توفان بحران سرمایه داری در ایران تمامی عرصه های زندگی و حیات جامعه را در برگرفته و وحشیانه هر روز و هر ساعت با شدت بیشتری به معیشت و زندگی کارگران حمله ور می شود.بسیاری از کار گاهها و شرکت های تولیدی یا رسما ” ورشکسته و تعطیل شده اند و یا با پیش گرفتن سیاست به اصطلاح ” تعدیل نیرو” و اخراج کارگرا ن بتد ریج در استانه تعطیلی اند. تبعات بحران با سرعت به   کارخانه ها و تراست های بزرگ صنعتی تسری می یابد. شهرک صنعتی هشتگرد در نزدیکی کرج که تعداد بسیار زیادی از شرکتهای بزرگ و کوچک در آن فعالیت می کردند تقریبا” تعطیل شده و به گورستانی متروکه تبدیل گردیده است.

در حوزه صنعت برق، شرکت های گروه مپنا تمامی آن بخش دستمزد را که درسالهای گذشته تحت عناوین مختلف و در طول سال به کارگران می دادند قطع کرده اند و به پرداخت آنچه «دستمزد خالص» نام دارد اکتفا می کنند. این در حالی است که در برخی از شرکت های این گروه نظیر “شرکت البرز توربین” همین دستمزد محدود ماهیانه نیز با تاخیر بیست روزه پرداخت می شود.

موضوع “دستمزد های معوقه» یا آنچه مدیران سرمایه بر آن نام “حقوق پرسنلی” نهاده اند، از قبل و طی سالیان دراز در شرکتها و کارخانه ها موضوع مبارزه روز کارگران بود، اما اکنون به امری عادی همه کارخانه های بزرگ صنعتی هم تبدیل شده است. گرانی و کمیابی مایختاج اولیه زندگی، بسیاری از کارگران را وادار به تلاش برای یافتن کار دوم و سوم نموده است. ساعت هایی که اعضای یک خانواده کارگری می توانند در کنار یکدیگر باشند به دقایقی در پایان شب تقلیل یافته و آن هم با حد اکثر خستگی و دنیایی از اضطراب و نگرانی از فردایی که پیش رو دارند.

در شرکت قطعات توربین شهریار که یکی دیگر از شرکت های بزرگ فعال در حوزه صنعت برق می باشد و به قول خود مدیرا ن شرکت از “ستون های اصلی صنعت برق “است، تعدادی از کارگران بعد از پایان روز کاری، در شیفت شبانه به کار گاهها و شرکت های دیگر رفته و برای تامین حد اقل معاش و به قول دوست کارگری “فقط نمردن” بعضا” هیجده تا بیست ساعت کار می کنند. البته این “موهبت”!! تنها برای آن دسته از کارگرانی است که کار آنها “تخصصی” به شمار می آید و مشتری دارد. تعداد بسیاری به همان مسافر کشی و دست فروشی می پردازند. روز کار تا هیجده ساعت و فرسودگی جسمی و روحی ناشی از آن در یک طرف و ترس از اینکه مدیران کارخانه از کار کردن کارگران در شرکت های رقیب مطلع گردند و به اخراج آنان انجامد در سوی دیگر، دغدغه بسیاری از این کارگران شده است. در همین جا گفتنی است که در سال 92 کارگران این شرکت در اعتراض به عدم پرداخت به موقع دستمزدها و حذف برخی امکاناتی اعتصابی را آغاز کردند. اعتصابی که 45 روز به درازا کشید، کارگران خسارت های سنگین بر صاحبان سرمایه وارد آوردند و در نهایت با اتکا به نیروی اتحاد و همبستگی خود، مدیران شرکت را تا سطح وزارت نیرو و بسیاری از نهاد های سرکوب وادار به عقب نشینی کردند و خواسته های خود را محقق ساختند. از آن سال به بعد حتی”شورای اسلامی کار” که ساخته و پرداخته خود سرمایه دارا ن است نیز منحل گردید. این نکته را آوردیم تا بگوئیم که در در اینجا صاحبان سرمایه با توجه به پیشینه درخشان پیکار کارگران و از وحشت اینکه باز هم جنبشی در همان وسعت و با همان عظمت راه افتد دستمزد کارگران را حتی الامکان به موقع پرداخت می کرده اند.

بر اساس بسیاری از شواهد موجود موج بحرانی باز هم بسیار توفنده تر در راه است که از هم اکنون طلایه های آن را در زندگی و زیست هر روزه کارگران می توان مشاهده کرد. به حد اقل رساندن و در برخی موارد باز پس گیری امکانات و تسهیلاتی که کارگران طی مبارزات سال های گذشته به دست آورده اند ، به تعویق انداختن پرداخت دستمزدها، حتی در جاهائی که چنین نبوده است، تهدید به اخراج در سال 98 و تهدیدهای مشابه نمود هایی هستند که خبر از تشدید   فشارها و شروع دور جدید حمله سرمایه داران به زندگی و معیشت ما کارگران دارد.سرمایه داری بحران زده ایران تنها راه نجات و ادامه بقای خود را در حمله بیشتر به سفره خالی ما کارگران می بیند. سرمایه داران عزم جزم دارند تا آخرین باقیمانده امکانات معیشتی ما را ( اگر چیزی باقی مانده باشد ) از ما بستانند. تجربه سالها مبارزه نشان داده که ما کارگران تنها به نیروی خود و با اتکا به همبستگی طبقاتی میان همه زنجیرانمان در مراکز کار و تولید می توانیم در مقابل هجوم سرمایه داران به معیشت خود بایستیم. آنها را به عقب برانیم و حداقل محقر معیشتی خود دفاع کنیم. مبارزات پراکنده خود را شورایی و همبسته کنیم. شورای اسلامی، سندیکا ، اتحادیه یا هر نهاد دیگر که توسط سرمایه سر راه مبارزه ما قرار می گیرد، تنها گمراه هایی هستند که ما را از مسیر درست مبارزه دور می سازند.

پرویز همراه