بسیاری از فروشگاه های زنجیره ای پوشاک مد، از جمله زارا، کلوین کلاین، تامی هیلفینگر و ال.سی کالاهای خود را در ترکیه تولید می کنند. بحران اقتصادی 2008 کماکان تاثیراتش برجا بود که بحران ناشی از کوید 19 از راه رسید و بحران قبلی را تجدید و تقویت کرد. دولت های سرمایه داری به سرعتی باور نکردنی به چاره جویی پرداختند. به نام کارگران و به خرج توده های مردم کارگر و زحمتکش، کارفرمایان را زیر پوشش خود گرفتند. دولت ترکیه هم در این زمره بود و کارفرمایان بخش مد و پوشاک هم از این خان یغما بهره بردند. اما نصیب کارگران که از نامشان سوء استفاده شد چه بود. برای نمونه کارخانه ی تولید پوشاک  Samilglu را مورد توجه قرار می دهیم.

غرب استانبول جایی است که بلوک های ساختمانی، ساختمان فابریک ها و کارخانه ها و منطقه صنعتی است. هرروز هزارها کارگر صبح زود به این جا می آیند و عصر تکیده و خسته بر می گردند. کارخانه مذکور هم در اینجا قرار دارد. اکثریت کارگران این کارخانه را زنان کارگر تشکیل می دهند و اغلب اقتصاد خانواده به مزد آن ها وابسته است. یک کارگر زن تعریف می کند: روزی اواسط مارس برای دریافت دستمزدم به کارخانه مراجعه کردم. یکباره دچار شوک شدم. گویی کارخانه ای اصلا اینجا نبوده است. سالن کارگاه ما خالی خالی بود و یک کارگر رنگرز مشغول رنگ آمیزی آن. از ماشین های کار خبری نبود. وقتی سر و کله رئیس کارخانه پیدا شد به ما گفت شما همه تا ماه ژوئن به مرخصی بدون مزد می­روید. شوک پشت شوک. مرخصی بدون مزد یعنی مراجعه به اداره کار و دریافت ماهیانه ای معادل نصف حداقل دستمزد رایج ترکیه یعنی 140 یورو. با این پول چه باید می کردم. زندگی خانواده پنج نفره ما به دستمزد من وابسته بود زیرا دستمزد همسرم خیلی پایین بود. تازه با همان دستمزد هم زندگی نمی چرخید. هر بار که برای خرید می رفتم می دیدم قیمت ها نسبت به دفعه قبل بالا پریده است اما دستمزدها ساکن مانده بود. معلوم شد  که کارفرما در این فاصله پاندمی اعلام ورشکستگی می کند و کارخانه را می بندد. بعد در همان محل به نام پسرعمویش شرکت جدیدی را به ثبت می رساند که رنگ آمیزی هم به این خاطر بوده است. به کارگران اعلام می شود که اگر برای گرفتن غرامت شکایت نکنند کافی است که خودشان به طور کتبی تقاضای خاتمه خدمت کنند. آنوقت در کارخانه جدید التاسیس بعنوان کارگر استخدام خواهند شد. به این طریق کارفرما با یک تیر چند نشان می زند. اولا غرامتی به کارگران نمی پردازد، دوما کارگران قدیمی خود را با دستمزد کم تر یک کارگر تازه کار استخدام خواهد کرد و سوما این فرصت را می یابد که کارگران فعال و معترض را از کارخانه بیرون کند. البته کارگران بیکار ننشسته اند آن ها در این باره به اقداماتی چون افشاگری، اجتماع جلوی کارخانه و اداره کار دست زده اند اما متاسفانه مثل همه جای دیگر از جمله ایران موفق به جلب همبستگی کارگری سایر کارگران و حمایت عمومی نشده اند ولی کماکان مبارزه را ادامه می دهند.

بخش پوشاک یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی ترکیه است اما با گسترش پاندمی و بسته ماندن طولانی مدت فروشگاه های پوشاک در اروپا، تقاضای کالا از کارفرماهای ترکیه پایین آمد. مثل همیشه کارفرمایان بار کسادی را بر شانه های کارگران گذاشتند.

دولت ترکیه برای جلوگیری از بیکاری توده ای و بالا رفتن آمار بیکاران و نرخ بیکاری، بیکار سازی ها را ممنوع کرد و به یاری کارفرمایان اقدام کرد که یک نمونه آن پرداخت 140 یوروی مذکور بود تا شرایط به وضع عادی باز گردد. اکنون بیش از چهار میلیون کارگر در ترکیه در چنین شرایطی هستند. بخش دیگری از فشار روی کارگران فساد مالی حاکم در ترکیه است به طور مثال فروشگاه زنجیره ای زارا با شیوع پاندمی مبلغی را به عنوان بن های کمکی برای کارگران کارخانه هایی که برایش تولید می کردند به کارفرماهای محلی ترکیه پرداخت اما آن ها این پول را به حساب کارگران واریز نکردند و برای خود برداشتند. وقتی مساله افشا شد و زارا در این باره به تحقیق  پرداخت، کارگران مورد تهدید اخراج قرار گرفتند و از آن ها خواسته شد که مکتوبی برای هریک از این ماه ها بنویسند که سهم خود را دریافت کرده اند.

دولت ترکیه زیر فشار مبارزات کارگران اعلام داشته بود که 60% مزد کارگران بیکار شده در پاندمی کووید 19 را پرداخت خواهد کرد!! و 40% مابقی را سرمایه داران خواهند پرداخت!! آنچه در عمل اتفاق افتاد این بود که 60% را دولت به حساب سرمایه داران واریز کرد و صاحبان سرمایه از همین 60% فقط 40% را ظاهرا به کارگران دادند!!

منبع خبر از گزارش فرهنگی دوچلند پونکت ، 01.06.2021

توضیح کارگران ضد سرمایه داری:

فاجعه اما این نیست که دولت دروغ گفت، سرمایه داران دزدی کردند، دولت به کارگران کمک ننمود، به جایش میلیارد، میلیارد به حساب سرمایه داران ریخت. فاجعه واقعی توهم کارگرانی است که می پندارند دولت و صاحبان سرمایه قرار است موجودات دیگری باشند و کارهای دیگری انجام دهند. فاجعه این است که کارگران به جای تلاش برای ابراز وجود به صورت یک قدرت سازمان یافته شورائی سراسری و ضد سرمایه داری، به جای اعمال این قدرت علیه سرمایه و تحمیل خواسته های خود بر طبقه سرمایه دار، چشم به راه حل مشکلات خویش توسط وحوش سرمایه دار و دولت سرمایه نشسته اند.