ما معلمان کارگران مزدی هستیم. نیروی کارمان را در بخش آموزش به فروش می‌رسانیم و این نیرو را برای فروش مجدد به صاحبان سرمایه بازتولید می‌کنیم. جمعیت وسیعی از ما کارگران مولد هستیم و به طور مستقیم اضافه ارزش تولید می‌کنیم. اگر هم کارگر مولد نباشیم نیروی کارمان به همان اندازه نیاز چرخه ارزش افزائی سرمایه است. حاکمیت سرمایه نوعی از مواد درسی را تدوین و تالیف می‌کند که نیاز سرمایه را پاسخگو است. ما کارگران آموزشی بایستیهمان دروس را به خورد دانش آموزان دهیم که لازمه ماندگاری سرمایه‌داری است. درست همانند وضعیت دیگر هم زنجیران ما. بارها شاهد بوده ایم که معلمانی که خارج از چهارچوب نسخه پیچی دولت سرمایه مطالبی برای دانش آموزان تدریس کرده اند مورد بازخواست قرار گرفته‌اند. مناسبات سرمایه‌داری به حکم این و یا آن سرمایه‌دار عمل نمی‌کند. سیستم سرمایه‌داری خود را در قوانین و مقرراتی بروز می‌دهد که آحاد کارگران بایستی طبق آنقوانین عمل کنند. سرمایه این قوانین را ماورای نظام طبقاتی جا می‌زند. در حالیکه این قوانین از طریق مجلس سرمایه ، قوه قضاییه سرمایه و دولت سرمایه در راستای حفظ و تداوم خرید و فروش نیروی کار و تولید ارزش اضافی تدوین و اجرا می‌شود. اخیرا که اعتصابات و اعتراضات کارگری اوج گرفته است برای ما جا و مکان تعیین می‌کنند تا بدین ترتیب ما را به بند بکشند. در جهنم سرمایه‌داری سرنوشت تمامی کارگران بخش‌های مختلف به هم گره خورده است . ما معلمان بر خلاف آنچه بلند گو‌های سرمایه‌داری می‌گویند یک صنف نیستیم. صنف متعلق به دوران قبل از نظام کار مزدی است. ما کارگرانی هستیم که با کارمان بر سرمایه سرمایه‌داران می‌افزاییم. این در حالی است کهبسیاری از ما برای تامین معاش خود و خانوادهعلاوه بر کار آموزشی به کار‌های دیگری چون مسافر کشی می‌پردازیم. کودکان بخشی از هم زنجیران ما که کم هم نیستند از تحصیل محرومند. و این به نوبه خود برای سرمایه‌داری موهبتی است. چرا که آنها را با حد اقل دستمزد بکار می‌گیرد. تحصیل رایگان بارها از سوی کارگران آموزشی مطرح شده است. اما چرا تاکنون نتوانسته اند به خواست و مطالبه خود برسند؟ زیرا برای گرفتن مطالبه هایمان با طبقه ای روبرو هستیم که قدرت، مالکیت و حاکمیت دارد، تمامی ارکان و ابزار‌های لازم را برای سرکوب طبقه ما در اختیار دارد. در شرایط کنونی که بحران رژیم سرمایه‌داری در ایران تشدید شده ، بسیاری از کارخانه‌ها تعطیل و یا در حال تعطیلی هستند و به تبع آن ارتش کارگران بیکار هر روز افزون و افزون‌تر می‌شود. نظام سرمایه در ایران برای حفظ خود خفقان و سرکوب را به منتها درجه رسانده است. در مقابل بر اساس مطالب مندرج در رسانه‌های حکومتی نود و نه درصد افراد جامعه اعتماد خود را به تمامی جناح‌های حکومتی از دست داده‌اند. تمام کارگران چه در بخش آموزشی ، چه در بخش صنعت و چه در بخش درمان و بهداشت همه یک کل به هم پیوسته‌‌ایم. سرمایه‌داری بنابر رسالت تاریخی‌اش در راستای تکه پاره کردن جنبش کارگری از هیچگونه تحریف و وارونه سازی دریغ نمی‌کند و بر هر یک از بخش‌های جنبش کارگری نامی می‌گذارد : کارمند ، معلم ، پرستار و … در حالیکه واقعیت آن است که همه این بخش‌ها اعم از شاغل و بیکار و گورخواب و … همزنجیران ما هستند. زمانی حتی زیر نام چپ ما را «خرده بورژوازی” می‌خواندند!!! متاسفانه خود ما نیز گاهی تحت تاثیر فرهنگ مسلط ، این قطعه قطعه شدن را به بدنه کارگری القا می‌کنیم. کار گر و معلم ” و یا “معلمو کارگر ” می‌کنیم!! اما ما همه کارگر مزد بگیر هستیم. همه توسط بورژوازی استثمار می‌شویم. رسانه‌های بورژوازی اخبار تجمع‌ها و اعتصابات هیچ بخش کارگری را پخش نمی‌کنند ولی اعلام می‌کنند که از وضعیت کارگران مطلعند. این توهم اکنون در بین بخش‌هایی از ما کارگران وجود دارد که ” می‌توانیم بورژوازی را وادار کنیم از سر ترحم به وضعیت ما رسیدگی کند. سرمایه‌داران دشمنان طبقاتی ما هستند. همین حالا که در بدترین شرایط بحرانی قرار دارند، برای سرکوب ما عزم جزم کرده‌اند. تبعات این بحران که سرشتی سرمایه است و تحریمها که حاصل مناقشات درون بورژوازی است سالهاست بر زندگی ما سرشکن شده و ارکان هستی ما را در خود پیچیده است. دستمزد شبه رایگان، که شش ماه، شش ماه پرداخت هم نمی‌شود، کارتن خوابی و … مولود همیشگی مناسبات انسان ستیزانه سرمایه‌داری هستند و زیر فشار بحران‌ها و تحریم‌ها هر روز انفجارآمیزتر می‌گردند . جناح‌هایی از بورژوازی سعی می‌کنند برای جانشینی این رژیم چاره ای بیندیشند و از ما کارگران برای رسیدن به اهداف خود نیز استفاده کنند. اینان نگرانند تا به ماشین سرمایه آسیبی وارد نشود و خواستار آنند تا سکان این کشتی به تلاطم افتاده زودتر بدست کشتیبانی قابل بیفتد. همانگونه که بار‌ها گفته ایم و تاکید کرده ایم اختلاف میان جناح‌های مختلف بورژوازی با هم صرفا بر سر چگونگی ماندگارسازی سرمایه‌داری و تحمیل تمامی سبعیت‌های آن بر ما است. در مقابل ما کارگران هستیم با نیرویی عظیم ولی پراکنده. ما همگی و در تمام بخشها با نظام سرمایه درتقابل و ستیزیم. نسل‌های گذشته و حال ما تاریخا با سرمایه پیکار کرده‌اند. اما به ندرت این پیکار را بر ریل واقعی ضدیت با کار مزدی و برای پایان دادن به اساس جدائی خود ار کار و تعیین سرنوشت کار خویش متمرکز نموده‌اند. بالعکس در رکاب منافع این یا آن بخش بورژوازی شمشیر زده‌اند. جناحی را از قدرت ساقط و به وعده و وعید‌های دیگری دلخوشکرده‌اند. ترجیع بند همه این جناح‌ها دمکراسی است. اما دموکراسی در هر حال شکلی از برنامه ریزی نظم سرمایه است. رهائی ما محقق نمی‌شود مگر با لغو کار مزدی. تا یکی دو سال پیش رفرمیست‌هایچپ و راستراه دخیل بستن به دولت سرمایه را پیش گرفته بودند و از کارگزاران نهادهای دین مدار سرمایه‌داری درخواست کمک می‌کردند و بواقع مبارزات کارگریرا در چها ر چوب نظام سرمایه‌داری به بند می‌کشیدند. این گرایش در میان کارگران آموزشی و کارگران تحصیل کرده نیز عمل می‌کرد. اتحادیه سازان و سندیکالیست‌ها گرفتن مجوز یکی از اهدافشان بوده و هست و برای نیل به این هدف از رفرمیسم اتحادیه ای بین المللی طلب کمک می‌کنند. سندیکا‌ها سدی محکم در مقابل مبارزات سرمایه ستیز کارگران هستند. گرایش‌های رفر میستی در جنبش کارگری و در بخش کارگران آموزشی نیز بشدت عمل می‌کنند و کارگران را از مبارزات ضد سرمایه‌داری باز می‌دارند. این رویکرد ضربات مهلکی به استقلال طبقاتی کارگران وارد می‌کند. جنبش خود پوی ضد سرمایه‌داری سال‌هایاخیر برای گرفتن مطالبات خود به سلاحاعتصاب علیه سرمایه روی آورده است.گر چه این جنبش پراکندهبوده و از سازمان یا فتگی سراسری شورایی بی بهره است و تا یک جنبش آگاه سرمایه ستیز فاصله دارد. اما با وجود همه ضعف و کمبود‌ها با گرایش رفرمیستی که استغاثه به درگاه بورژوازی را پیشه خود کرده بود به مقابله برخاست.گرایش تمنا و در خواست از دولت سرمایه‌داری جمهوری اسلامی در میان کارگران آموزشی رایج است.این موضوع را می‌توان در گرایشکانون صنفی معلمان مشاهده کرد. اعتصابات و اعتراضات کارگری در دی ماه سال پیش با تمام ضعف هایش، راه دوری گزیدن از جناح‌های بورژوازی را پیش گرفت و در عمل ثابت کرد که می‌تواند بدون دخیل بستن به این و آن جناح از سرمایه‌داران یا احزاب مبارزات خود را پیش برد. کارگران ثابت کردند که ظرفیت آن را دارند تا با اتکا به نیروی لایزال طبقه خود به رویارویی با بورژوازی برخیزند. در نهایت می‌خواهیم بگوییم تنها راه ستیز با سرمایه ایجاد یک جنبش شورایی سراسری است که می‌تواند رژیم جمهوری اسلامیرا وادار به عقب نشینیکند و سرانجام دولت سرمایه و کل سرمایه‌داری را نابود سازد. جنبش کارگری اگر با قدرت و توان و آگاهی به میدان آید ، بورژوازی با تمامی قدرت و امکاناتفرو خواهد ریخت. مهم این است که در این مقطع تاریخی طبقه کارگر بایستی با سر آگاه خود با تمام جناح‌های بورژوازی به مقابله برخیزد. رژیم سرمایه از سر استیصال و برای نجات خود و حفظ نظام کار مزدی به هر کاری دست می‌زند. حتی با تمامی رقبا و قطب‌های قدرت مخالف خود وارد معامله و ساخت و پاخت می‌شود. روشن است این کار را در پس پرده انجام می‌دهد. دولت‌های سرمایه‌داری با هم رقابت دارند.اما برای حفظ نظام سرمایه در وحدت کامل هستند. ما کارگران آموزشی اکنون که سفینه قدرت جمهوری اسلامی به گل نشسته است ، نمی‌بایست دست کمک بسوی جناحهای این رژیم دراز کنیم. برای مبارزه با تمام مصایبی که سرمایه بر سر ما آوار کرده است. دست در دست هم نهادن و کارزار وسیع برای بر پائی یک جنبش نیرومند سراسری شورائی ضد سرمایه‌داری است. برای ایجاد شوراهای کارگری در محل کار، در مراکز تولید ، در محلات دست به کار شویم. با کارگران بیکار و اخراجی و همه هم زنجیران وارد گفتگو شویم و جنبش سراسری شورا یی خود را بر پا داریم.

 

کارگران ضد سرمایه داری
تیر 1397