آنان که بر رفتن پای صندوق های «رأی» اصرار می ورزند و احزاب، افراد، محافل یا گروههائی که از تحریم انتخابات سخن می رانند، همگی سر و ته یک کرباسند. بخش های مختلف ارتجاع بورژوازی هستند، در غیر این صورت مسخ شدگان فریب خورده این یا آن لایه و باند طبقه سرمایه دارند. حاکمان می گویند به ما رأی دهید تا  نظم اقتصادی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی بشرستیز سرمایه داری را همان گونه که امروز هست بر شما تحمیل کنیم و این نظام را به بهای تعمیق هر چه بیشتر فقر و گرسنگی و فلاکت و بی خانمانی و گورخوابی توده کارگر حفظ نمائیم و بقا بخشیم. منادیان تحریم حرفشان این است که انتخابات حاضر دموکراتیک نیست، تحت کنترل شورای نگهبان است، صندوق های رأی را عوض می کنند، مهره های دلخواه را راهی مجلس می سازند و لیستی از این ادله که سالیان متمادی است تکرار و تکرار می شود. کل این جماعت اعم از حاکم یا اپوزیسیون، طرفدار شرکت یا خواهان تحریم، راست یا چپ، مسالمت جو یا میلیتانت و «سرنگونی طلب» کلام مشترکی دارند، بنمایه حرفشان یکی است. همگی خواستار بقای سرمایه داری هستند و صد البته که این خواست را با کهکشانی از وارونه بافی ها، دروغ پردازیها و فریبکاری ها به هم می آمیزند، آرایش می دهند و آماده تزریق به شعور ما می سازند. صدر و ذیل مناقشات آنها حول چگونگی برنامه ریزی، شکل مالکیت و سیمای صوری سازمان کار سرمایه، شیوه تحمیل سرمایه داری بر ما، سهم لایه ها و بخش های مختلف بورژوازی از حاصل استثمار وحشیانه ما و مکان و موقعیت هر کدام در ساختار حاکمیت سرمایه داری است. انتخابات مسأله ما توده های کارگر نیست، برای ما دموکراتیک ترین نوع آن با دیکتاتوری ترین شکلش علی السویه است. معضل زندگی ما این نیست که چه کسانی، کدام احزاب یا کدامین مافیاها، سرمایه داری را برنامه ریزی و بر ما تحمیل می نمایند. مشکل ما نفس وجود سرمایه داری به عنوان سرچشمه و منشأ استثمار، شدت روزافزون و مرگبار و کوبنده استثمار، فقر و گرسنگی و کارتن خوابی، ویرانه خوابی، بی بهداشتی، بی داروئی، بی آموزشی، تبعیضات جنایتکارانه جنسیتی، آلودگیهای بسیار وحشت آور زیست محیطی، کودک کشی، فساد و فحشاء، جنگ افروزی ها و تمامی اشکال سبعیت و بربریت موجود در دنیای حاضر است. جنگ ما علیه این سیه روزی ها و علیه سرمایه داری به عنوان بانی و باعث و سرچشمه و زایشگاه کل این ها است. «حق رأی» مورد تأکید پرچمداران دموکراسی، «حقوق بشر» و «جامعه مدنی مالامال از آزادی» احزاب یا دولت ها، حاکمان یا اپوزیسیونها، در ناب ترین و ژرف ترین نوع خود برای ما کشتار حق رأی واقعی انسانی، کفن و دفن و نابودی حق پیکار ما علیه بنیاد وجود سرمایه داری و خاکسپاری این حق در گورستان نظم بردگی مزدی است. راه رهائی ما از جهنم وحشت و دهشت حاکم، راه خلاصی ما از هر میزان فشار استثمار و سبعیت سرمایه داری نه رفتن پای صندوق رأی یا آویختن به سناریوی تحریم که فقط اعمال قدرت متحد سازمان یافته شورائی علیه سرمایه داری است. باید این راه را پیش گیریم. در این راه دست همدیگر را بفشاریم. باید یک قدرت متشکل طبقاتی ضد سرمایه شویم.