رفرمیست ها حتی میلیتانت ترین و رژیم ستیزترین آنها دستیار با مواجب یا بدون هیچ مواجب ارتجاع بورژوازی در بستن سد بر سر راه مبارزه طبقاتی توده های کارگر هستند. آنها در اول ماه مه همان را انجام می دهند که در همه دقایق و آنات عمر خود به آن مشغولند. به اطلاعیه ها و فراخوانهای آنان نظر اندازید. بدبختی‌های طبقه کارگر را لیست می‌کنند و از کارگران می‌خواهند تا در مقابل بارگاه قدرت سرمایه زبان به التماس گشایند!! در باره مبارزات جاری توده کارگر قصیده می سرایند، خواست های آنها را می شمارند و سپس «چشم بسته غیب می گویند». «باید برای تحقق این خواست ها مبارزه نمود»!!! اندر نعت متشکل شدن چکامه های بدیع می‌بافند تا همه بدانند و آگاه باشند که: «چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است»!! کارنامه محافل «داخلی» آنها این است، پرونده مابقی رعب انگیزتر است. هر چه هست آگهی مناقصه برای فروش رهبری است و اینکه کارگران انقلاب کنند و آنها را بر اریکه قدرت بنشانند!!! صدر و ذیل «اول ماه مه» رفرمیست ها همین است. کارگران ضد سرمایه داری حرف‌های دیگری دارند.

در طول دو سالی که گذشت، در جهنم سرمایه داری ایران، بیش از دو هزار و سیصد اعتصاب، ‌راهپیماپی، راهبندان و اعتراض بزرگ یا کوچک را سازمان دادیم. خیزش بسیار پرشکوه دیماه را در۹۶ شهر این جهنم بر پا کردیم و موج قهر خود را سیلاب وار راهی خیابان ها ساختیم. در خوزستان سراسر استان را میدان نمایش اعتراض، نارضایی و ستیز نمودیم. اعتصاب را از هفت تپه به شوش کشاندیم، کل این کارها و فراوان کارهای دیگر را انجام دادیم. اما هیچ، هیچ و باز هم هیچ چیز به دست نیاوردیم. خواست های ما نه فقط نازل ترین، محقرترین و بی رمق ترین خواست های تاریخ جنبش کارگری دنیا بود که تا دو دهه پیش، در همین جهنم بردگی مزدی ایران هم اطلاق نام خواست بر آن، مایه شرمساری می شد و دنیایی اعجاب در پی می آورد. صدر و ذیل انتظار ما در این دو سال را حصول بهای نیروی کار، دریافت یک تومان از دوازده تومان کار و تولید خود، گرفتن مزد با تحمل نرخ استثمار 1200 درصد، مطالبه هزینه بازتولید نیروی کار برای تولید سود و سرمایه های کهکشانی تر سرمایه داران تشکیل می داد!!! ما طی دو سال با دوهزار و سیصد اعتصاب، اعتراض، خیزش و ابراز خشم و قهر، حتی همین خواست حقیر و زبون و مایه شرمساری را هم محقق نساختیم!!

اول ماه مه برای ما کارگران ضد سرمایه داری نه وقت روضه خوانی های چندش بار رفرمیستی، نه هنگام چشم بسته غیب گفتن های کریه، نه روز سرودن قصیده های مطول در نعت مبارزات مشعشع، نه زمان سر دادن شعار پیرامون اهمیت برپایی سندیکا و حزب برای فروش جنبش کارگری به نظام بشرستیز سرمایه داری، که وقت طرح یکی از اساسی‌ترین و حیاتی ترین پرسش ها است. پرسشی حیاتی از کل کارگران با توجه به توضیحات و داده‌هائی که بالاتر آوردیم. سؤال این است: چرا اینهمه اعتراض و اعتصاب و قیام و شورش و راهبندان در کارنامه دو ساله خویش برهم تلنبار کرده‌ایم، اما حتی یک خواست محقر و نازل، خواستی که گذاشتن نام خواست برآن خجالت‌آور است را هم محقق نکرده ایم!! چرا کران تا کران این جهنم را از فریاد نارضائی و مبارزه و اعتصاب و اعتراض آکنده ایم، اما هیچ چیز به دست نیاورده ایم و شکست پشت سر شکست را متحمل شده ایم؟!! حرف ما در روز اول ماه مه مثل همه روزهای دیگر، با کل توده همزنجیرآنست که باید به این پرسش حتماً پاسخ داد و پاسخ شفاف و بسیار صریح خود ما این است:

جنبش ما به گونه‌ ای بسیار فاجعه بار، خود را در حصار قبول سرمایه داری، در حصار تمکین به بردگی مزدی، در حصار اطاعت از نظم بشرستیز سرمایه محصور کرده است. بحث بر سر اعتراف ایدئولوژیک و اذعان مکتبی نیست. سخن از عمل و واقعیت های ملموس عینی و اجتماعی و جنبشی است. طبقه ما عملا، در کل صحنه آرائی ها و به اصطلاح کارزارها یا جنگ و ستیزهایش زنجیر پذیرش و جاودانه انگاری سرمایه داری را بر دست و پای خود قفل نموده است. شب و روز مبارزه می کنیم اما علیه سرمایه داری نمی جنگیم، قدرت سرمایه داری را با قدرت سازمان یافته ضد سرمایه داری به چالش نمی کشیم و خواست های روز خویش را لحظه ‌ای و سنگری از این جنگ، چالش و پیکار نمی سازیم.، وقتی از بهای نیروی کار حرف می زنیم تسلط تام و تمام سرمایه داری بر کل حاصل کار و تولیدمان را امر مقدر و محتوم می بینیم!! و قله انتظار خویش را تا گرفتن نازل ترین مزدها، آن هم چند ماه یک بار پائین می آریم!!. بر روی قدرت لایزال طبقاتی خویش برای سازمانیابی شورائی ضد کار مزدی خط می کشیم و مفلوک و بنده وار از آستان قدرت سرمایه درخواست حق تشکل یا تمنای انحلال قدرت تاریخساز طبقاتی خود در گورستان نظم سرمایه می کنیم!!. به جای راه اندازی عظیم ترین تظاهرات بی حجابان ذلیل و زبون و خوار کمپین «آزادی یواشکی»!! و کشف حجاب انفرادی راه می اندازیم!! به جای تصرف خانه های خالی کفتاران زشت سرمایه دار استدعای دریافت وام با سنگین ترین بهره ها از دولت سرمایه می کنیم!!، جنبش ما به طور کامل از ریل پیکار واقعی ضد سرمایه داری خارج است. در کلیه اعتصابات و اعتراضات، حرف اول و آخرمان با سرمایه داران و دولت آنها این است که لقمه نانی به شکم گرسنه ما برسانند تا به سر کار باز گردیم!! با طیب خاطر و رضایت وافر به استثمار و بردگی مزدی تن دهیم، سرمایه های آنها را فربه تر و خود را مفلوک تر سازیم!! کارنامه مبارزات جاری ما این است و رمز اصلی شکست ها نیز درست در همین جا قرار دارد. آیا طبقه ما تاریخا در ورطه این جهتگیری ها بوده است؟!! حاشا و هرگز! کاملا بالعکس در گذشته‌ای نه خیلی دور، درعظیم ترین بخش قرن نوزدهم دنیا را بر سر طبقه سرمایه دار و دولتهایش خراب کردیم. سرمایه داری را در بند، بند وجودش به وحشت انداختیم. بورژوازی را به سهمگین ترین عقب نشینی ها مجبور نمودیم، ما این فتوحات بسیار افتخارآمیز را درکارنامه خود داریم. زبونی و زمینگیری ما از وقتی آغاز شد که زمین کارزار طبقاتی ضد سرمایه داری را رها کردیم. در چنگ رفرمیسم راست یا چپ، مسالمت جو یا میلیتانت، سندیکاساز یا حزب باز افتادیم. قدرت پیکار ضد سرمایه داری خویش را در قانون و مدنیت و دموکراسی و نظم انسان ستیز سرمایه دفن نمودیم و در غیر این صورت زادراه رژیم ستیزی فراطبقاتی احزاب برای جا به جائی الگوئی از سرمایه داری با الگوی دیگر ساختیم.

روز اول ماه مه روز آغاز تلاش برای گذاشتن نقطه پایان بر این کارنامه سیاه رقت بار است. بیائید به سنگر راستین کارزار ضد بردگی مزدی باز گردیم. بیائید قدرت سرمایه را با قدرت متشکل و متحد و رادیکال ضد سرمایه پاسخ گوپیم. این قدرت را شورائی و سراسری سازمان دهیم. شورائی و سراسری علیه سرمایه اعمال کنیم، با این قدرت نظم اقتصادی سرمایه را در سراسر جهنم بردگی مزدی زیر کوبنده ترین و مهلک ترین ضربات قرار دهیم. نظم سیاسی و مدنی و اجتماعی سرمایه را مختل سازیم و در هم کوبیم. بیائید قبول کنیم که همه این کارها کاملا مقدور است و ما توده های کارگر توان تحقق آن را به اندازه کافی داریم. لیست کردن مطالبات بدون داشتن این قدرت تمسخر خویش است. به هر میزان که قدرت طبقاتی خود را شورائی و سرمایه ستیز متشکل گردانیم و علیه سرمایه اعمال کنیم، همان اندازه هم دشمن را مجبور به عقب نشینی می‌کنیم و خواسته های خود را بر او تحمیل می نمائیم. اگر چنین کنیم جنبش ما هر روز نیرومندتر از روز پیش خواهد شد. هر روز عقب نشینی های سهمگین تری را بر بورژوازی تحمیل خواهد کرد و سرانجام سرمایه داری را نابود خواهد ساخت. بیائید در هر کجا که هستیم بیرق سرخ این پیکار را به اهتزار در آوریم. پرچم پرافتخاری که جنگ ما در کنار آن، جنگ واقعی برای نابودی سرمایه داری و رهائی بشریت باشد.      

کارگران ضد سرمایه داری

28