«مطالبات کارگران صنفی است»!! «اعتراضات صنفی کارگرها اوج گرفته است»!! «حق تشکل صنفی کارگران را به رسمیت بشناسیم»!!، «مبارزه صنفی کارگر نباید سرکوب شود»!! «به حمایت از حقوق صنفی توده کارگر برخیزیم»!!

اینها ترجیع بند چکامه های پرشور همبستگی سندیکاها و احزاب با مبارزات روز توده های کارگر است!! همه با هم قیام کرده اند تا زیر لوای حمایت از طبقه کارگر!! شالوده موجودیت کارگران به عنوان یک طبقه را درهم کوبند و جنبش کارگری را از هویت طبقاتی ضد سرمایه داری خود ساقط سازند. عصاره همه حرف ها آنست که کارگران یک طبقه واحد نیستند!!. هستی اجتماعی واحدی ندارند!! در بنیاد طبقاتی خود ضد بردگی مزدی نمی باشند!! نیازمند یک سازمانیابی سراسری طبقاتی علیه سرمایه نیستند!! با رابطه خرید و فروش نیروی کار و نظام سرمایه داری تضاد و خصومتی ندارند!!. هیچ کدام این ها نمی باشند. مشتی شهروند مؤمن به تعالی اقتصادی، عظمت سیاسی، اعتلای مدنی، گسترش اجتماعی، غنای فرهنگی جامعه موجودند. بنا به اشتیاق!! و انتخاب آزاد!! خود برای سرافرازی، شکوه، عظمت هر چه افزونتر این جامعه کار می کنند!! این کار را در رشته های مختلف و حوزه های متفاوت انجام می دهند. در هر کدام این عرصه ها، رسته ها و مشاغل، صنف خاصی را به وجود می آورند!!. صنفی که ویژگیهای خاص خود را دارد!!، به اعتبار این ویژگیها از صنف های دیگر متمایز می شوند!! باید به عنوان صنف برای خود نماینده تعیین کنند!!، سندیکا سازند، اتحادیه تشکیل دهند. به این یا آن حزب آویزان گردند، از طریق این نهادها با مالکان سرمایه و خدایان قدرت سرمایه داری مشورت و مذاکره کنند!!. اساس کار آنها هم بر اجماع و توافق است. در این توافق و عقد قرارداد به حقوق صنفی خود هم دست می یابند!!!

رفرمیسم راست سندیکالیستی تاریخا اینها را صریح، عریان، شنیع، وقیح و بی شرمانه خورد کارگران داده است. رفرمیسم چپ همین کار را به گونه ای دیگر و با دنیایی عوامفریبی و تزویر و جعل انجام داده است. احزاب این طیف در ظاهر تا توانسته اند از طبقه کارگر، مبارزه طبقاتی، طبقه بودن توده های کارگر صحبت نموده اند. اما چکیده کارکرد عملی آنها این بوده است که کارگران فقط وقتی به حزب می آویزند طبقه می شوند!!! شرط طبقه بودنشان آنست که تسمه نقاله عروج حزب به عرش قدرت گردند. حزب است که آنها را طبقه می کند!!!. خودشان به اعتبار کارگر بودنشان، به اعتبار هستی اجتماعی خود، سرمایه ستیزی خودپوی طبقاتی خویش، به اعتبار تضاد هویتی با سرمایه هیچ چیز نیستند!! طبقه هم نمی باشند.!! در غیاب حزب همان صنف هستند!! اصناف متمایز ازهم می باشند!!. مبارزاتشان هم صنفی است و باید صنفی باشد.

احزاب و اتحادیه ها با طبقه کارگر و جنبش کارگری چنین نموده اند. زیر عناوین گوناگون کوشیده اند تا توده های کارگر به صورت یک طبقه واحد، با اتکاء به قدرت مستقل طبقاتی خود، با عزیمت از هویت سرمایه ستیزی خود، با رجوع به قدرت تاریخ آفرین طبقاتی خود، وارد میدان نشوند، به خود، نیروی خود، به ظرفیت لایزال ضد سرمایه داری خود، به توان پیکار کل آحاد خویش تکیه نکنند، راه سازمانیابی مستقل این قدرت را پیش نگیرند و اساسا پیدا ننمایند. در تدارک اعمال این قدرت علیه سرمایه نیأفتند. خود را بدون حزب بالای سر، بدون دانشوران ماوراء خود، بدون مشتی سندیکاچی بالانشین، بدون یک نیروی معجزه گر مافوق، فقط مشتی صنف پندارند و بر بخش های مختلف خود مهر صنف کوبند.

اما کل این حرف ها، اطلاق صنف بر ما، توصیه مبارزه صنفی به ما، پیچیدن نسخه تشکل صنفی برای ما، لیست کردن مطالبات صنفی برایمان، آری کل اینها ترفند کثیف رفرمیسم و ارتجاع بورژوازی است. ما یک طبقه واحد هستیم. به اعتبار هستی اجتماعی واحد خویش، به اعتبار شرائط کار و استثمار و زندگی و مبارزه همگن خویش یک طبقه ایم. طبقه ای رادیکال که با اساس وجود سرمایه داری در ضدیت هستیم. طبقه ای با زنجیر بردگی مزدی که در جنگ خود علیه سرمایه سوای همین زنجیر هیچ چیز دیگر برای از دست دادن نداریم. طبقه ای که همه آحادش از کارگر حوزه صنعت، فروش و توزیع، کشاورزی و حمل و نقل گرفته تا معلم، بهیار، پرستار، نظافتچی، تا نویسنده و مترجم و پستچی، همه و همه فروشنده نیروی کاریم. با فروش نیروی کار خود از کار، محصول کار و سرنوشت کار و تولید خویش جدا می گردیم. حاصل کارمان سرمایه طبقه سرمایه دار و منشأ قدرت اقتصادی، سیاسی، حقوقی، مدنی، فکری، ایدئولوژیک و دولتی سرمایه داران، قدرت قاهر مستولی بر جامعه و مسلط بر سرنوشت کار و تولید خود ما است. ما به اعتبار همه این شاخص ها، همه این تعینات واحد، کل این مشترکات یک طبقه ایم. در هر عرصه و حوزه که کار می کنیم آماج فشار استثمار سرمایه ایم و برای هر میزان کاهش این بدبختی ها باید علیه سرمایه بجنگیم. اطلاق صنف بر ما صرفا توطئه کثیف سرمایه داران است. برای شستشوی مغزی ماست. با هدف فروپاشیدن، متلاشی نمودن و در هم شکستن وحدت و قدرت طبقاتی ما صورت می گیرد.

درماههای اخیر در جهنم سرمایه داری ایران، هر چند اندک، اما به هر حال بیش از گذشته، طبقه بودن خود را به نمایش نهاده ایم. به صورت یک طبقه همصدا وارد میدان شده ایم. از خارگ تا سرخس و از بازرگان تا مکران خواسته های واحدی را فریاد می زنیم. این کار را بر بلندای آگاهی بالیده جنبشی، طبقاتی و ضد سرمایه داری شروع نکرده ایم. این اشکال ماست اما بالاخره فشاراستثمار، دردها، رنجها و زندگی همگن و همگون طبقاتی، ما راهمصدا ساخته است. حتی در همین سطح وجود خود به عنوان طبقه متخاصم با سرمایه داری، وجود خویش با پرچم طبقه در حال مبارزه با نظام بردگی مزدی را به همگان نشان داده ایم. کاری کرده ایم که سراسر دنیا از خیزش کارگران ایران حرف می زنند. همه ازما کارگران به عنوان یگانه نیروی رزمنده در چهاردیواری جهنم سرمایه داری ایران سخن می رانند. دانشجویان طبقه ما برای اولین بار بساط همصدائی «دموکراتیک»!! با دانشجویان بورژوازی را جمع کرده و با سرافرازی کامل زیر بیرق کارگرزادگان دانشجو کنار ما می ایستند. از شش گوشه جامعه به حمایت از مبارزات همدیگر برخاسته ایم. در هر کجا هر اعتراضی بر پای می داریم فریاد همبستگی با همزنجیران دیگر خود در جاهای دیگر سر می دهیم. در این مدت به کرات، از درون غالب اعتصابات، تظاهرات، خیزش های خیابانی بر مبرمیت سازمانیابی شورائی طبقاتی و سراسری خود انگشت نهاده ایم. عملا شورائی راه افتاده ایم، شورائی تصمیم گرفته ایم، شورائی مبارزه کرده ایم و بالاخره تا اعلام آمادگی برای تصرف شورائی کارخانه پیش رفته ایم. ما با کلیه این این کارها همصدائی، همبستگی و همزنجیری خود را در هیأت یک طبقه واحد اجتماعی سرمایه ستیز فریاد زده ایم، ابراز کرده ایم و به نمایش نهاده ایم.

ما در طول ماههای اخیر این گام های سترگ را برداشته ایم و برداشتن همین گامها رفرمیسم را بیش از پیش دچار دهشت کرده است. رفرمیسم هراسان گردیده است و لاجرم بسیار سراسیمه و آشفته به تکرار صنف، صنف و باز هم صنف!!! روی آورده است. همه توان خود را راه انداخته است تا راه ابراز وجود سراسری ما به عنوان طبقه کارگر را سد سازد، تا ما را متقاعد کند که صنف هستیم!!، تا ما را تحمیق کند که قادر به سازمانیابی شورائی ضد سرمایه داری خود نمی باشیم. تا ما را شستشوی مغزی دهد که راه پیوند خوردنمان با همدیگر آویختن به سندیکا و حزب و نیروهای ماوراء خود است. تا بر ریشه هر تلاش ما برای متشکل شدن شورائی سراسری علیه سرمایه تیشه فرود آرد. باید توطئه رفرمیسم را خنثی کرد. باید همه جا، از درون تمامی کارزارها، اعتصابات، خیزش ها در سراسر جهنم بردگی مزدی فریاد سر دهیم که صنف نیستیم. یک طبقه واحد ضد سرمایه داری هستیم. آماده سازمانیابی شورائی کل آحاد توده های طبقه خود برای جنگ با سرمایه داری می باشیم. دست در دست هم گذاریم و چنین کنیم.

senf

 

کارگران ضد سرمایه داری   دیماه 1397