یک اهرم بقای سرمایه داری ظرفیت درونی این نظام برای تغییر شکل برنامه ریزی نظم اقتصادی، سیاسی خود، به گاه بحرانها و بر سر بزنگاههای حساس، به ویژه دستکاری ساختار قدرت سیاسی یا افول و عروج مافیاهای درون ماشین دولتی است. اهرمی که رژیم اسلامی بارها به کار گرفته و به یمن آن خطر طغیان جنبش کارگری را بدون تحمل هیچ هزینه و با سواری ماهرانه بر موج توهمات توده های کارگر از سر خود رفع کرده است. سازندگی فاشیستی رفسنجانی، اصلاح طلبی ماوراء ارتجاعی و بشرستیزانه خاتمی، آبادگری و یارانه پردازی احمدی نژاد و اعتدال روحانی همه از مصادیق بارز کاربرد این اهرم یا ظرفیت آلترناتیوسازی درونی بورژوازی بوده است. سالیان متمادی است که بحران اقتصادی شیرازه هستی سرمایه اجتماعی ایران را می لرزاند. رژیم زیر ضربات کوبنده این بحران بارها به لرزش افتاده است اما سرمایه با تعویض باندها و سناریوی جا به جائی مافیاها، خطر را رفع و بقای خود را تضمین کرده است. هم اکنون نیز این سناریوی سیاه ضد انسانی در شکل تلاش باندها برای بازتقسیم مالکیت ها، سرمایه ها، سودها، اهرم های قدرت و حاکمیت در یک سوی، تشدید بیش از پیش سرکوب فیزیکی و فکری طبقه کارگر در سوی دیگر و نجات کل سرمایه داری و جمهوری اسلامی از خطر انفجار خشم طبقاتی کارگران به عنوان برآیند کل اینها در جریان است. قابل تعمق است که همه این ددمنشی ها و بربریتها زیر علم و کتل «مبارزه با فساد» و هیاهوی پرفریب افشای اختلاس و دزدی شرکا یا رقبا، تنبیه، برکناری و دستگیری بعضی مهره های سیاسی و اقتصادی صورت می گیرد. اپوزیسیون حکومت هم ضمن همراهی با این موج حتا تا طرح استعفای خامنه ای پیش تاخته است. اما طبقه ما، کارگران صنعتی و کشاورزی، معلمان، پرستاران و بهیاران، کارمندان، دستفروشان، مسافرکشان، بسیاری از زنان خانه دار، بازنشستگان، بیکاران، دانشجویان، سربازان و … در چه حال و روزی به سر می برند؟

در هر جا که قدم می گذاری، در محله و خیابان، فروشگاه، بیمارستان، بانک، ادارات، محافل خانوادگی، در شبکه های اجتماعی، صحبت از دزدی ها، جنایات و سرکوبگری های جمهوری اسلامی است. فحش و بد و بیراه علیه حکومت و جناح ها و شخصیت های حکومتی از رهبر تا پائین ترین رده هایش شنیده می شود. جمعیت کثیری منتظر نتیجه تحریم های ترامپ و جماعتی مشغول گزارشگری و افشاگری برای شبکه های تلویزیونی خارج از کشور هستند. کارگرانی را می بینیم که جمهوری اسلامی را عامل همه مصایب می دانند اما رفع مشکلات را هم از همین حکومت و نظم موجود می طلبند! و متوسل به فلان ماده و بند و تبصره قوانین و ارگانها و نهادهای همین حکومت می شوند! عده ای هم دنبال سندیکا سازی و درخواست از سندیکاهای خارج کشوری هستند که مگر آنها با نامه نگاری به سران حکومت، برایشان اجازه فعالیت بگیرند. به موازات این به اصطلاح مبارزات! اعتراضات کارگران شهرداری ها، بیمارستان ها، مدارس، کارخانه ها، کارگران خطوط حمل و نقل و راه آهن علیه گسترش فقر، آلودگی های زیستی، علیه حجاب اجباری، دستمزدهای معوقه، اخراج، دستگیری، دخالت حکومت در زندگی خصوصی را هر روز و در هر گوشه ایران شاهد هستیم. شاید بتوان گفت مبارزات ما از نظر کثرت شرکت کنندگان و وسعت حضور کارگران کم و کسری ندارد اما همه بخوبی می بینیم که حاصل و دستاورد چندانی نصیب ما نشده است و مدام در هر حال سقوط به وضعیت بدتر از قبل هستیم. برای غلبه بر این وضعیت چه باید کرد؟

ما از همه رفقای کارگری که همچون ما دریافته اند که این به اصطلاح مبارزات درمان هیچ دردی نیست، از تمام کارگرانی که بی حاصلی حزب بازی و رهبر تراشی را درک کرده اند، از آنان که شور و شوق یک زندگی انسانی در دلشان زبانه می کشد تقاضای همکاری و همرزمی داریم. ما نمی خواهیم به دور هم جمع شویم تا محفل و سازمان بسازیم. راه ما راه متشکل شدن قدرت پیکار ضد سرمایه داری است. ما هر روزه و همه جا در حال اعتراض و اعتصاب و خیزش هستیم. سرمایه داری است که ما را به ورطه گرسنگی، بیکاری، فقر، فلاکت، بی داروئی، بی دکتری، آلودگی های مرگبار زیست محیطی، فساد، فحشاء، آوارگی، تبعیضات جنایتکارانه جنسی و سایر مصیبت ها و فاجعه ها انداخته است. عامل همه این سیه روزی ها سرمایه است. پس اعتراض و اعتصاب و طغیان ما علیه جنایات و بدبختی ها و تباهی ها نیز باید هر چه عمیق تر و آگاهانه تر و شفاف تر وجود سرمایه داری و رژیم حاکم به مثابه دولت پاسدار سرمایه را نشان گیرد. تمامی تاریخ به ما می گوید که به محض آویختن جنبش خویش به این حزب یا آن سندیکا، این یا آن جناح و مافیا، دیگر هر چه هست جنبش ما نیست، اعتراض و کارزار آگاهانه و واقعی طبقه ما نیست، ما باید به خود، به قدرت مستقل طبقاتی خود، به قدرت متشکل شورائی همه آحاد خویش، به دخالتگری هر چه نافذتر کل همزنجیران خود اتکاء کنیم. جنبش ما نیازمند هیچ رهبر و قیم نیست. محتاج هیچ اساسنامه و مرامنامه حزبی نیست. بدون حضور و بدون احتیاج به هیچ کدام این دفتر و دستکها راه می افتیم، قدرت طبقاتی خود را شورائی سازمان می دهیم و علیه سرمایه و دولتش اعمال می کنیم. ما از هر رفیق کارگری در خواست داریم تا نیروی دخالتگر جنبش شورایی باشد. با حضور در این عرصه برای برقراری ارتباطات موثر و نقشه مند میان کارگران بکوشد. مرتبط ساختن مبارزات حی و حاضر اما پراکنده موجود را وظیفه خود بداند. اما این همه آن چیزی نیست که باید انجام دهیم. دهه ها است که جنبش کارگری جهانی از ریل مبارزه ضد سرمایه داری خارج شده و اسیر گمراهه سندیکا بافی و حزب سازی و قانون گرایی است. در بسیاری جاها قیامها و انقلابات بدون هیچ محتوای ضد سرمایه داری راه انداخته و شکست پشت شکست را تجربه کرده است. هم اینک بسیاری کارگران دنیا بی افق، سرگردان و مستاصل حول فاشیسم ناسیونالیستی و مذهبی چرخ می خورند. در ایران هم توسل به قانون و اپوزیسیون های سرمایه داران داخل و خارج حکومت، جنبش ما را در چنبره خود پیچیده است. همه این شواهد بانگ می زند که حتا جنبش شوراخواهی بدون یک افق شفاف ضد سرمایه داری راه به هیچ جا نمی برد. جنبش شورایی کارگران هفت تپه و فولاد در ایجاد همبستگی میان خود و معلمان و دانشجویان کارگر تا حدودی موفقیت آمیز بود و در طول مدت چند ماهه ابراز وجود، اپوزیسیونهای سلطنت طلب، ناسیونالیست، سندیکائی و حزبی را بی اعتبار ساخت و از رونق انداخت. کارگران ایران نمونه ای هرچند خام از همرزمی شورائی را پیش روی خود دیدند. نقطه ضعف اصلی این جنبش شورایی، نبود افق ضد سرمایه داری شفاف و روشن بود. شعارهای گمراه کننده درخواست یاری از بازاریان! خواست تغییر شکل مالکیت سرمایه از خصوصی به دولتی! نشان داد که جنبش جنینی و خود جوش کارگران باید ارتقا یابد و رشد کند.

به جای افرایش دستمزد به تناسب تورم! خواهان تسلط بر سرنوشت کار و تولید و زندگی خود شویم، خواستار اختصاص کل محصول اجتماعی کار و تولید سالانه بین همه انسانها از نوزاد تا سالمند، از شاغل تا بیکار، به صورت برابر در عرصه معیشت، بهداشت، درمان، مسکن، رفاه یا سایر حوزه های زندگی باشیم. شرط اشتغال به کار را برای برخورداری از یک زندگی مرفه انسانی نپذیریم. مانع از سرمایه شدن حاصل کار خود شویم. بهداشت و امور پزشکی، آب و برق و اینترنت، آموزش و پرورش از پیش دبستانی تا تحصیلات عالیه دانشگاهی، مراقبت از سالمندان و معلولان و همه مایحتاج زندگی را رایگان سازیم. با تصرف شورایی و سازمان یافته، فروشگاه‌های زنجیره‌‌ای را به مراکز توزیع رایگان مایحتاج معیشتی و خانه های خالی را محل اسکان انسان­های بی مسکن سازیم. از پرداخت شهریه مدارس و هر گونه هزینه درمان خود داری کنیم. به نیروی خود و بدون کسب اجازه شورا بسازیم، به جای تحصن در مقابل مجلس و وزارتخانه ها، اعتصاب و تظاهرات کنیم. به جای خواست جدایی مذهب از دولت! تقویت جمهوریت در برابر ولایت!، وجود هر گونه دولت را طفیلی و سربار جامعه اعلام کنیم. جنبش شورایی خود را به جنبش شورایی ضد سرمایه داری بسط دهیم. در برافراشتن این پرچم و گشودن این افق، در انتظاریم تا دست یاری هر رفیق کارگری را صمیمانه بفشاریم.

کارگران ضد سرمایه داری – مرداد 1398

barkhizim