هفته گذشته خبر جانکاهی در سایت های اینترنتی منتشر شد. کارگر 21 ساله ای به نام مرضیه طاهریان حین کار و تولید سود و سرمایه برای سرمایه داران در کارخانه نساجی کویر سمنان، دچار حادثه شد و جان سپرد. مرضیه در حال تمیز کردن ماسوره بود که حجاب اجباری وی در ماشین پیچید و منجر به کشته شدن او گردید. خبر رعب انگیز بود اما فقط قطره ناپیدائی از هفت دریای جنایات سرمایه در هر چشم به هم زدن در میلیمتر به میلمتر جهنم گند و خون سرمایه داری را تصویر می نمود. کار طاقت فرسا، فرسودگی و هلاکت زا بودن دستگاهها، قانون فاشیستی حجاب اجباری در محل کار و سبعیت های دیگر سرمایه که جریان زندگی روز کارگران است. هیچ روزی نیست که خبر وقوع این نوع کشتارها، در مراکز کار، خبر مرگ مرگ فجیع  کارگری در آهن مذاب، سقوط از بالای ساختمان، کشته شدن حین کولبری در کردستان  و یا سوخت بری در سیستان، خبرخود کشی کارگری زیر فشار فقر و گرسنگی یا مردن پرستاری بر اثر فشار سهمگین کار به گوشمان نرسد. شنیدن این خبرها و صد ها و هزاران نوع آنها جزیی از زندگی ما شده است. گزارش ذیل را یکی از همکاران مرضیه  طاهریان در کارخانه نساجی کویر سمنان مصاحبه ای با رسانه ها  تنظیم کرده است و ما قسمتی از آن  را با نقل به مضمون باز نشر می کنیم.

برای اینکه فتیله‌ها، نیمچه نخ‌ها و نخ‌ها در دستگاه‌های تولیدی، دچار پارگی‌های مداومِ پیوندها و پایین آمدن کیفیت محصولات نشود، باید دما و رطوبت در سالن های کارخانجات نساجی در یک درجه‌ خاص تنظیم باشد. این دما و رطوبت، حالتی شرجی و دم کرده به فضا می‌دهد. مشابه رفتن با پوشش کامل در حمامِ بخار. در این محیط داغ خفه کننده کارگران زن، به حکم شرع سرمایه مجبورند مانتو، شلوار، حجاب اجباری داشته باشند. البسه ای که حتی راه رفتن هوای شرجی را برای آنها بسیار سخت می‌کند. کارگران به هیچ عنوان اجازه‌ نشستن ندارند و در صورت ارتکاب این «جرم»!!، نخست اخطار می گیرد و در صورت تکرار مستوجب عقوبت های سنگین می شود. هر کارگر هشت ساعت به صورت مستمر مشغول دویدن بین دستگاههاست. درحالتی که خطرناک ترین پوشش ها را دارد و از هیچ وسائل ایمنی برخوردار نیست. تولیدات نساجی کویر سمنان انواع نخ‌های پنبه‌ای رینگ و اپن‌، رنگرزی نخ به روش بوبین، رنگ کنی و تولید پارچه‌ جین، پاکویی و انواع دیگر پارچه‌های پنبه‌ای سبک و سنگین است. در این شرکت حدود هزار و سیصد کارگر در چهار شیفت کاری ِ هشت ساعته استثمار می شوند. دستگاههائی که مرضیه با آنها کار می‌کرد نه تنها قدیمی و فرسوده بلکه عیب فنی مرگزای محرز داشته اند. نقص فنی دستگاه‌ها باعث می ‌شد مرضیه به صورت پیوسته بین آنها در حال دویدن باشد. ۱۰ دقیقه‌ آخر هر شیفت، فشار کار به بالاترین حد می‌رسد. دستگاهها باید سالم و تمیز به اپراتور شیفت بعد داده شوند. مرضیه طاهریان درحال مایع دادن به ماسوره‌ واحد غیرفعال ۸۲۰ بوده که حجاب و موهای سرش بین سیلندر گیر کرد و در دم جان می دهد.   اگر قسمت ایمرجنسی دستگاه سالم بود، چنین جنایتی رخ نمی داد. کارگران نساجی کویر سمنان نه تنها حداقل تجهیزات ایمنی از کارفرما دریافت نمی‌کنند که حتی به هوای سالم برای تنفس هم دسترسی ندارند. سر و صدای موحش بین دستگاهها، پرز و الیافِ ریز متراکم و انبوه در هوای سالن که وارد ریه کارگران می شود، هشت ساعت کار مستمر شاق،  نبود هیچ تجهیزات ایمنی، شب کاری هول انگیز، حجاب اجباری به جای کلاه ایمنی، اضافه کارهای طولانی اجباری، همه اینها با هم کارخانه را به کشتارگاه تبدیل کرده است.