توضیح: در تهیه این مطلب از مقاله « سرمایه چون اپیدمی» استفاده شده است.

سیل و طوفان بخش وسیعی از دنیا، از شرق افریقا تا همه ایالات ایران را در کلاف خود پیچیده است. شمار کشته ها بالاتر از هزار و آمار زخمیان مرز دهها هزار را پشت سر نهاده است. طبقه کارگر ملاوی، موزامبیک، زیمبابوه و ایران سهمگین ترین تلفات و خانه خرابی ها را متحمل شده اند. فقط در شیراز آمار واقعی کشتگان و مصدومین از صد افزون است. توده های کارگر بیست و شش استان ایران در همین لحظه حاضر با خطر موحش وقوع فاجعه ها دست و پنجه نرم می کنند و مرگ ناشی از طغیان سیلابها را درمقابل چشم خود می بینند. ریشه سیل ها، طوفان ها و فاجعه ها کجاست؟ پاسخ بورژوازی از راست تا چپ تکراری است. دین سالارانشان آسمانها را می کاوند، لائیک هایشان با تسبیح «بحران زیست محیطی» ورد می اندازند. هر دو جماعت با هم برای «سوء مدیریت» دم می گیرند!! و در سوک نبود برنامه ریزی اشک می ریزند!! کل تلاش ها نقشه مند یا تعبدی، آگاهانه یا از سر جهل، برای مهندسی افکار یا متأثر از شستشوی مغزی حول یک محور چرخ می خورد. دادن آدرس باژگون به کارگران که نکند شعور و شناخت آنها ریشه واقعی را دریابد. خطراینکه کارگران سرچشمه فاجعه ها راپیدا کنند برای نمایندگان فکری، دانشگاهی و دولتمرد سرمایه میلیاردها بار از ضرر کل سیلاب ها و طوفانهای عالم و شاید تاریخ مهلک تر است.

سرمایه جهانی به لحاظ حجم و ارزش در طول صد و هفتاد سال اخیرمیلیونها و دربرخی حوزه ها میلیاردها برابر شده است. در همین مدت تخریبات زیست محیطی ابعاد کهکشانی یافته است. آلودگی هوا، افزایش آلاینده ها، ویرانی طبیعت، امحاء جنگلها، نابودی جانوران، افزایش گرمای زمین، طغیان مهلک فلزات سنگین در طبیعت و محیط زیست، افزایش سرسام آور زباله ها روی زمین، تراکم انفجاری زباله در دریاها، پیدایش و گسترش بی مهار بیابانها و صحاری، کاهش و مرگ مواد مغذی خاک و تاثیر مخرب آن بر سلامت انسان، گسترش کاربرد مواد دفع آفات نباتی در کشاورزی و تاثیر ویرانگر آن بر سلامت بشر یا حیوانات، تغییرات مضر در تغذیه انسان و عوارض مرگبارش بر سیستم دفاعی بدن و صدها بلیه عظیم انسانی دیگر محصول بلاواسطه، اجتناب ناپذیر و مستمرا فزاینده انباشت افراطی و سودپوئی بشرستیزانه سرمایه در طول این صد و هفتاد سال بوده است. ریشه واقعی تشدید و توسعه طوفان ها یا سهمگین تر شدن چندین بار مضاعف سیلاب ها در همین جا قرار دارد.

وانمود می کنند که تخریبات محیط زیستی نتیجه سهل انگاریها وعدم محاسبات دقیق دولتمردان یا متخصصان است و اینکه اگر این اشکالات مرتفع گردد چنین فجایعی رخ نخواهد داد!! این وحشتناکترین دروغ است. دقت سرمایه دقت سودآوری است. هدفش تولید ارزش اضافی و خودافزایی نامتناهی است. سرمایه رابطه ای مهار در فاصله مرزهای معین جغرافیایی هم نیست. یک رابطه اجتماعی و جهانی است. تخریبات زیست محیطی آن، اپیدمیک و بین المللی است. بعلاوه هوا، آب، خاک و جو زمین دائما در حرکت و همآمیزی هستند. تخریبات محیط زیستی سرمایه از این طریق هم جهانی می گردد. به بحث مشخص سیل ها پردازیم.

در ایران 70 رود بزرگ و کوچک جاری است. مطابق آمار رسمی سد سازیها از 1329 آغاز و تا سقوط شاه 14 سد بزرگ بر روی برخی رودخانه ها بنا گردید. پس از استقرار رژیم اسلامی سرمایه و بعد از جنگ ایران و عراق سد سازی سرعتی خیره کننده یافت و ایران سومین کشور سد ساز دنیا بعد از چین و ترکیه شد. آمار وزارت نیرو از وجود 647 سد مورد بهره برداری و 683 سد در دست مطالعه یا احداث حکایت دارد. این بدین معناست که به طور متوسط 9 سد بر روی هر رودخانه ایران بسته شده است!! سرمایه داران بر روی هر آب باریکه ای سد ساخته اند تا هر قطره آب را به سرمایه تبدیل کنند و بهیمن دلیل در همین مدت بیش از 200 شرکت پیمانکاری، 100 شرکت مشاور و 30 شرکت بزرگ دراین قلمرو تأسیس شده است. شرکتهایی که هر ریال سرمایه هایشان حاصل استثمار دهشت زای توده کارگر بود، برای کهکشانی تر کردن هرچه بیشتر این سرمایه ها، قطره، قطره آب، طبیعت و محیط زیست انسانها را هم سرمایه نمودند تا غول آساتر ازسابق به استثمار موحش تر کارگران پردازند. آب مادام که وارد چرخه ارزش افزائی سرمایه نشده است جزئی از طبیعت و مایه شادابی، طراوت و سر زندگی آنست. سرمایه اما همین آب را بدون هیچ هزینه ماده اولیه و کمکی خود در صنایع فولاد، سایر فلزات، پتروشیمی، برق، انرژی، کشاورزی، کشت و صنعت یا هرحوزه دیگر می سازد. حیاتی ترین عنصر طبیعت و زندگی بشر را مفت و رایگان جزئی از بخش ثابت خود می گرداند و در استثمار فاجعه بار توده کارگر به کار می اندازد. آنچه تا دیروز مفرح حیات بشریت بود اینک بانی تخریب و آلوده سازی هر چه وحشتناک تر محیط زیست می کند. سرمایه اما به این بسنده نمی نماید. همه جا و همواره در جستجوی تولید هر چه ارزان تر و سود هر چه سرشارتر است. سد پشت سر سد احداث می کند تا همه آبها را سرمایه کند. با این کار اراضی پائین سدها را بایر می سازد، حوزه پشت سدها را به خاطر فرار از تحمل هزینه و کاهش سود لایروبی نمی کند، قابلیت خاک در جذب آب را می کاهد. کاری می کند که با پرشدن سدها آب با سرعت روستاها و مناطق اطراف را اسیر سیلاب نماید. در ایران سدها عموما متعلق به نهاد های بزرگ مالی و صنعتی نظیر پایگاه خاتم الانبیا، آستان قدس رضوی و سپاه پاسداران هستند.اما سرمایه داران دیگر نیز سهم خاص خود را دارند. آنچه اینان دستور کار کردند یکی از ارزان ترین شیوه های تأمین انرژی بود. شیوه ای که طبیعت را نابود، خطر سیلاب ها و کشتارها و خانه خرابی کارگران را به اوج می برد، هزینه انباشت را بسیار نازل و سود سرمایه را نجومی می سازد. این سرمایه داران اسلامی آریایی تبار، تکنیک و سرمایه خود برای تبدیل هر چه بیشتر آب به سرمایه را به خارج از ایران، عراق، سوریه و حتی امریکای لاتین نیز منتقل نمودند. در همه جا تخریب طبیعت، سرمایه کردن طبیعت، خانه خرابی چندین بار مضاعف توده های کارگر و درو نمودن سودهای کهکشانی را دنبال کردند. اگر سپاه پاسداران در این روزهای ویژه طغیان سیل همه جا «امت حاضر در صحنه» است، دلیل اصلی آن پاسداری از سرمایه ها و حوزه های سرمایه گذاری خود است. سپاه در عین حال می خواهد اماده سرکوب هرخطر احتمالی از جانب توده های عاصی و بی خانمان کارگر باشد. ایفای هر دو نقش را «حسین سلامی» جانشین فرماندهی این نهاد رعب و سرکوب در روز 4 فروردین بسیار صریح فرمولبندی کرد. او گفت: « ترمیم نقاط آسیب ‌دیده از سیل بر عهده نیروی زمینی سپاه است” و ادامه داد که سپاه حتما “آتش به اختیار” عمل خواهد کرد.

ایجاد سد با هدف تامین انرژی، ایجاد سیستم آبرسانی، انباشت وسیع سرمایه و حصول سودهای نجومی باعث می گردد که 1- تجمع آب در یک مکان، شدت تبخیر و هرزرفتن وسیع آب را در پی آرد. 2- با جلوگیری از عبورآب در مسیر هزاران ساله، مخازن آب این مسیر ها خشک شود. 3- با خشک شدن مسیر طبیعی رود ها امکان سر سبزی و تاثیر اکوسیستمی رود خانه ها بر محیط اطراف از بین برود. دشت هایی که بعد از سدها قرار دارند صحراهای خشک شوند و خاک پودر شده آنها قابلیت جذب و ذخیره آب را از دست بدهد و به راحتی همراه آب سر ریز شده سدها به صورت گل و لای، دهات و شهر ها را در خود مدفون سازند. رود ها در مسیرهزاران ساله خود به صورت طبیعی و به عنوان جزئی از طبیعت جاری بوده اند. این رودها مسیر خودرا سیراب و سفره آب های زیر زمینی را پر آب می نمودند. بستن سد به خصوص در مقیاس سرمایه اندوزی سرمایه داران سپاهی تمامی این سیستم را در طول زمان بر هم ریخته است. کاهش منابع آبی زیر زمینی رطوبت زمین را از بین برده است، دشت های مسیر رودها را صحاری سوزان کرده است. افت شدید آبهای زیرزمینی را زائیده است. خلل و فرجی در خاک به وجود آورده که زمین را شبیه اسفنج خشکی کرده که به جایی بند نیست و فرو می‌ریزد و در این فروریختن خاک مرده به پودر تبدیل می شود و با باد حتی ملایمی جابجا می گردد. فرونشست زمین یکی از عوارض جانبی این درهم ریختگی است. یکی از مصیبت بار ترین آنها از بین رفتن سیستم جذب آب باران های شدید است. وقتی خاک مرد قادر به جذب و نگهداری آب باران نیست، آن وقت سیل شدن هر باران امری بسیار طبیعی خواهد بود. چنان که ما امروز شاهد هستیم هر باران نسبتا شدیدی به سیل و خرابی خانه و کاشانه توده های فقیر کارگر منتهی می گردد. قطع درختان و تبدیل جنگل ها به ملاط و مصالح ارزش افزایی سرمایه نیز از عوامل مهم راه افتادن سیلاب ها است. (د رایران روزانه ۱۲۳ هکتار جنگل از بین می رود و چوب آن به سرمایه تبدیل می شود) درختان جنگل به عنوان سدی طبیعی در مقابل جاری شدن سیل هنگام بارندگی سنگین عمل می‌کنند. خاک زمینی که درختان آن قطع شده، تاب مقاومت در برابر بارش شدید را ندارد و همراه با آن سیلی از گل و لای و مواد معلق راه می افتد.

چرا ما توده کارگر این چنین اسیر سیل و طوفان شده ایم، پاسخ ساده است. در سراسر جهان آب سرمایه شده است. تا هنگامی که رود ها، مخازن آب های زیر زمینی، دریاچه های اّب شیرین و تالاب ها سرمایه نبودند، بشر شاهد این رخدادهای فاجعه بار نبود. حوادث طبیعی وجود داشته اند اما آنچه امروز شاهدش هستیم دیگر رخدادهای طبیعی نیستند. همه مخلوق سرمایه و عوارض گسترش و خودفزائی هر چه موحش تر سرمایه اند. تا اینجا همه اش از سرمایه شدن آب گفتیم اما پدیده دیگری نیز از مدت ها پیش تاثیرات مخرب خود را آغاز کرده است. گرمایش زمین و افزایش دائمی آن به درهم ریختگی چرخش آب زمین اضافه گردیده است. باران ها شدید تر شده اند و تعداد دفعات آنها نیز بیشتر از گذشته است. دلیل آن سرعت گرفتن تبخیر آب، گردش آب از دریا، رود خانه، سد، تالاب به جو و بازگشت آن بر زمین است. میانگین دمای زمین هر سال رکوردی جدید می افریند. شتاب افزایش دما، عامل ذوب شدن یخ‌های هر دو قطب است. بالا آمدن سطح آب دریاها و تغییرات عمده نزولات جوی در مناطق مختلف کره زمین بشریت را تهدید می کند. گرم شدن تغییرات عمده‌ای در تمامی کره ارض بر جای می‌نهاده است . سطح دریاها بالا آمده ، بخشی از زمین بیش از حد بارندگی دارد و بخشی نیز بی بهره از بازندگی است.

کارگران ضد سرمایه داری

فروردین 1398