فولاد مبارکه، یکی و فقط یکی از 500 تراست برتر و یکی از چند هزار مؤسسه بزرگ یا متوسط صنعتی، مالی، تجاری، «خدماتی» سرمایه داری ایران است. این شرکت مواد اولیه مورد نیاز 3000 کارخانه در حوزه های تولید لوله، پروفیل، نفت، گاز، پتروشیمی، خودرو، موتورهای الکتریکی، لوازم خانگی، فلزات سبک و سنگین، ساختمان، غذائی، کشتی، سازه های دریائی را تهیه می نماید. همین محصولات را به 38 کشور هم صادر می نماید. ظرفیت تولید سالانه اش از 10 میلیون تن افزون است و قرار است تا سال 1404 به 25 میلیون تن افزایش یابد. سود خالص مؤسسه در سال 1399 بالغ بر 2200 میلیارد تومان بوده است. فولاد مبارکه بیش از 10 غول عظیم صنعتی مرکب از فولاد هرمزگان جنوب، صنایع معدنی، فولاد سنگان خراسان، فولاد سفید دشت چهارمحال بختیاری، ورق خودرو چهارمحال، فولاد امیرکبیر کاشان، شرکت بین المللی مهندسی سیستم ها و اتوماسیون، مهندسی فولاد مبارکه، مؤسسه فرهنگی، ورزشی مبارکه، فلز تدارک و الکترود را در ید مالکیت و استیلای خود دارد، در کل این مؤسسات و قلمروها حدود 8000 هزار کارگر را استثمار می کند. شرائط کار کارگران در یکایک این واحدها دهشت انگیز است. انواع سرطان، ام اس، بیماریهای لاعلاج، ارمغان بی دریغ و بیش از حد وفور شرکت برای توده های کارگر است. بخشی از آلودگیهای زیست محیطی منطقه اصفهان، خشکی زاینده رود، بی آبی سکنه کارگر شهرهای استان نیز از چرخه ارزش افزائی همین غول صنعتی، مالی نشأت می گیرد. هیچ کدام اینها اطلاعات جدیدی نیستند، منابع اعلام و انتشار آنها مراکز آماری فاشیسم اسلامی است و چه بسا واقعیت ها چند برابر این داده باشد، انچه اینجا، در این چند سطر، مطمح نظر و کانون تمرکز گفتگو با همزنجیران است، نه اینها که نکاتی  خاص و مهم تر است. لطفا دقت کنید!

فقط سود خالص این هولدینگ در سال 1399 پس از اختلاس های کهکشانی نوع 92 تریلیون تومانی باز هم بر اساس تراز مالی منتشره منابع رسمی رژیم اسلامی، به رقم  2200 میلیارد تومان رسیده است. در این سال متوسط مزدهای سالانه کارگران ایران به گونه ای چشمگیر زیر 2 میلیون تومان در ماه و 24 میلیون تومان در سال بوده است. فرض بر این گذاریم که هر کارگر واقعا 24 میلیون تومان را دریافت کرده باشد، حتی در این حالت کل 8 هزار کارگر صنایع متنوع تحت استیلا و مالکیت هولدینگ دستمزدی کمتر از 192 میلیارد تومان کسب کرده اند. رقم کهکشانی سود خالص 2200 میلیاردی ی را بر رقم اخیر یا مزد سالانه 8000 کارگر تقسیم کنید. بالغ بر 12 برابر است. 8 هزار کارگر با کار شاق، فرساینده، بیماری زا و مرگ آور خود 2200 میلیارد تومان بر سرمایه وحوش سرمایه دار افزوده اند و خود با مزدی 12 مرتبه کمتر از این مقدار، همراه زن و فرزندان به مرگبارترین گرسنگیها، برهنگی ها، فلاکت ها، ذلتها، حقارت ها، بی داروئیها، بی دکتری و بی درمانیها، بی مدرسه ای و بی سرپناهی تن داده اند. فراموش نکنید که مالکان و مدیران سوای 2200 میلیارد تومان سود خالص سالانه دهها تریلیون تومان نیز اختلاس و انواع دزدی داشته اند. سرمایه ها و سودهای طلائی بهت انگیزی که اگر حساب شوند حکایت نرخ استثمار دهشت انگیز چندین هزار درصدی کارگران در جهنم مشتعل سرمایه داری اسلامی است. هشت هزار کارگر که این اقلام کهکشانی سود و سرمایه را در یک سال تولید کرده اند، خود در ظول همین سال برای چند تومان مزد افزونتر چندین بار دست به اعتصاب زده اند، دستگیر و راهی زندان شده اند، بیکار و شکنجه گردیده اند یا بی هیچ نتیجه دست از پا درازتر به سر کار باز گشته اند. چرا باید به چنین وضعی تن داد؟ برای اینکه سرمایه داران دولت، ارتش، سپاه، پلیس، قوای سرکوب دارند و ما فاقد قدرت هستیم!! درست است اما مگر ما خالق کل سرمایه ها نیستیم؟ مگر دولت، ارتش، سپاه، پلیس، حوزه های علمیه همگی مفتخوران سفاک و گرازان خون آشامی نیستند که از حاصل کار و استثمار ما ارتزاق می کنند؟ مگر قدرت طبقه سرمایه دار، قدرت سرمایه تولید شده توسط ما نیست، چرا ما از قدرت خویش هیچ بهره ای نمی گیریم؟ چرا این قدرت را سراسری، شورائی، ضد سرمایه داری سازمان نمی دهیم، چرا دست در دست هم نمی نهیم و این قدرت را علیه سرمایه و سرمایه داران اعمال نمی کنیم؟ آیا این پرسش ها ارزش فکر کردن ندارند؟ اما این فکر کردن دلبخواهی و انتخابی نیست. جبر و قهر زندگی است، عصیان شکم خالی است، طغیان گرسنگی، بی آبی، بی سرپناهی و بی داروئی فرزندان است. مجبوریم بیاندیشیم، مجبوریم راه افتیم و دست همدیگر را بفشاریم، مجبوریم شورائی، سراسری، ضد بردگی مزدی متحد شویم، یک قدرت سازمان یافته شورائی سرمایه ستیز گردیم. هیچ چاره دیگری نداریم. آلترناتیو تن دادن به مرگ ذلت بار ناشی از فشار استثمار، سبعیت سرمایه است. میان این دو باید انتخاب کرد. این گوی، این میدان!

کارگران ضد سرمایه داری
شهریور 1401