این روزها بازهم دولت اسلامی سرمایه، اپوزیسیونهای راست و چپ، در داخل و خارج، از سناریوی انتخابات رئیس جمهوری می ­گویند. ابتدا ببینیم که در نظام سرمایه­داری اساساً انتخابات چیست؟

حرف طبقه سرمایه ­دار درباره انتخابات این است: «همه انسانها دارای منافع یگانه، میهن واحد و سرنوشت مشترکی هستیم. با برگزاري انتخابات همه در تعیین سرنوشت خود دخیل می­گردند. نمایندگان دلخواه خود را انتخاب می­کنند، امور جامعه را برنامه ­ریزي و رتق و فتق می­کنند.»

طبقه سرمایه­ دار وجود طبقات را انکار می­ کند، سرمایه­ دار و کارگر را انسان های برابر با منافع واحد می­ خواند و بر دنیای عظیم نابرابری های آنان پرده می­اندازد، استثمار جنایتکارانه طبقه کارگر را تکذیب می­نماید، جدایی و محروم بودن کارگر از کار و محصول کار و سرنوشت خویش را پنهان می­سازد. در همین راستا از پدیده­ های گمراه ­کننده­ای مانند « میهن»، « ملت»، « توسعه ملی»، « سرنوشت مشترک ملی» سخن می­راند تا از طریق این ترفندها بر روی ضرورت مبارزه طبقاتی توده ­های کارگر علیه اساس سرمایه­ داری پرده اندازد. انتخابات، مسخ شعور کارگران و به تعطیل کشاندن جنبش ضد سرمایه ­داری آنان است.

اپوزیسیون راست، مافیای سلطنت طلبان، جمهوری خواهان لائیک و مجاهد، به سیاق سالهای قبل بر طبل تحریم انتخابات می­کوبند. اینها اعلام می ­دارند که: «انتخابات آزاد نیست، با نظارت استصوابی شورای نگهبان، انتخابات معنی ندارد، رفتن پای صندوق رأی، تحکیم پایه ­های قدرت رژیم است. تحریم بهترین راه است.» اما انتخابات حتی نوع شفاف­، دموکراتیک و فراگیرش، فقط فریب توده­ های کارگر است. در جوامع، دارای دموکراسی و انتخابات آزاد، کارگران با رأي خود، فقط حق رأي واقعی انسانی، حق دخالتگري آزاد در تعیین سرنوشت کار و تولید اجتماعی خود، حق دخالت در مورد اینکه چه تولید شود، چه تولید نشود و محصول کار و تولید آن ها چه فرجامی یابد، حق تمامی این ها را به تمام و کمال از دست می­دهند. کل این حقوق را تسلیم دستگاه­هاي قدرت سرمایه می­کنند. فرداي روز انتخابات همان نمایندگان منتخب سناریوي انتخابات آزاد در پاسخ به نیازها و شروط ارزش افزایی سرمایه، فرمان صادر می­ کنند. نقش آنها نه نمایندگی رأي دهندگان که برنامه ­ریزي نظم اقتصادي، سیاسی، اجتماعی سرمایه و تحمیل این نظم ضد انسانی بر توده ­هاي کارگر است.

جماعت اپوزیسیون چپ نیز به اصل انتخابات در جامعه موجود سرمایه ­داری هیچ انتقادی ندارند. تک تک احزاب و محافل طیف چپ، درون سازمان های خود، انتخاباتی از همین قماش و با همین ماهیت را برگزار می­کنند تا قدرت توده تشکیلات را به نخبگان عالی­ مقام بسپارند. جنگ و دعوای چپ صرفاً علیه انتخاباتی است که در آن حزب و دفتر و دست کشان جائی به دست نمیآورند. در همه تریبون ها جار می­زنند که دولت راه شرکت در یک انتخابات واقعی و آزاد را بسته است، یعنی این که حق فعالیت سیاسی از جمله کارزار انتخابانی حزب و گروهشان را به رسمیت نمی ­شناسد و راه رسیدن به کرسی قدرت را می­بندد.

با توجه به این حقایق، پدیده انتخابات چه ربطی به طبقه کارگر دارد؟ چرا کارگران باید به این هیاهوها گوش دهند و برای خویش تعیین تکلیف بنمایند؟! حقیقت این است که انتخابات در هیچ شکلش، آزاد و غیرآزاد، امر کارگران و مسأله جنبش کارگری نمی­ باشد. توده کارگر آگاه نه فقط بعد از برچیدن سرمایه ­داری، که همین حالا، اصل قیمومت انسانها توسط نخبگان و بالانشینان را مطرود می­داند. به شوراها و به دخالتگری خلاق، آزاد، نافذ و آگاه آحاد کارگران در همه موارد تصمیم گیری­ها باور دارد. در شوراهای کارگری هیچ نهاد بالای سر افراد موجود نیست. هیچ کس و هیچ نهادی را انتخاب نمی­کند تا برای او تصمیم بگیرد، تا برایش تعیین سرنوشت کند و از این منظر، انتخابات امری بی­ ربط به طبقه کارگر است.

به شرایط روز ایران نظر کنیم. این انتخابات در مقایسه با دوره­ های قبل دچار تغییراتی شده است. از شروع دهه 80 خورشیدی به این طرف، موضوعیت جناح بندی­های سیاسی و تقسیم قدرت دولتی میان باندهای مختلف بورژوازی عملا از بین رفته است. اجرای الگوی ویژه برنامه ­ریزی اقتصادی، ارتباطات بین­ المللی، سیاست خارجی و سرکوب جنبش کارگری نیازمند تصفیه ساختار حاکمیت سرمایه و یکدستی و انسجام کامل است. پرونده نقش ­بازی اصلاح طلبان باید برای همیشه بسته شود. این اتفاق بخصوص در دو سال اخیر نمایان­تر شده است. این شرایط باعت گردیده نا اپوزیسیونی از بورژوازی که سوای سوار شدن بر ماشین دولتی سرمایه هیچ خواب و خیال دیگری ندارد، حکومت را متزلزل تر و خود را به کسب قدرت نزدیک ­تر بداند. آنان با کمپین ” نه به جمهوری اسلامی” کارگران را در معرض هجوم شستشوی مغزی قرار داده که گویا با تحریم انتخابات و با مشاهده تعداد کم رأی دهندگان و بی­ اعتباری حکومت در پیشگاه دولت ها و جامعه جهانی، خود را در یک قدمی سقوط رژیم اسلامی و تسخیر قدرت ببینند!!

در مقابل این فریبکاری بزرگ، بر پیگیری همه مطالبات بر هم انباشته و تحقق نیافته سالیان دراز خود با راهکارهاي خاص ضد کارمزدي فریاد زنیم. پرداخت فوري دستمزدهاي معوقه، افزایش دستمزدها، لغو کار کودك، بهداشت و درمان و رایگان، نگهداري از سالمندان و پیران بدون هیچ هزینه، محو آلودگی هاي زیست محیطی، ممنوعیت هر نوع دخالت دولت در زندگی خصوصی شهروندان، محو تبعیضات جنسی، قومی و عقیدتی و سایر مطالبات دیگر را در دستور کار خود قرار دهیم. دست به سنگر پیکار براي تحمیل همه آنها بر طبقه سرمایه­ دار ­گردیم و راه حصول این مطالبات را در سازمان­یابی شورائی سراسري خویش ­جستجو کنیم. راهبرد ما در قبال سناریوي انتخابات طبقه سرمایه­ دار انجام این کارها است. سرنوشت ما از کانال مبارزه مستقیم و رو در رو با سرمایه رقم می­خورد. کارگري که به مبارزه با سرمایه نپردازد و افق زندگی خود را به مبارزه بر ضد سرمایه­ داري گره نزند چاره­اي ندارد جز آنکه در دو راهه شرکت یا تحریم انتخابات دست و پا زند.