گزارش ارسالی یک کارگر از درون اجتماع:

امروز(30بهمن) کارگران آموزش جلوی مجلس تجمع کردند. یک نفر از کانون صنفی معلمان مطابق معمول سخنرانی کرد. کل صحبت او این بود که فلان نماینده مجلس چنین گفت، دولت چنان گفته است. به زعم آنها طرح همسان سازی هزینه بر است!! فرد دیگری بیانیه کانون را خواند. بیانیه ای که از اول تا آخرش اجرای طرح طبقه بندی را می خواست و البته تأکید می کرد که اجرای آن بدون حقه و کلک باشد!! شعارهای توخالی تکراری بسیار بی آزار و قابل قبول حکومت زیاد بود. در این شعارها علاج درد را کم شدن اختلاس ها می خواندند، از عوض شدن وزیر و اهمیت کاهش یک اختلاس می گفتند. در گیر و دار این حرف ها معلمی بلندگوئی پیدا کرد و متفاوت با اعضای کانون صنفی از اهمیت اتحاد میان معلمان و سایر بخش های طبقه کارگر گفت. شروع به دادن شعار نمود و خواستار اتحاد و یکپارچگی کارگران آموزش با همه توده کارگر شد. صحبت او به طرفة العینی خاموش گردید. زیرا جمعیتی از ایادی کانون به سمت وی شتافتند، او را دور کردند و سد راه سخنرانی وی شدند. این اقدام کانون با اعتراض خفته فاقد هر مقدار جسارت عده ای معلم مواجه شد. این معلمان در پشت لبان بسته، با چرخش چشم به اطراف و تقلای یافتن اطمینان به اینکه تحویل پلیس نگردند، کلماتی منقطع و نامفهوم نجوا کردند که به نظر می رسید از برخورد کانون با معلم سخنران خشنود نیستند!!!. معلمی هم که کاسه صبرش از این وضعیت لبریز شده بود خطاب به اطرافیان گفت آخر کدام کارگر آموزش، کدام معلم است که نداند مجلس، دولت، حکومت و کل ساختار قدرت سرمایه داری قرار نیست کاری برای ما انجام دهند، مگر نه این است که تمامی فقر و فلاکت و گرسنگی و گورخوابی ما را سرمایه، همین سرمایه داران و دولت آنها بر ما بر سر ما خراب کرده اند. مگر این سیستم آموزشی ماقبل قرون وسطائی و متون درسی ساز و کار و شستشوی مغزی را خود این طبقه و دولتش با قدرت قهر پلیسی بر ما تحمیل نکرده اند، پس چرا باید از همین نظام و دولتش بهبود معاش و اصلاح آموزش گدائی کنیم. چه کسی نمی داند که تنها راه داشتن قدرت متحد مبارزه و مجبور ساختن سرمایه داران و دولت به قبول خواستها است. حتی کانون صنفی هم تا این حد می فهمد، اما به این دلیل که مدافع اساس حاکمیت سرمایه داری است از هر میزان نمایش قدرت واقعی ما وحشت دارد. کمی آن طرف تر معلمی عکس تریاک کشیدن ولایتی را نشان می داد و معلمی دیگر می کوشید گفتگوها را کمی جدی تر سازد. گفت معلمی که از اتحاد همه کارگران می گفت حرف درستی می زد، چرا حرفش را قطع کردند، چرا بلندگو را از دستش گرفتند. دو نفر هم گفتند کار کانون همیشه این بوده است. همین چند روز پیش در تظاهراتی دیگر وقتی معلمی خواست از مطالبات واقعی معلمان بگوید کانونی ها او را به زیر کشیدند و مورد آزار قرار دادند.


گزارش مستقیم از تجمع اعتراضی امروز(3 اسفند) کارگران آموزش

با توجه به آنچه در اجتماع روز 30  بهمن گذشت  پیش بینی می شد که بدبختانه تعداد معترضان بیش از پیش کاهش یابد. جمعیت معلمان حاضر در اجتماع امروز حدود 200 نفر بود.  بیشترشان  زنان  بودند.  سخنران اول معلم زنی بود که به ترتیب از سران سه قوه وشورای نگهبان گله کرد. از خود گفت که بعد از20 و چند سال کار اجاره نشین است. ترجیع بند سخنانش نشان دادن تعهد به قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی بود!!! از خامنه ای فاکت می آورد که اعتراض کنندگان اغتشاش گر نیستند. مجیز گویی، التماس از دولت و حاکمان سرمایه، تقدیر و تشکر از نیروهای انتظامی،  پاسداران و سایر قوای سرکوب سرمایه  به اوج رسید!!! معلمی خواست صحبت کند. افرادی از کانون صنفی او را دوره کردند و به زور نگذاشتند حرفی بزند. معلم جوان کوتاه نمی آمد، به کارکرد کانون سخت معترض بود. فریاد می زد که از خرم آباد آمده ام  و برای سخنرانی از رسول بداقی مجوز دارم. یک نفر از وفاداران به کانون جواب داد اگر اوهم این جا بود همین کار را با تو می کرد!!! کارگر اموزشی معترض  گفت همه خودشان را فروخته اند.”اخته شان کرده اند” در حالی که جمعی دور کارگر اموزشی معترض خرم آبادی جمع بودند و می خواستند حرفهایش را بشنوند  یکی از گرداندگان کانون صنفی ضمن تصریح تعهد خود به جمهوری اسلامی، شروع به فحاشی علیه مجاهدین و بورژوازی اپوزیسیون نمود. غرضش از فحاشی، عریان ساختن تعلق خاطر کامل و صد درصدی خود به رژیم اسلامی سرمایه بود، یک معلم دیگر از هفتاد هزار کشته  معلم در جنگ حرف زد. آنقدر بازار خزعبلات گویی بالا گرفت، که بهشتی آمد برای گرم کردن بازار و دور کردن افراد از دور کار معترض خرم آبادی چند شعار تکراری سرداد. در حالی که خانمی بیانه پایانی تجمع را می خواند. بهشتی به اطرافیان دستور داد که کارگر خرم آبادی را دور کنند. یکی از حاضرین خطاب به بهشتی گفت چه شده که سال 1386 خود را کارگر می دانست حالا از کارگران دوری می جوید!!! عملا مانع دخالت گری کارگران شده ای؟ بهشتی سرش را چرخاند به طرف فردی که اورا خطاب قرارداده بود ولی حرفی نزد. یکی ازدوستان با چند از معلمان خانم گرم صحبت شد، می گفتند کانون با این کارهایی که می کند، خودش را از کارگران دور و به دولت سرمایه داران نزدیک و نزدیک تر می کند. هواداران کانون هم می گفتند که امثال معلم معترض همه کمونیست هستند. در ضمن متفرق شدن متوجه شدیم معلم دیگری از آمل برای سخن رانی آمده بود که به او هم اجازه صحبت ندادند