جنبش کارگری ایران دوران سخت، پر تنش و حساسی را می گذارند. طبقه سرمایه دار با دولت، قانون و نهادهای نظم خود به هر کاری برای سرکوب جنبش کارگری دست می زند. سیستم حقوقی سرمایه داری، بیدادگاه های آن، زندان هایش، نیروی مخوف پلیسی و ساختار قدرت دولتی برای گسترش، حفظ و بقای رابطه خرید و فروش نیروی کار، برای پاسداری از استمرار باز تولید سرمایه و برای به رکود کشاندن مبارزه طبقاتی و خاموش ساختن پیکار طبقه کارگر، از هیچ جنایتی دریغ نمی ورزد. سرمایه سوای اینها از زبان برخی بلندگوهایش بر طبل سندیکاسازی و تشکل آفرینی های رفرمیستی نیز می کوبد تا از این طریق هم راه خروش مبارزه ضد سرمایه داری ما را مسدود سازد. در مقابل سرمایه ، ما کارگران، توده فروشنده نیروی کار هستیم. ما نیز یک قدرت دگرگونساز تحول آفرین تاریخسازیم و البته زمانی قدرتمندیم که همدوش، متحد و شورائی علیه سرمایه می جنگیم. ما سازندگان و آفرینندگان سرمایه ایم. این ماییم که تمامی سرمایه ها اعم از آن چه در قبل تولید شده و هر آن چه امروز تولید می گردد را بوجود آورده و می آوریم . بنابراین کلید حیات سرمایه و بقای آن در دستان ماست. ما اگر بخواهیم و اراده کنیم می توانیم چرخ تولید سود و سرمایه را از کار اندازیم و پایان این روابط ضد بشری را رقم بزنیم. اما در شرایط کنونی پراکنده ایم . اعتصابات و اعتراضاتمان بصورت سراسری شکل نمی گیرد. در بخش های مختلف کارگری با هم مرتبط نیستیم. روز های اخیر رانندگان که بخشی از هم زنجیران ما هستند یک بار دیگر با اعتصاب خود و مختل نمودن چرخه سامان پذیری سرمایه بارقه ای از قدرت خود را نشان دادند. یک سؤال آنست که چرا با وجود اعتراضات و اعتصابات مداوم ماه های گذ شته دستاورد این مبارزات بسیار ناچیز و گاهی هیچ است. چرا اعتصابات در ماه تیر کاهش یافته و به کمتر از نیمی در مقایسه با ماههای اردیبهشت و خرداد رسیده است، مبارزات ممتد ما حتی اهداف فوری روزمره یعنی کسب دستمزدهای معوقه را محقق نکرده است. سرمایه داران و دولت آنها و رقبا و شرکای جهانی آنها نه تنها در مقابل این مبارزات عقب ننشسته اند که مدام برای تعرض بیشتر به سفره محقر و خالی ما نقشه های تازه می کشند. تحریم های عظیم تر اقتصادی در راهست و آثار شوم این تحریم ها از مدت ها پیش در شکل های مختلف کل زندگی ما را در خود غرق کرده است. تا حد مرگ کار می کنیم و در عین حال قادر به تهیه نیاز های اولیه زندگی نیستیم. گرسنگی، بی دارویی ، بی برقی ، بی آبی و دهها و صدها مصیبت دیگر هر روز بیشتر و بیشتر بر سرمان آوار می شود. در چنین شرایطی بجای اتکاء به قدرت طبقاتی خود و سازماندهی گسترده تر و سرمایه ستیزتر آن، از فشار مبارزات خود می کاهیم، شمار اعتصابات کمتر می شود، همزنجیران ما در شبکه حمل و نقل که چندی پیش به صورت سراسری وارد میدان شدند این بار بسان لشکر شکست خورده، مردد و سردرگم پا به عرصه اعتراض نهادند. چرا چنین است. چرا در تدارک تکرار خیزش دیماه به صورت وسیع تر، رادیکال تر و ضد سرمایه داری تر نیستیم، چرا دامنه اعتراضات ما محدودتر و شمار اعتصاباتمان کمتر می شود؟ پاسخ روشن است. زیرا ما دست به کار سازمانیابی قدرت پیکار طبقاتی خود و اعمال این قدرت علیه طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری نیستیم. رمز شکستها، سردرگمی ها و عقیم ماندن مبارزات در اینجا است. سؤال بعدی این است که می خواهیم چه کنیم؟ آیا قرار است باز هم عقب بنشینیم، باز هم سرنوشت زنده ماندن و نماندن خود و فرزندانمان را به اراده حاکمان سرمایه بسپاریم، باز هم منتظر معجزه گری نیروهای بالای سر خویش باشیم. باز هم در انتظار منجی مانیم، باز هم نوحه بی نتیجه بودن مبارزه بخوانیم و خود را اسیر سردرگمی و یأس ژرف تر سازیم. شاید خیلی از ما چنین اندیشیم اما این عظیم ترین فاجعه است. اگر قرار است تغییری به نفع ما رخ دهد فقط و فقط یک راه دارد. اینکه قدرت طبقاتی خود را در وسیع ترین سطح، به صورت سراسری و شورائی متحد کنیم. به عنوان یک طبقه نیرومند با عظیم ترین قدرت در مقابل سرمایه داری صف کشیم. این تنها راه است و هر گام تلاش در این راه، گامی به سوی بهبود شرایط روز زندگی خود و گامی در مسیر رهائی نهائی خود از شر وجود سرمایه داری، از شر ریشه کل سیه روزی ها است. برای زنده ماندن، برای بهبود معیشت روز خود باید در همه جا و در هر عرصه ای آماده مقاومت در مقابل سرمایه و تعرض علیه سرمایه داری گردیم. طبیعی است که این امر با توحش سرمایه داران روبرو می شود و ما برای غلبه بر این توحش و در هم شکستن آن احتیاج به بسط آگاهی طبقاتی، گسترش توانایی مبارزاتی و شناخت بیشتر روابط سرمایه داری داریم. می بایست ریشه های واقعی فقر، گرسنگی، محرومیت، بی خانمانی، سطح نازل معیشت و این که چرا از هرگونه دخالت گری کارساز اجتماعی و سیاسی در جامعه و در تعیین سرنوشت زندگی خویش محرومیم را در یابیم ، سایر هم زنجیران خود را پیدا کنیم، موانع متحد شدن خود را با یکدیگر به بحث گذاریم ، خروجی این بحث ها را مبنای تصمیم گیری و چاره گری کنیم و در نهایت راهکارهای عملی مبارزاتمان را از دل این گفتگو ها بیرون آوریم. سازمان یابی شورایی ضد سرمایه داری تنها ابزار ما برای تحقق اینهاست. ما برای مقابله با شرایط کنونی، برای تحمیل هر مطالبه ساده خود بر طبقه سرمایه دار، برای به عقب راندن سرمایه داران و دولت آن ها و برای سرنگونی دولت و لغو کارمزدی نیازمند یک جنبش سازمان یافته شورایی آگاه ضد کار مزدی هستیم . با این توضیح و طبق روال ماههای گذشته نگاهی می اندازیم به جنبش کار گری ایران و اعتراضات و اعتصابات آن در تیر ماه سال جاری :

جنبش کارگری اگر چه در تیر ماه امسال با افتی محسوس روبرو شده اما بطور کلی در قیاس با سال گذشته ، هم به لحاظ کمی و از هم حیث کیفی در شرایط بهتری است . تعداد کل اعتراضات و اعتصابات از رقم 161 در ماه خرداد به 130 در تیر ماه رسیده است ، یعنی اعتصابات در خرداد ماه دو برابر بوده است. بدیهی است با توجه به شرایط عمومی جامعه این افت موقت بوده و بی تردید موج اعتصابات بخش های مختلف کارگری سرکش تر از گذشته ظهور خواهد کرد. نکته تاسف انگیز اما بروز این افت های موقت نیست بلکه آنست که عریضه نویسی، نامه نگاری به نهادهای قدرت سرمایه بار دیگر آغاز شده است و اعتراضات فردی که تا حدی کمرنگ شده بود دوباره شکل گرفته است. در این میان، جنب و جوش کارگران در صنایعی نظیر مجتمع نیشکر هفت تپه، فولاد اهواز، صنایع نفت و گاز عسلویه و هپکو به سکوت کشیده و مدت ها است که از جنبش کارگران شرکت واحد و معلمان خبری نیست.

1

2

 

ابراهیم پاینده
مرداد 1397