حمایت شما از خیزش جاری خیابانی در شرائطی که شوم بختانه و اسفبار، سراسر مراکز کار و تولید، دهها میلیون کارگر شاغل در این مراکز، به گونه فاجعه باری اسیر سکوت مرگ شده اند، شایان ستایش است، ما در طول این چند سال، از زمان شروع مبارزات کارگران پیمانی و سپس تشکیل شورای سازماندهی، تا امروز همواره خود را همصدا، همسنگر شما احساس کرده ایم، به عنوان عده ای همدل و همرزم، لحظه، لحظه پیکارتان علیه سرمایه داران و دولت سرمایه را دنبال نموده ایم، نقاط پردرخشش مبارزات شما را برجسته کرده ایم، به سهم خود درس های پرارج و آموزنده این کارزارها را برای کل کارگران ایران و دنیا تشریح نموده ایم، همزمان ضعفها و پاشنه آشیل های مبارزات را باز گفته ایم و نقد ریشه ای و طبقاتی و ضد سرمایه داری خود را با شما همزنجیران در میان نهاده ایم. ما چنین نموده ایم و اینک، با مشاهده بیانیه اخیر شما باز هم همین کار را می کنیم، از دید ما این بیانیه با کمال تأسف کل کاستی ها، اشتباهات و پاشنه آشیل های بیانیه کارگران رسمی نفت را با خود حمل می کند، شما در سالهای اخیر، در زنجیره طویل مبارزات و کارزارهایتان، فرسنگ ها از کارگران رسمی جلو تر، رادیکال تر و سرمایه ستیزتر بودید، اما بیانیه حاضر به هیچ وجه ادامه بالیدن نقطه قوت ها و جهتگیری های ضد سرمایه داری شما نیست. در همین راستا همه انتقادات خویش بر بیانیه کارگران رسمی را بر شما نیز وارد می بینیم، انتقادات ما بر بیانیه آنان به شرح زیر بوده است

« 1 – چرا فقط قتل مهسا؟! در طول این 11 روز بیش از 80 معترض توسط ماشین کشتار فاشیسم اسلامی سرمایه درو شده است، هزاران نفر تسلیم شکنجه گاهها شده اند، بیش از 110 شهر شاهد وحشیانه ترین حمام خونها از جانب وحوش حاکم سرمایه بوده است. قتل مهسا مسلما کبریتی بر کوه عظیم خشم و قهر دهها میلیون کارگر به جان رسیده از فشار انفجارآمیز استثمار، گرسنگی، بی سرپناهی، کل بدبختی ها و سبعیت های مولود سرمایه داری بوده است.

2 – نوشته اید که حمایت خود را از اعتراضات کف خیابان اعلام می کنید و اضافه نموده اید که خودتان نیز بخشی از همین مردم هستید، اکثریت قریب به اتفاق معترضان، کارگر و جوانان خانواده های کارگری هستند، شما نیز کارگرید و در یکی از حوزه های مهم ارزش افزائی سرمایه استثمار می شوید. فاجعه بارترین معضل این جنبش آنست که در عین کارگری بودن، متشکل از توده کارگر بودن، فاقد هر میزان بار طبقاتی کارگری یا جهتگیری رادیکال ضد سرمایه داری است. در حالی که اعتراض و طغیان جاری با گوشت، پوست، خون توده کارگر گرسنه، مفلوک می سوزد، اما کل انتظارات، خواستها در مشتی شعارهای رژیم ستیزانه فاقد بار کارگری، ضد سرمایه داری خلاصه شده است. از این هم دردناک تر هیچ بخش معترضان حاضر به بیان هویت طبقاتی خود نیستند، هیچ عده از کارگر بودن خود کلامی بر زبان نمی آرند. این جنبش با این عظمت و شکوه با داشتن این پاشنه آشیل مهلک، در خطر بلعیده شدن توسط اپوزیسیون های مردارخوار بورژوازی است. کمترین انتظار از شما آن است که دست به کار چالش این کاستی و پاشنه آشیل مهلک گردید. شما به جای اینکه با درفش طبقاتی رادیکال ضد سرمایه داری وارد میدان شوید، به جای آنکه از همگان بخواهید بر هستی اجتماعی خود، بر کارگر بودن خویش، بر خواست های طبقاتی خود تأکید کنند، خودتان نیز به انکار هستی طبقاتی و اجتماعی خود می پردازید!!

3 – از احتمال پیوستن خود به خیزش گفته اید و اعتصاب سراسری را در حد یک تهدید مطرح نموده اید، چرا پیوستن؟! و چرا تهدید به اعتصاب؟! چرا در صف مقدم این خیزش پرشکوه قرار نمی گیرید؟ چرا همزنجیران خود را در سراسر ایران فراخوان باران نمی کنید که چرخ کار و تولید را از چرخش باز دارند؟ نظم اقتصادی، سیاسی، امنیتی و همه چیز سرمایه داری را در هم کوبند، چرا از آنها نمی خواهید که هر کجا هستند شورا سازند، شوراها را به هم پیوند زنند، یک قدرت سازمان یافته شورائی ضد بردگی مزدی گردند، با این قدرت بیشترین خواست ها را بر طبقه سرمایه دار و دولتش تحمیل کنند، دشمن را ضعیف تر و خود را نیرومندتر سازند و آماده سرنگونی رژیم حاکم و نابودی کامل سرمایه داری گردند، چرا هیچ کلامی در این گذر نمی گوئید و لام تا کاف سکوت می کنید. پیشینه شما به شکل رقت باری با اتخاذ چنین رویکردی بیگانه است، آرزوی ما آن است که این پیشینه را برای همیشه پشت سر بگذارید، به همزنجیران پیوندید و راه پیکار ضد سرمایه داری پیش گیرید.»

کارگران ضد سرمایه داری