیتی بر زنان و مانند اینها پر کرد. رژیم همگن و همآمیز با این جنگ فزاینده علیه طبقه کارگر، بخش مهمی از حاصل تشدید استثمار کارگران را صرف توسعه طلبی و زیادت خواهی در منطقه، با هدف تحکیم پایه های قدرت و افزایش سهم خود در کیک حاکمیت، مالکیت و سود سرمایه جهانی ساخت. فاشیسم درنده اسلامی در کارزار بشرستیزانه خود علیه جنبش کارگری، همه جا فاتح شد، زیرا این جنبش به رغم همه مقاومتها و میدانداریها از هیچ توان سازمان یافته، رادیکال، آگاه، سرمایه ستیز و چاره گر برخوردار نبود. در حوزه دوم دهه های متمادی با هزینه کردن حاصل استثمار توده کارگر، شستشوی مغزی بخشی از کارگران خاورمیانه، قربانی کردن رعب انگیز کارگر فلسطینی، سوری، عراقی، افغانی، پاکستانی، لبنانی، به پاره ای پیروزیها دست یافت، برخی سنگرها را تسخیر کرد، اما با سد آهنین مقاومت رقیبان طبقاتی مواجه گردید. رژیم در این پهنه به سنگلاخی بیش ازحد فرساینده، کاهنده و مهلک فرو افتاده است. فاشیسم فائق نتانیاهو – ترامپی حلقه های محاصره را بر او تنگ کرده است. فوج، فوج نیروهایش را در سوریه به ورطه هلاکت افکنده است. «دانشمندان» و مدیران اتمی اش را یکی، یکی، روز روشن در خیابانهای پایتخت، در حساس ترین نقاط تمرکز قوای پلیسی، اطلاعاتی رژیم  ترور نموده و می نماید، اسناد محرمانه هسته ای و امنیتی اش را تن، تن از جاسازی پلیسی اش غارت و راهی تل آویو می کند، مهمانان بالانشین القاعده ای او را در خیابان پاسداران به گلوله می بندد، مقرهای نظامی هم پیمانان عراقی اش را راکت باران می کند، دولتهای آل سعود، آل ثانی، آل خلیفه، مصر، سودان، اردن را قطب تحت اتوریته سیاسی و فرماندهی نظامی خود برای جنگ مشترک علیه او می سازد. رژیم عراق و احزاب نیرومند عراقی را آماده انفصال هر چه بیشتر از او و الحاق به قطب خود می گرداند. دولت سوریه را به وضعی انداخته است که خلاصی از چنگ همپیوندی با او را شرط بقای خود می بیند. با موسادش تا هفت پس توی سران سپاه و بیت خامنه ای پیش رفته است،  فاشیسم فائق نتانیاهوئی و بلوک بندی رقیب منطقه ای و بین المللی، رژیم اینک او را به این روز انداخته اند. اسیر وضعی نموده که راه پیش و پس ندارد. کل اینها هنوز نیمه راهست. قرائن بانگ می زنند که رقبا، در رأس آنها بورژوازی اسرائیل و امریکا به این تهاجمات ادامه می دهند، هر هفته و شاید هر روز حمله تازه ای ساز کنند، این حملات را نقشه مند پی گیرند ، هدف آنست که جمهوری اسلامی یا زیر فشار زبونی و ذلت به تسلیم افتد، در غیر این صورت دست به واکنش زند، واکنشی که سکوی آغاز هجومی کوبنده تر و هلاکتبارتر نه علیه فاشیسم اسلامی سرمایه که فقط علیه توده های کارگر ایران خواهد بود. ریال به ریال هزینه این هماوردیهای سبعانه و تن به تن قربانیان این تقابل وحشیانه را کارگران داده اند و ثانیه به ثانیه خواهند داد. فاشیسم اسلامی در حوزه جنگ علیه کارگران پیروز شد اما در پهنه کارزار با رقیبان وسیعا مات است. رقبا قدرت داشتند و چنین کردند، طبقه کارگر ایران می توانست قدرت باشد، می توانست خود را در یک جنبش نیرومند شورائی، سراسری، ضد بردگی مزدی سازمان دهد و به یک قدرت عظیم دگرگونساز  علیه همه این رژیم ها و قدرت ها تبدیل کند. نتیجه امتناع از این کار و ایفای این نقش چیزی است که می بینیم. کل بلاها بر سر ما آوار است. آیا وقت درس آموزی نیست. بسیار دیر شده اما باید آموخت و راه افتاد.

کارگران ضد سرمایه داری

آذر 1399