حوادث این چند روز را نگاه کنیم. پنتاگون سلیمانی را می کشد و از طریق دولت سویس برای حاکمان اسلامی سرمایه پیغام می دهد که مقابله را قابل تحمل می بیند ولی حدود مقابله باید مین گذاری باشد!! رژیم ایران پیام پنتاگون را ارج می نهد، کوههای آسمان سای انتقام، انتقام موش می زایند و در شلیک چند موشک به یک قرارگاه نظامی امریکا فرو می ریزند. قرارگاهی که شش ساعت پیش با تبانی طرفین و میانجیگری دولت عراق از هرجنبنده ای خالی شده بود و لاجرم هیچ تیری به هیچ موجود زنده ای اصابت نمی کند. (چه خوب) رژیمی که به طرفة العینی 1500 کارگر معترض را به جرم اعتراض علیه گرسنگی، فقر و بی داروئی قتل عام می کند، هزاران تن را زخمی می سازد، هزاران تن دیگر را راهی شکنجه گاه و شاید میدان تیر می نماید، هفت هزار، هفت هزار کارگران را راهی گورهای دستجمعی می کند، همین رژیم به دنبال 40 سال عربده های مستانه مرگ بر امریکا، 40 سال کشتار کارگران به اتهام «امریکائی بودن»!!! 40 سال حمام خون معیشت، دارو، درمان و سرپناه توده های کارگر برای پیشبرد امریکاستیزی، 40 سال تحمیل تمامی هزینه های سهمگین بحران آفرینی های منطقه ای و بین المللی بر دوش توده کارگر، آری همین رژیم به دنبال تمامی این سناریوپردازیهای هیستریک زیادت جویانه و توسعه طلبانه، سرانجام با اسم رمز انتقام خون سلیمانی، در یک تبانی نامستقیم سنجیده با کاخ سفید چند موشک به قرارگاه ازپیش تخلیه شده امریکا درعراق شلیک می کند. «حمله ای»!! که با استقبال دولت ترامپ مواجه می گردد و موشکهایش نقش کبوتران آشتی را بازی می کنند!! رژیم هنگام آتش بازی تفریحی برای ایادی پنتاگون، خواسته یا ناخواسته موشکی هم از سیستم پدافند ضد امریکائی اش!!!! رها می شود که برخلاف 27 تای دیگرجان صد و هفتاد ایرانی و افغانی مقیم ممالک مختلف را می گیرد!! شاید به خاطر آنکه شادی تماشاچیان امریکائی آتش بازیها تکمیل شود. همه چیز با صدای بلند بانگ می زند که جمهوری اسلامی راهی سوای سازش اضطراری در پیش روی خود نمی بیند. اینکه تسلیم جاری چه ابعادی به خود گیرد، معلوم نیست و برای توده کارگر واجد اهمیت هم نمی باشد. آنچه کارگران باید بدانند نکات حیاتی دیگر است. جنگ سرمایه داران و دولتهای سرمایه با هم بر سر سهام سود، مالکیت و قدرت است. جنگ میان آنها جنگ کل آنها علیه طبقه ما و جنبش ما است. رژیم اسلامی در شرایطی قرار گرفته است که قادر به پیشبرد کشمکش ها نیست. علت اساسی این استیصال را سوای مشکلات اقتصادی، توفانی شدن جبهه جنگ همیشه جاری میان خودش و طبقه ما می بیند، فی الحال سرکوب جنبش کارگری است که اولویت حیاتی سرمایه و دولت سرمایه داری را تعیین می کند، برای این کار باید قتل سلیمانی نعمت گردد، این نعمت 40 سال پیش توسط رژیم صدام ارزانی حاکمان اسلامی شد و اینک توسط تیم ترامپ نصیبش می گردد، در مراسم خاکسپاری سلیمانی انبوه آدم ها قربانی شدند، تمامی قطعات پازل به هم وصل گردیدند تا رژیم قدرت اختاپوسی خود را در مقابل جنبش کارگری به نمایش بگذارد. جمهوری اسلامی مماشات اضطراری و مقطعی با رقبا را پیش شرط صف آرائی نیرومندتر برای به عقب راندن پیکار طبقاتی ما می بیند. تکلیف ما نیز روش است. باید سنگرهای پیکار را مشتعل تر نمود. باید از وضع کنونی فراتر رفت. مصادره مراکز کار، تولید و تسلط شورائی همه آحاد برسرنوشت کار، تولید و زندگی را دستور کار کنیم. برای حصول این منظور باید شورائی، سراسری و سرمایه ستیز متحد گردیم. این کار ممکن است. دست در دست هم نهیم، یک قدرت سازمان یافته طبقاتی و شورائی گردیم. این کار یگانه راه خروج جنبش ما از بن بست فرساینده دامنگیر است.  

کارگران ضد سرمایه داری   دی 1398

اسد