از روز جمعه که قهر و خشم توده های کارگر مشتعل گردید، کارگران بیکار، عاصی تر و انفجارآمیزتر از برخی بخش های دیگر طبقه خود وارد میدان شدند. آنها در اکثر جاها خط مقدم جبهه پیکار را پر کردند، به این دلیل روشن که فشار گرسنگی و فقر و بی خانمانی و مصیبت های مولود سرمایه داری را سهمگین تر و کشنده تر بر گرده خود سنگین می دیدند. کارگرانی که به دلیل بیکاری کلیه راههای امرار معاش بر آنها بسته است و برای سیر کردن شکم خویش و فرزندان هیچ چاره ای ندارند جز آنکه از شاق ترین، فرساینده ترین و مرگبارترین کارها استقبال کنند. کارگران بیکار با جسارت تمام، خود پو، خود جوش و سراسری پای به میدان کارزار نهادند. بر اساس آنچه که دیده شد، عزم جزم داشتند که اگر بتوانند کار را یک سره کنند. می خواستند تا پای جان و آخرین قطره خون بجنگند. خروش قهر آنان و البته اکثریت غالب کارگران بود که رژیم ضد کارگری و فاشیستی سرمایه را به وحشت انداخت. تک تیر اندازان سفاک و دژخیم سرمایه بیشتر از همه همین جوانان کارگر بیکار را آماج گلوله خویش گرفتند، فریادهای آنان را با سرب مذاب پاسخ گفتند و یکراست به مغز آنان شلیک کردند. این کارگران با شجاعت بی مانندی به عمله قهر سرمایه حمله بردند و با آنها وارد جنگ شدند. فاشیسم هار اسلامی بورژوازی هر کجا که روی زمین کم می آورد، از هوا با هلیکوپترهای جنگی خود صفوف خروشان این کارگران را به رگبار می بست. دهها هزار نفر از آنان را دستگیر کرد. در شهر سقز در یک شب جمعیت عظیمی را راهی سیاهچال کرد. در نجف آباد زنان کارگر خانه دار کفن پوشیدند. در اصفهان شمار کثیری کارگربا گلوله های عمال سفاک رژیم جان خود را از دست دادند وهزاران نفر تسلیم شکنجه گاهها گردیدند. رژیم سرمایه، نیرو های اطلاعاتی را برای شناسایی کارگران رادیکال به میان آنان گسیل داشت. با همه اینها، کارگران نستوه و استوار پیکار کردند. در قلعه حسن خان یک روز تمام شهر در دست توده های کارگر بود. بانکها و مصلای شهر به آتش کشیده شد. در نظرآباد نجف آباد که ناحیه ای مهاجر نشین است، کارگران به وحشیانه ترین شکل ممکن سرکوب شدند. به اعتراف وزیر کشور رژیم، بیش از پانصد نقطه در سراسر ایران میدان جنگ کارگران و دولت سرمایه شد. نقطه ضعفها هم بسیار زیاد، فرساینده و مرگبار بود. کارگران شاغل در سطحی وسیع اسیر محافظه کاری بودند. کارگران هفت تپه و فولاد با توده کارگران بیکار در اهواز و سایر شهرها های استان خوزستان همراه نشدند. کارگران کارخانه های تراست مپنا در جاده ملارد به هم زنجیرا ن خود در خیابانها نپیوستند.عوامل سرمایه در برخی کارخانه ها و مراکز تولید به گونه ای سراسیمه شروع به پرداخت دستمزدهای معوقه کردند تا از این طریق در صفوف کارگران شکاف اندازند و کم یا بیش موفق هم گردیدند. خیزش جاری در خیابانها تا زمانی که با تلاش سراسری توده های کارگر برای سازمانیابی شورائی ضد سرمایه داری، تصرف همه مراکز کار و تولید، تصرف خانه های خالی، و فراوان کارهای دیگر تکمیل نگردد، مسلما آسیب پذیر خواهد بود و توسط رژیم هار سرمایه سرکوب خواهد شد. چاره ای نیست جز آنکه شورائی، سراسری و ضد بردگی مزدی متشکل و متحد شویم.  

بیکاری 3  

کارگران ضد سرمایه داری

آذر 1398