قسمت اول:

قسمت دوم:


خیلی ها از مبارزه با استثمار، فقر، ستم، آوارگی، اعتیاد، فحشا، آلودگیهای زیست محیطی، تبعیضات جنسیتی، کار کودکان یا کشتار آزادیها می گویند! سخن صریح ما آنست که ریشه کل فاجعه ها در وجود سرمایه است. هر ادعا درباره پیکار علیه این فجایع بدون تعرض به هستی سرمایه داری عوامفریبی است. سرمایه است که ما را از کارمان جدا و بیگانه می کند، ما را از دخالت در تعیین سرنوشت کار، تولید و زندگی ساقط می سازد، چگونه فکرکردن، نوع باور و شکل زندگی ما را تعیین می نماید. معیشت، درمان، آموزش و همه چیزمان را قربانی گسترش خود می کند. سرمایه فقط پول، کارخانه، زمین یا کلا اشیاء نیست، یک رابطه اجتماعی است. رابطه ای که شکل قانون می گیرد، دولت می گردد، لباس حقوق و مدنیت می پوشد، صندوق رأی می شود، نظم اقتصادی، سیاسی می گردد، اندیشه، فرهنگ، اخلاق، ایدئولوژی، مذهب می شود. سرمایه همه اینها را اجزاء خویش و در خدمت بقای خود می سازد. جامعه سرمایه داری میدان جنگ گریزناپذیر دو طبقه کارگر و سرمایه دار است. طبقه سومی وجود ندارد. کارگر نیروی کارش را می فروشد، با فروش نیروی کار از دخالت در تعیین سرنوشت کار و تولید و زندگی خود ساقط می شود. کارگر می تواند مولد، غیرمولد و کارش یدی یا فکری باشد. سرمایه دار هم فقط فرد مالک کارخانه یا بنگاه سرمایه گذاری نمی باشد. هر فرد دخیل در برنامه ریزی نظم اقتصادی، سیاسی، مدنی، حقوقی و فرهنگی سرمایه، تحمیل کننده این نظم برطبقه کارگر، پاسدار بردگی مزدی و ذینفع دراین ماندگارسازی از آحاد طبقه سرمایه دار است.

مبارزه ما کارگران علیه فقر، بیکاری، آوارگی، محرومیت از دارو، درمان و آموزش، آلودگیهای زیست محیطی و تبعیضات جنایتکارانه جنسیتی می تواند به دو شکل متضاد انجام گیرد. راه نخست آویختن به انتخابات، عریضه نویسی، توسل به حق اعتصاب، اعتراض و تشکل قانونی، تحزب و سندیکا است. راه دوم اتکا به قدرت متشکل ضد سرمایه داری طبقه خود است. در حالت اول حتی «پیروزیها» به طور واقعی ضرباتی کوبنده بر روند کارزار ضد کارمزدی هستند. در حالت دوم هر پیروزی، گامی در تحکیم بنای قدرت پیکار ضد سرمایه داری است. راه نخست گمراهه رفرمیسم است، راه دوم مارپیچ پرسنگلاخ اما رهائی آفرین مبارزه طبقاتی ضد بردگی مزدی است. قدرت طبقاتی توده کارگر فقط در جنبش سازمان یافته شورائی، سراسری و ضد سرمایه داری او متجلی و اعمال می شود. سندیکا گورستان مبارزه طبقاتی توده کارگر است. حزب، ابزار انحلال قدرت طبقاتی کارگران در اپوزیسیون سازی بورژوازی، ساز و کار گرایشات درون طبقه سرمایه دار برای جا به جائی یک رژیم با رژیم دیگر یا جایگزینی شکلی از سرمایه داری با شکل دیگر است. جنبش شورائی کارگران مظهر دخالتگری رادیکال، درحال جنگ و بدون هیچ رهبر بالای سر است که مطالبات معیشتی و رفاهی روز، مبارزه برای آزادیهای سیاسی و حقوق اجتماعی، کارزار ضد آلودگیهای زیست محیطی و تبعیضات جنسیتی و هر اعتراض و خیزش دیگر را با جنگ علیه بنیاد سرمایه داری مرتبط و هماهنگ می سازد. از درون این کارزار، نیرومند می شود، دولت سرمایه را سرنگون و قدرت سراسری شورائی برنامه ریزی کار و تولید و زندگی اجتماعی را مستقر می گرداند.

سرمایه داری ایران اسیر بحران است. بحران مدام عمیق تر گردیده است. تحریمها، ویرانی آفرینی بحران را مضاعف کرده است. توسعه جوئیهای منطقه ای جمهوری اسلامی، فشار کوبندگی بحران را شدیدتر ساخته است. سرمایه در این سالها کل بار بحران، تحریمها و توسعه طلبی ها را بر گرده ما کارگران بار کرده است. نظام سرمایه داری زندگی بیش از 50 میلیون نفوس طبقه کارگر را نابود کرده است. این روند وارد فاز انفجار شده است. بورژوازی و دولتش برای ماندگاری سرمایه داری و حفظ حاکمیت خود تا مرز به هیچ رساندن معیشت کارگران پیش تاخته اند اما سرمایه اجتماعی ایران قادر به ادامه بازتولید نیست. توده کارگر با تحمل شدیدترین فشار استثمار سرمایه، تحمل بار بحرانهای سرمایه داری، تحمل عوارض و آثار اقتصادی و اجتماعی زیاده خواهیهای رژیم اسلامی، بیش از هر دوره دیگر، دچار گرسنگی، آوارگی، ذلت و بی داروئی است. میلیونها کارگر فاقد امکانات معیشتی، حتی آب شرب و هوای سالم تنفسی هستند. جمهوری اسلامی در کنار عجز از چالش بحران اقتصادی سرمایه داری، آماج گسترده ترین تهاجمات قطبها و دولتهای رقیب در منطقه و در سطح جهانی است. بحث فقط بر سر مناقشات رژیم با امریکا و ممالک خلیج نیست. جنگ جنایتکارانه قطبهای مختلف سرمایه جهانی در سوریه، اینک در آستانه تبدیل به جنگی فرسایشی و غیررسمی میان رژیم ایران و ائتلاف دولت های درنده اسرائیل، امریکا و شرکای عرب منطقه است. جنگی که به نوبه خود توان جمهوری اسلامی را می فرساید اما کل هزینه اش یکراست بر زندگی هر روز سلاخی شده طبقه کارگر سرشکن می گردد. واکنش مستقیم و فراگیر دهها میلیون کارگر به آنچه سرمایه بر سرشان آورده است، طغیان در کران تا کران جهنم سرمایه داری است. کارگران همه جا درحال اعتراض، اعتصاب، راهپیمائی و شورش هستند. خروش خشم دهها هزار کارگر راننده، اعتصاب گسترده کارگران آموزشی، شهرداریها، راه آهن، قیام پرشکوه توده کارگر هفت تپه، فولاد، هپکو و آذرآب فقط گوشه هائی از امواج این خیزش وسیع طبقاتی هستند.

درچنین شرایطی اپوزیسیونهای بورژوازی در داخل و خارج، از اصلاح طلبان درون و حاشیه قدرت تا محافل نفرت بار سلطنت طلب، جماعت مجاهد، جریانات ناسیونالیستی و بالاخره احزاب چپ نمای شیفته عروج به عرش حاکمیت سرمایه، همه در حال صدور آگهی مناقصه برای آلترناتیو کردن خود شده اند!! همگی در نهایت وقاحت جنجال می کنند که معضل کارگران نداشتن رهبر و نیروی بالای سر است. همه خود را منجی ما می خوانند. این فرقه ها و جریانات در وضع حاضر قادر به ایفای هیچ نقشی نیستند اما با آغاز شورش سراسری، عجز رژیم از چالش طغیانها و غیبت جنبش سازمان یافته شورائی طبقه کارگر می توانند با حمایت قطبهای قدرت سرمایه جهانی فاجعه بارترین سناریوها را برای توده کارگر ایران رقم زنند. جنبش کارگری ایران در این سالها و در متن این مبارزات گامهای مؤثری به جلو برداشته است. گامهایی که درعین کوچک بودن دارای اعتبار تاریخی هستند. همصدائی در خواستها، پشتیبانی بخشهای مختلف طبقه کارگر از مبارزات هم، جرقه اتکا به قدرت طبقاتی خود، گسترش اعتصابات به شهرها و تبدیل آنها به خیزش های منطقه ای و حتی سراسری، جهتگیری محدود برای سازمانیابی شورائی و فریاد تصرف شورائی مراکز کار، شواهد این رشد می باشند. مبارزه طبقاتی روز کارگران با همه این پیشرفت ها در پشت یک بن بست عظیم متوقف مانده است. سرنوشت طبقه کارگر به چگونگی چالش این بن بست گره خورده است. چالشی که در صورت پیروزی می تواند وسیع ترین اثرگذاریها را بر جنبش کارگری جهانی داشته باشد. ملاط این بن بست، فروماندگی توده های کارگر از بازشناسی قدرت تاریخساز پیکار طبقاتی خود و احساس عجز از سازماندهی شورائی ضد سرمایه داری این قدرت است. طبقه کارگر بدون شکستن این سد قادر به انجام هیچ کار مهمی نیست و آماج تهدید تمامی سناریوهای سیاه فاجعه بار تاریخی است. این سد، شکستنی است و شکستن آن می تواند نقطه عطفی در تاریخ جنبش کارگری ایران و جهان گردد. ما با توجه به همه شرایط، سیر رویدادها و انواع چشم اندازها، از کل کارگران و فعالین کارگری می خواهیم که دست به کار تلاش برای شکستن این سد شوند. بیائید در زیر پرچم پرشکوه برپائی جنبش سازمان یافته شورائی ضد سرمایه داری طبقه کارگر به تمامی تلاشها برای در هم شکستن این بن بست، برای شکل گیری، بالندگی، استخوان بندی و پیروزی یک قدرت کارگری شورائی ضد بردگی مزدی دست زنیم. بیائید با این جهتگیری، پرچمی برافرازیم که فریاد پیکار آگاه و راستین طبقه ما برای رهائی بشر باشد. جنگ ما شاید پیروز شود و شاید شکست خورد اما حتی شکست این جنگ، سنگ بنای پیروزی آتی ما کارگران خواهد بود.

مطالبات و انتظارات فوری

جنبش شورائی ضد سرمایه داری توده کارگر، تحقق مطالبات زیر را، سنگرها و حلقه های پیوسته پیکار رادیکال خود می کند.    

1- محصول کار و تولید سالانه پس از کسر هزینه بازتولید و رفاه همگانی به طورکاملا برابر میان همه افراد توزیع شود. کلیه خدمات درمانی، بهداشتی، ایاب و ذهاب، آموزش از مهد کودک تا دانشگاه، مراقبت‌های رفاهی معلولان، سالمندان و از کار افتادگان، رایگان شود. مشکل مسکن کل انسانها از طریق مصادره خانه‌های اضافی سرمایه‌داران و نهادهای دولتی حل گردد.

2- کار افراد زیر 18 سال مصداق بارز کودک آزاری و جنایت علیه انسان است و باید بدون هیچ قید و شرط لغو گردد.

3- کار خانگی زنان به طور کامل محو شود. هر شکل نابرابری میان زن و مرد در هر عرصه زندگی شخصی و اجتماعی، از میان برود. چند همسری و ازدواج افراد زیر 18 سال ممنوع گردد.

4- همه تبعیضات قومی و عقیدتی محو شود. تبعیض بین فارس، کرد، بلوچ، افغانی، ترک، عرب، بهائی، سنی و … جرم است.

5- قطع کل بودجه‌ها و هزینه‌های ایجاد، نگهداری یا اداره مساجد، حوزه‌های علمیه، حسینیه‌ها یا هر مرکز فعالیت‌ دینی و مذهبی؛

6- ‌‌ممنوعیت کامل دخالت هر فرد و نهاد در حریم زندگی انسانها از جمله نوع پوشش، اعتقاد، جهتگیری سیاسی، فعالیت‌ تفریحی، گرایشات جنسی، روابط زن و مرد، ازدواج و طلاق؛

7- کاهش استفاده از سوخت فسیلی، رواج وسایل حمل و نقل برقی و دوچرخه، توقف تولید مواد سمی کشاورزی، ظروف و کیسه پلاستیکی، مواد شیمیایی مضر مصرفی در خوراک، پوشاک و لوازم آرایشی، ایجاد شبکه فاضلاب، توقف سد سازی برای تولید انرژی و کشاورزی، تخریب سدهایی که موجب مرگ رودخانه‌ها و دریاچه‌ها شده اند. جایگزینی سوخت گازی با انرژی برق، توقف جنگل‌زدایی، گسترش فضای سبز، ایجاد مراکز سنجش آلودگی‌ها در شهرها و کارهای مشابه؛

8- آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه افرادی که به جرم فعالیت‌های سیاسی، مدنی، فرهنگی، عقیدتی یا به دلیل اجبار به سرقت و ارتکاب خلاف برای تأمین مایحتاج زندگی در زندانها به سر می‌ برند.

9- هر نوع شکنجه اعم از جسمی، روحی، قصاص، تعزیر، شلاق یا هر شکل دیگر، جرم و مستوجب مجازات است. 

10- ممنوعیت مجازات اعدام؛

11- آزادی بدون هیچ قید و شرط مطبوعات، شبکه‌های اجتماعی، اعتصاب، تظاهرات و راهپیمایی، آزادی تشکیل شورا، حزب، اتحادیه و هرگونه تشکل، آزادی تبلیغ هر مرام، مسلک و مذهب، آزادی مبارزه برای محو کار مزدی یا دفاع از آن؛

12- با تضمین قطعی سهم برابر هر انسان از محصول کار اجتماعی سالانه، هر نوع تن فروشی و فحشا ممنوع شود.

13- تمامی معتادان به طور رایگان مورد بازپروری جسمی و روانی قرار گیرند.

14- کاهش فوری ساعات کار در سطحی که هیچ انسان داوطلب کار و بالای 20 سال در هیچ نقطه‌‌ای از جامعه بیکار نماند.

ساز و کارهای پیکار

اعتصاب و متوقف ساختن چرخه کار و تولید و خطوط حمل و نقل تجاری سرمایه در سراسر کشور؛

تصرف و خارج ‌سازی مراکز کار از تملک سرمایه‌ دار خصوصی و دولتی، برنامه ریزی و اداره شورایی مؤسسات توسط کارگران؛

تبدیل مدارس و دانشگاهها به سنگر پیکار علیه سرمایه، امتناع از تدریس متون آموزشی تحجربار سرمایه داری؛

قطع شبکه‌های آب و برق و گاز در مؤسسات دولتی و خصوصی سرمایه، نیروهای نظامی و انتظامی و اطلاعاتی، حوزه‌های علمیه، رادیو، تلویزیون؛

مصادره سازمان یافته خانه‌های خالی متعلق به سرمایه ‌داران و نهادهای دولتی سرمایه، واگذاری رایگان آنها به افراد فاقد محل سکونت، خودداری از پرداخت اجاره واحدهای مسکونی متعلق به سرمایه‌ داران و مصادره این اماکن؛

تصرف سازمانیافته شورایی فروشگاه‌های زنجیره‌‌ای، تبدیل آنها به مراکز توزیع رایگان مایحتاج معیشتی انسان های نیازمند؛

تمرد از پرداخت هر نوع هزینه درمان، مهد کودک، شهریه تحصیلی، مخارج نگهداری سالمندان و معلولان، بهای آب، برق، گاز و ایاب و ذهاب شهری و بین شهری؛

برگزاری تظاهرات و راه پیمایی‌ های گسترده با هدف نمایش قدرت طبقاتی علیه سرمایه؛

برچیدن جمهوری اسلامی و هر حکومت بالای سر جامعه، به عنوان حلقه ای از زنجیره سراسری پیکار برای استقرار جامعه شورائی بدون کار مزدی، طبقات و دولت یا هر نیروی بالای سر انسانها، جامعه ای که در آن « رشد آزاد هر انسان شرط رشد آزاد همگان باشد».

کارگران ضد سرمایه داری

بهمن ماه 1397