چند روز پیش بود که کارگران کمباین سازی تبریز کارخانه تعطیل شده توسط سرمایه داران را به تصرف خویش در آوردند و شروع به راه اندازی خط تولید کردند. اقدام کارگران بللافاصله با مقاومت سرمایه داران و دولت آنها مواجه شد. شورای اسلامی کار مطابق معمول در نقش پلیس، پاکار و هیزم بیار معرکه های جنایت و توحش بورژوازی پیش از همه وارد میدان شد. همه وحوش مردارخوار سرمایه دار را خبر کرد و به اطلاع تمامی آنها رساند که چه نشسته اید. کارگران دست به کار تصرف کارخانه و برنامه ریزی کار و تولید و رتق و فتق همه امور شده اند. شورای اسلامی کار به احتمال زیاد خطوط کار و نقش هر کدام از سرمایه داران را برای اعمال بیشترین بربریت ها هم مشخص ساخت. متعاقب این رخداد چند نفر از صاحبان سرمایه به کارخانه هجوم آوردند و شروع به مصادره ماشین آلات آن کردند. آنها دلیل کار خویش را بستکانکاری از مالک پیشین شرکت اعلام نمودند. همزمان سازمان اوقاف نیز دست به لشکرکشی زد و در نهایت بی شرمی که خاص تمامی سرمایه داران دنیا، بالاخض جنس ایرانی و اسلامی این طبقه است گفت که باید کل زمین مؤسسه را در ازای مطالبات خود بر دارد. در یک کلام همه رمایه داران یکصدا و متحد در مقابل کارگران به صف شدند تا آنها را از اداره کارخانه، از یرنامه ریزی کار و تولید، از ساده ترین و ابتدایی ترین تمرین ها و فقط تمرین ها برای دخالت در پویه تعیین سرنوشت کار خود باز دارند. شبیخون، تهاجم و لشکرکشی انسان ستیزانه سرمایه داران در اینجا محدود نماند، در همان زمان قوای قهر و سرکوب و کشتار دولت سرمایه نیز خود را به محل رساند و عربده سر داد که در دفاع از صاحبان سرمایه توده کارگر را به خون خواهد غلطاند و آنها را از کارخانه بیرون خواهد کرد. کارگران کمباین سازی با این قشون عظیم سرمایه داران و دولت و ارتش و قوای قهر آن ها رو به رو گردیدند، اما آنها یعنی توده کارگر تصرف کننده شرکت، نیز با اینکه در آغاز بسیار خوش درخشیدند، در ادامه کار دچار اشتباه و ندانم کاری شکست آمیز شدند. کارگران راه توسل به قانون را پیش گرفتند!!! و از دولت خواستند که دفع شر صاحبان سرمایه کند!!! اقدامی که حکایت از بدترین توهم ها داشت و صد البته توهمی که از سراچه احساس زبونی و استیصال برمیخاست. همه حق دارند که از این همزنجیران سؤال کنند که شما در تاریخ زندگی خود، در کارنامه صد ساله جنبش خویش و در خاطرات نسل های سلف خود، کجا، کی، در چه شرایطی شاهد حمایت دولت از خویش به زیان صاحبان سرمایه بوده اید!! که این بار هم خواستید چنین تجربه ای را به آزمون ایستید!!، آیا واقعا روی نهادن به یکی از درنده ترین دولتهای تاریخ سرمایه داری با انتظار جلب حمایتش از خواست خود و به ضرر سرمایه داران قابل بدترین ملامت ها و سرزنش نیست؟ قطعا هست. دوستان کارگر به جای این کار باید راه مقاومت پیش می گرفتند. باید با همه وجود در مقابل سرمایه داران و قوای قهر آنها ایستادگی می کردند، باید خود و زنان و فرزندانشان همه جا را زیر پا می نهادند و از تمامی کارگران تبریز، کارگران آذربایجان، کارگران ایران و. کارگران سراسر دنیا کمک می خواستند. باید همه تلاش خود را به کار می گرفتند تا کارخانه کمباین سازی را به یک ستاد توفنده همبستگی کارگری در مقایل طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه بدل کنند. اینکه آیا موفق می شدند یا نمی شدند، مسلما، شانس موفقیت ولو بسیار ناچیز وجود داشت اما فرض کنیم که حتما شکست می خوردند، حتی در این صورت هم در قیاس با وضعیت فعلی به راستی پیروز بودند. تفاوت بسیار عظیمی است میان شکست ناشی از توهم به دشمن طبقاتی و آویختن به قانون و قرار و نظم بشرستیز سرمایه و شکستی که به دنبال تمامی مقاومت ها، چاره اندیشی ها، تدبیرها و پیکارها صورت می گیرد. اولی زبونانه است و فقط راه شکست های وخیم تر بعدی را هموار می کند. دومی اما می تواند و قطعا می تواند سنگ بنای پیروزی های افتخارآمیز بعدی باشد. نکته آخر را هم بگوئیم. سکوت کارگران تبریز و همه ایران در مقابل این رخداد و عدم حمایت آنها از همزنجیران خویش در واگن سازی نیز موضوعی است که شایسته عمیق ترین و وسیع ترین شماتت ها و سرزنش ها است.