یاران!

شما در فراخون خویش بر یک نکته بسیار مهم انگشت نهاده اید. اینکه بزرگداشت یاد جانباختگان را ادامه مستقیم شورش آبانماه و حلقه ای از زنجیره مبارزات همیشه جاری توده های عاصی از فشار استثمار، فقر، گرسنگی، فلاکت، ستمکشی و توحش نظام حاکم می بینید. این سخن مسلما درست و این تلقی ارزنده است، اشکال اساسی فراخوان، جهتگیری ها و پیامهایش این است که نه هیچ کلامی از هویت طبقاتی و اجتماعی توده عاصی معترض بر زبان آورده است، نه هیچ سخنی از وجود واقعی و طبقاتی حاکمان و سرکوبگران به میان کشیده است، نه از ریشه های واقعی شورش و عصیان گفته است و نه طبعا بدون تصریح این واقعیت ها و هویت ها، امکان رفتن به سراغ راه و راهبرد شفاف تداوم، تعمیق و گسترش کارزارها یا شورش ها داشته است. مبارزه، عصیان، خیزش، قهر یا هر خروش اجتماعی دیگر، رخدادهائی بدون هویت، مریخی و ماوراء زمینی نیستند. ما در جامعه زندگی می کنیم و جامعه موجود مستقل از خواست، اندیشه و برداشت ما مبتنی بر یک شکل معین تولید و مرکب از دو طبقه اساسی استثمارگر و استثمارشونده است. بشریت حاضر در جامعه سرمایه داری، در جهنم گند و خون و بربریت بردگی مزدی زندگی می کند، جامعه ای که بیش از 70% نفوس جمعیتی اش را کارگران تشکیل می دهند، طبقه ای که از کار خود جداست، آماج سبعانه ترین، بی رحمانه ترین، فرساینده ترین و هلاکتبارترین نوع استثمار است و از هر گونه دخالت در تعیین سرنوشت کار، تولید و زندگی خویش ساقط می باشد. طبقه دوم را وحوش سرمایه دار یا استثمارگران و گرازان شیارکار دلمه های خون و مالک الرقاب سفاک کارگران، تملک کنندگان درنده حاصل کار و تولید توده های کارگر و حاکم برسرنوشت زندگی، کار، جان و همه چیز این طبقه تشکیل می دهند. شورش آبان شورش طبقه نخست، شورش بردگان مزدی سرمایه بود. شورش انسانهائی که از زمان پیدایش سرمایه داری به حکم شرایط کار، استثمار و کل هستی اجتماعی خود همواره و همه جا، در تمامی مراکز کار و تولید دنیا، در کل حوزه های زندگی اجتماعی، در حال اعتراض، خیزش، جنگ، انقلاب بوده اند. طبقه ای که کل سرمایه ها و ثروت های دنیای موجود را آفریده است و خود در آتشفشان فقر، گرسنگی، ستمکشی، بیخانمانی و محرومیت می سوزد. طبقه ای که سوای مبارزه، عصیان، شورش و خیزش علیه این وضعیت هیچ چاره دیگری ندارد. شورش آبان مثل شورش دی، مانند کلیه اعتصابات و اعتراضات زنجیروار یک صد سال اخیر تاریخ ایران، شورش این جمعیت، شورش بردگان مزدی سرمایه بود. در آن سوی ماجرا هم طبقه استثمارگر سرمایه دار و دولتش قرار داشت. طبقه ای که شما زیر نام «حاکمان سرکوبکر بی رحم» آگاه یا ناآگاهانه، از بیان هویت واقعی طبقاتی آن طفره رفته اید و با این طفره رفتن بخواهید یا نخواهید، راهها را برای سازش با بخشی از آن، برای سوار شدن این بخش یا بخش های آن، بر موج پیکار جاری توده های عاصی کارگر، برای خرید و فروش مبارزات این طبقه، برای به شکست کشاندن این مبارزات و خیزش ها باز گذاشته اید.

شورش آبان شورش توده های کارگر بود. طبقه ای که در جهان، چند صد سال و در جامعه ما یکصد سال است علیه استثمار، ستم و بربریت نظام سرمایه داری می جنگد. طبقه ای که در این دوره طولانی تاریخی، در پروسه پیشبرد این کارزار قهری از سوی حاکمان هار و دژخیم سرمایه، سرکوب هولوکاست وار فیزیکی و فکری گردیده است و از طرف احزاب و محافل اپوزیسون مدار راست یا چپ بورژوازی، آماج فاجعه بارترین سرکوبهای فکری و گمراهه پردازیها و گمراهه آفرینی ها قرار گرفته است، زیر شلاق این گمراهه رفتن ها، مبارزه طبقاتی واقعی خود را از یاد برده است، دورنمای پیکارش را گم کرده است، اهداف، چشم اندازها و انتظاراتش را باژگونه رؤیت کرده است، قدرت طبقاتی خود را در ساختار قدرت سرمایه منحل ساخته است، برای ادامه حیات، برای تداوم زندگی برده وار خود هر روز بیش از روز پیش به دار حاکمیت سرمایه، به قانون و قرار و نظم و دموکراسی و مدنیت و حقوق و مذهب سرمایه داری، به احزاب اپوزیسون «کارگر پوش» بیرق افراز رهائی کارگر و انسان!!! چشم دوخته است و حاصل کل این ها وضعی است که امروز بر سرش آوار است. وضعی که باید از ریشه دگرگون گردد و برای این دگرگونی بنیادی محتاج است که دست بر ریشه گذارد، ریشه ای که خود اوست، باید به قدرت مستقل تاریخساز شورائی و ضد کار مزدی کل آحاد طبقه اش اتکاء کند، باید به جای جستجوی خواسته ها، چشم اندازها، اهداف و انتظارات خود در زیر سقف تیره و تار حاکمیت سرمایه داری آماده تسلط کامل بر تعیین سرنوشت کار و تولید و زندگی خویش شود. باید راه خارج سازی کل کارخانه ها، مدارس، بیمارستان ها، مستغلات، حمل و نقل، آب و برق و گاز، رسانه ها، همه مراکز کار و تولید، راه خارج سازی کل حاصل کار و استثمار نسل های متوالی طبقه اش از چنگال قدرت، مالکیت و حاکمیت سرمایه داری را پیش گیرد. راهی که طی آن قطعا مالامال از پیچ و خم، سنگلاخ، شکست و پیروزی است، راهی که برای عبور پیروزمند از آن باید با کل نظام بردگی مزدی، کل طبقه سرمایه دار دنیا، کل قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی، پلیسی، اطلاعاتی، دینی و شستشوی مغزی بورژوازی جنگ کرد.

شما به درستی گفته اید که یاد جانباختگان شورش آبان را باید به عرصه ای برای استمرار این شورش تبدیل کرد، اگر بخواهید به این سخن کاملا درست خود پای بند باشید معنایش آنست که باید یاد جانباختگان را قلمروی از قلمروهای واقعی، زنده و توفنده این پیکار کرد. اما فراخوان شما به طور واقعی چنین نیست. نه فقط چنین نیست که تا توانسته اید راه را برای سوار شدن هر دار و دسته ارتجاع بورژوازی که خواهان سهم افزون تر در مالکیت، قدرت و حاکمیت سرمایه و خواهان مشارکت مؤثرتر در استثمار ما، حکومت بر ما و جاودانه سازی سرمایه داری است باز گذاشته اید. بیائید این ریل را رها کنیم و ریل واقعی کارزار ضد سرمایه داری را پیش گیریم. بیائید در متن مبارزه جاری توده های عاصی طبقه خود دست به کار آمدگی، تدارک، تجهیز و سازمانیابی شورائی هر چه نیرومندتر و سراسری تر این توده وسیع، برای تصرف کامل چرخه کار و تولید، برای خارج سازی کل حاصل کار و تولید خویش از چنگ سرمایه شویم. بیائید یاد جانباختگان شورش آبان، یاد تمامی جانباختگان طبقه کارگر جهانی در پهنه کارزار طبقاتی را صحنه ای و سنگری از کارزار واقعی رهائی انسان سازیم.

کارگران ضد سرمایه داری

آذرماه 1398

FARAKHAN