فاشیسم اسلامی وسیله سهم خواهی طبقات حاکم و ایجاد تشتت در مبارزه توده های کارگران گردیده است. دولت های سرمایه داری همواره تلاش می نمایند که ریشه جرم و جنایت، افزایش بزهکاری و کثرت بزهکاران را به طینت بد آدمها ربط دهند!! جمعیتی عظیم از توده های کارگر را اراذل و اوباش، فاسد سرشتی و گمراه مادرزاد نامند و صاحبان سرمایه و قدرت را مصلحان نیک نهاد و پاک سرشت خوانند. در یک کلام ریشه افزایش نجومی جرم و جنایت و فساد را به خلقت و ذات انسان ها مربوط سازند. آنها حتی بروز جنایات جنگی، شکل گیری گروههای فاشیستی جنگجو را در جای دیگری غیر از مناسبات مسلط تولیدی موجود جستجو کنند. در سراسر جهنم سرمایه داری اکثریت غالب انسانها کارگرند، آماج استثمارسبعانه سرمایه اند، از کار و حاصل کار خود جدایند. اقلیتی هم سرمایه دارند و بر سرنوشت کار، تولید و زندگی طبقه کارگرحکم می رانند. ریشه رشد بی انقطاع جرم و جنایت، دزدی و فحشاء در حاکمیت نظام اختاپوسی سرمایه داری است. چگونگی امر این است که سرمایه جهت کاهش تاثیر افت نرخ سود و جبران آن توسط مقدار سود نه تنها بر شدت کار بلکه بر کاهش سهم کار از تولید (دستمزد) می افزاید. برای این کار سرمایه و دولت آن به اهرم فشار ارتش بیکاران تکیه می کند. بیکار کردن کارگران بعنوان عامل خنثی کننده بر کاهش نرخ عمومی سود به افزایش دائمی نسبی جمعیت می انجامد. بدین معنی که با وجودی که تعداد کارگران شاغل افزایش می یابد اما نسبت به افزایش جمعیت جهان جمعیت شاغلان روند کاهش دارند. این روند شامل همه کشورهای سرمایه داری است و فقط نسبت آن در جوامع گوناگون سرمایه داری تفاوت می کند. ریشه واقعی رشد جنایت، بزهکاری، تشکیل گروه های جنایی و افزایش تعداد لمپن پرولتاریا در فقر، گرسنگی و جرمی است که سرمایه علیه انسانیت انجام می دهد. در خلاء و نبود یک جنبش سرمایه ستیز و آگاه کارگری نیروی کارگران این چنین هرز می رود و به ضد خود آن ها بکار می افتد. هر نوع مبارزه علیه سبعیت های آوار بر سر ما کارگران صرفا با گشایش جبهه پیکار علیه بردگی مزدی قابل پیگیری است. میدان جنگ ما اینجاست. این یک جنگ طولانی در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی است، جنگ کل کارگران ایران علیه سرمایه داری، جنگ طبقه کارگر بین المللی علیه نظام بردگی مزدی است. این جنگ نیازمند تدارک، تجهیز، سازمانیابی، آگاهی و تمامی ملزومات واقعی مبارزه رادیکال طبقاتی است. شاخص هویتی این جنگ، ضد سرمایه داری بودن آنست. جنگیدن بر سر تعیین سرنوشت کار و تولید و زندگی خویش است. هر گام پیروزی در آن ولو ناچیز گامی در تحکیم پایه های قدرت طبقاتی سرمایه ستیز خود، گامی در عقب راندن بورژوازی، در تحمیل مطالبات عاجل خود بر سرمایه و دولت سرمایه داری، گامی در کاهش بیکاری، کارتن خوابی، فقر، گرسنگی، آزادی کشی، تبعیضات جنایتکارانه جنسی و آلودگیهای زیست محیطی است. اگر چنین نکنیم دام گستری سرمایه و نیروی های پلید فاشیسم عنان کار و مبارزه را از ما می ربایند و ما را علیه یکدیگر به جان هم می اندازند. لمپن پرولتاریا چیست، گروهی از کارگران که به دلایل گوناگون بیکار شده اند و جزئی از جمعیت مازاد جامعه اند. بخشی از آن ها در نبود کار برای امرار معاش به دزدی، خرید و فروش مواد و در یک کلام به اراذل و اوباش تبدیل می گردند. اینان براحتی تحت تاثیر ارتجاع قرار می گیرند و به ارتشی از داوطلبان در خدمت به طبقه حاکم علیه کارگران معترض دست به اعمال خشونت آمیز و کشت و کشتار می زنند. فاشیسم اسلامی، آیت الله ها و منبری های گوناگون حتی قبل از تسخیر قدرت در ایران دسته های اوباشی داشتند که محافظ، منجی و اجرا کننده اوامر آن ها بودند. این وحوش درنده که اولین اقدام اساسی آن ها مصادره انقلاب 57 و سرکوب توده های کارگر و نیروهای چپ بود در ادامه کار خود وسیله گسترش نفوذ، سهم خواهی و ایجاد شرایط سیاسی-نظامی برای جمهوری اسلامی سرمایه جهت ایجاد پایگاه طبقاتی درون سرمایه اجتماعی کشورهای منطقه، گردیده است. شکل گیری گروه های حزب الله در اوان انقلاب، گسترش وتکامل آنان به سپاه پاسداران، حزب الله لبنان و بعدها سپاه قدس، شکل دادن گروهی از افغان های بیکار و آواره تحت نام زینبیون، فاطمیون و صدها گروه دیگر از جمله حشد الشعبی و بدر در عراق از جمله این ها است. در داخل ایران نیز این وحوش سرمایه در شکل های شوراهای اسلامی کار، بسیجی های مستقر در شکنجه گاه های مخوف کشتار انسان ها، پایگاه های مختلف بسیج و جاسوسان رژیم سرمایه در محله ها و میان توه های کارگر همواره و بطور مداوم مورد شستشوی مغزی و پمپاژ افکار جنایت کارانه فاشیسم اسلامی حوزه های علمیه و امامان جمعه قرار می گیرند و باز تولید می شوند. همین روند مصادره شورش توده های کارگر ده سال پیش نیز تکرارشد هنگامی که توده های کارگر تونس آن چه که بهار عربی نام گرفت را آغاز کردند و موج شورش علیه نظام سرمایه و دولت های هار منطقه چنان آتش بر خرمن خشم و نفرت توده های کارگر از دولت های هار نظام سرمایه در منطقه از کشوری به کشور دیگر و منطقه ای به منطقه دیگر کشیده شد. در این هنگام نیز فاشیسم اسلامی و اقشار بورژازی اپوزیسیون حاکمیت های سرمایه که دهه ها در پی فرصت جهت پرش به حاکمیت سیاسی سرمایه گوش خوابانده بودند وارد معرکه شده و با بسیج بخش مهمی از کارگران بیکار، گرسنه و آواره نیرویی برای درهم شکستن، به بیراه و یغما بردن شورش خود انگیخته و در عین حال بدون کوچکترین آگاهی ضد سرمایه، فراهم نمودند. بدین ترتیب در برابر توده های کارگر شورشی اما سر درگم، ارتشی از نیروهای مخوف فاشیستی قد علم کرد که از آب و گل همین کارگران بر آمده بود. شکل گیری گروه های مختلف فاشیسم اسلامی از جمله داعش، جبهة النصره، ارتش آزاد سوریه که با پشتیبانی دولت های ترکیه، قطر، سعودی و امارات انجام گرفت در طول مسیر خود به شبکه ای از نیروهای مزدور در منطقه به رقابت با جمهوری اسلامی پرداختند. اکنون مدتی است دولت ترکیه اردوغان با حداکثر استفاده از این دستجات آدم کش در دستجات مختلف و لشکر های بی انتها دست به گشایش جبهه های جنگ در سوریه، لیبی و اخیرا قره باغ جهت سهم خواهی در منطقه زده است. سرنوشت این جنگجویان مزدور در مواردی بسیار غم انگیز است طوری که حتی کشته و یا زخمی شدنشان از نظر ها پنهان می ماند و خانواده آن ها تهدید می شوند تا سکوت کنند. این ها اکثرا جوانان بی تجربه ای هستند که بدام مافیای جنگی اردوغان می افتند. روزنامه نگاری از جبهه قره باغ این طور گزارش می دهد « مردانی که از فقر به جنگ کشیده شده اند اینگونه حرف می زنند: این بچه ها از فقر و نداری به مزدوری کشیده شدند، گول فرماندهان را خوردند. به آنها گفتند که برای نگهبانی از مرزها به آذربایجان می روید ولی واقعیت این بود که بردنشان به خط مقدم جبهه. کسی که رفت چیزی برای اینکه فرزندانش را سیر کند نداشت» ادامه گزارش چنین است « بیش از ۴۵ هزار سوری هم اکنون در ارتش روسیه در شهر بندری لاتاکا ثبت نام کرده اند و ده ها هزار به لیبی فرستاده شده اند». تاریخ قرن بیستم و حتی همین قرن تاریخ جدا ساختن و بیرون راندن ما از میدان واقعی جنگ طبقاتی علیه سرمایه بوده است. فقر و فلاکت، جنگ و خونریزی تنها با محو و نابودی این نظم چرکین و دهشتناک وبه دست طبقه متحد و متشکل شده در شوراهای کارگری و با برادری بین المللی طبقه ما میسر خواهد شد و نه چیز دیگر! باید از گمراهه ها بیرون آمد. باید به میدان واقعی مبارزه طبقاتی ضد سرمایه داری باز گشت. در این جنگ کل ما همزنجیران متحد می شویم، خود را شورائی متشکل می کنیم، شوراها را کانون آموزش، شناخت، ارتقاء آگاهی و همه اینها را در پروسه کارزار رادیکال علیه سرمایه می کنیم، با قدرت شورائی خود برای تصرف یکایک مراکز کار و تولید از دست صاحبان سرمایه می جنگیم. دراین جنگ کل قدرت قهر اقتصادی، سیاسی، نظامی، پلیسی، فرهنگی و شستشوی مغزی بورژوازی، کل ساختار حاکمیت و موجودیت سرمایه را به مصاف می کشیم.

سعید، سیامک، ابراهیم