اینکه نوروز از کجا آمده است بماند. اساس بحث آنست که ما کارگران، ما طبقه جدا از کار و محصول کار خود، طبقه ساقط از دخالت در تعیین سرنوشت کار و زندگی خود، یک سال را پشت سر نهاده ایم. اگر نوروز معنایی دارد، معنایش برای ما صرفا بازبینی کارنامه خود در طول این یک سال است. کارنامه ای که حدیث سهمگین ترین فاجعه ها است. در همین یک سال کهکشان عظیم سرمایه ها را تولید و بر سرمایه طبقه سرمایه دار و دولتش، بر سرمایه «بیت رهبری»، «آستان قدس و رئیسی ها»، میلیون، میلیون سرمایه داران سپاهی، بسیجی، پلیس، بر سرمایه مالکان تراستهای غول پیکر صنعتی و مالی، سرمایه داران وکیل، وزیر، حوزه علمیه نشین و بانی شستشوی مغزی انسانها، بر سرمایه همه اینها افزوده ایم، با این کار و در متن تولید این کوهساران عظیم سرمایه، خود هر روز بسیار گرسنه تر از روز پیش شده ایم، جمعیت بیکار طبقه ما بیش از دو برابر گردیده است. شمار کارتن خواب هایمان مرز چندین برابر را پشت سر نهاده است. طوفان فقر و فلاکت اکثریت غالب طبقه ما را در خود پیچیده و از هستی ساقط کرده است. در هیچ صف نانوائی نیست که شماری از همزنجیران گرسنه ما مشغول تکدی یک نان برای سیر کردن شکم گرسنه فرزند بیمار خود نباشند، در مقابل هیچ بیمارستانی نیست که هر روز خیل کثیر بیماران بدون هیچ پول و بیمه درمان طبقه ما را با مشت و لگد از صف مراجعین بیرون نیاندازند، شمار همزنجیران ما که زیر فشار فقر از پرداخت اجاره بهای کومه مسکونی عاجز مانده و ویرانه نشین شده اند چند برابر گردیده است. تعداد کودکان خردسال کار و خیابان طبقه ما روند اوج پیموده است. همه چیز حدیث فاجعه است.

در این سال شمار اعتصابات ما هم بالید. ماهها، هفته ها، روزها درحال پیکاربودیم. چرخ کار را درخیلی ازمراکز تولید از کارانداختیم، شبکه حمل و نقل را متوقف کردیم، در هفت تپه اعتصاب را به سطح شهر بردیم. راه آهن سراسری سرمایه داری را چند بار به ورطه اخلال راندیم، مدارس را ولو با «تحصن» تعطیل نمودیم. آماج وحشیانه ترین شبیخونها قرار گرفتیم، سیاهچال ها و شکنجه گاههای دولت اسلامی بورژوازی از فعالان مبارز طبقه ما پر شد. همه این کارها را کردیم، کل این حوادث رخ داد اما هیچ چیز به دست نیاوردیم. نتیجه کار همان بود که بالاتر گفتیم. در این دوره هم مثل کل روزهای تاریخ حیات خود، ازفشار فراخوان محافلی که می خواستند حتما «منجی» ما باشند!! دچار خفگی شدیم. محافلی که با شنیدن هر صدای ما، از میلیونها فرسنگ آن سوتر، صدها آگهی مناقصه برای قبول قیمومت ما، مصادره جنبش ما، اعمال حاکمیت بر ما و مالکیت کل حاصل کار و تولید ما صادر می کردند.

کارنامه سال 97 طبقه ما در مجموع اینها بوده است و اکنون ما در آستانه طلوع سالی دیگر مجبور به مرور این کارنامه هستیم. همه چیز با رساترین صدا، دو نکته را، مهیب و رعب آور، بر سر ما فریاد می زند. اول: اینکه سرمایه داری ثانیه به ثانیه ما را ژرف تر، کوبنده تر و سهمگین تر به ورطه گرسنگی، فقر، فلاکت، بی داروئی، بی آبی، آلودگی های زیست محیطی، آپارتاید جنسی، خفقان و سیه روزی خواهد راند. اگر کسی در این شک دارد « خبر تلخ را نشنیده است» ثانیا مبارزات ما در این سطح چاره هیچ دردی نیست و جنبش ما در وضعیت روزش قادر به چالش هیچ میزان از سبعیت ها و یکه تازی های بورژوازی و دولتش نمی باشد.

نوروز

 

کل شواهد بسیار رسا فریاد می زنند که ادامه راه به شیوه سال پیش، سال های پیش، دهه ها و سده های پیش قطعا به گورستان آن هم گورستان ذلت، نکبت، تباهی و خفت است. ما باید یک قدرت گردیم، یک قدرت سازمان یافته شورائی سراسری ضد سرمایه داری شویم. برای این کار باید کل ما، کل آحاد طبقه ما، کل افراد توده کارگر از درون پویه کار و استثمار و مبارزه و زندگی روزمره، از بطن پروسه پیکارجاری دست در دست هم گذاریم. مبارزه خود برای هر خواست و در هر عرصه را به مبارزه ای علیه بنیاد وجود سرمایه داری تبدیل کنیم. در همین راستا و برای پیشبرد همین پیکار شورائی و سراسری و سرمایه ستیز متحد گردیم. از این طریق یک قدرت شکست ناپذیر طبقاتی شویم. این کار قطعا مقدور است. باید راه افتاد. نوروز 1398 را روزی نو برای آغاز این کارزار، برای گشایش میدان واقعی پیکار طبقاتی ضد سرمایه داری سازیم. اگر این کار را بکنیم آنگاه حق خواهیم داشت نوروز را به همدیگر و به همه آحاد طبقه خود تبریک گوئیم.

کارگران ضد سرمایه داری