در جهنم اسلامی سرمایه داری حتی هر نوع تغییر جوی، هر تلاطم اندک هوا، هر وزش باد، هر اندازه آمدن یا نیامدن باران، هر درجه برودت یا حرارت، هر مقدار نزول برف یا کولاک یکراست فاجعه ای سهمگین می شود و بر سر دهها میلیون کارگر سکنه این جهنم فرود می آید، دلیلش روشن است. هر چه کارگران کار می کنند سرمایه می شود و هیچ سهمی از دنیای ارزش ها، ثروت ها و امکانات که تولید می کنند، وارد زندگی آنها، صرف بهبود معاش آنها، برای رفع خطرات جوی از سر آنها، برای دارو و درمان یا مقابله با پاندمی های ویرانگر آوار بر سر آنها نمی گردد. در همین راستا کافی است ابری شروع به باریدن کند تا آبهایش سیلاب شود و صدها هزار کومه محقر مسکونی را بر سر سکنه کارگرش خراب سازد. چند ساعتی باران بارد و سیل حاصل آن هزاران وسیله نقلیه را سفینه مرگ مسافران کند. آنچه همین الان شاهدش هستیم نیز گوشه ای از همین  فاجعه ها است. چند روز است که با شروع باران و راه افتادن سیلاب، کارگران شاغل در حوزه آزاد راه تهران – شمال با تأکید بر خطر سقوط بهمن خواستار تعطیل کار شدند. صاحبان سرمایه و دولت آنها با یقین کامل به احتمال وقوع خطر اصرار نمودند که کارگران باید به کار ادامه دهند. حرف دل آنها نه روی کاغذ اما در عمل این بود که کارگران تا جان دارند، کار کنند و وقتی زیر بهمن رفتند یا طعمه سیلاب شدند کارگران دیگری با مزد کمتر جایشان را پر خواهد ساخت. سرمایه داران و دولتمردان به اخطار کارگران وقعی نگذاشتند و مصرانه از تعطیل کار جلوگیری به عمل آوردند. در دل این وضعیت بهمن شروع به ریزش کرد. بر اساس آخرین خبرها چندین کارگر اسیر بهمن گردیدند، یک نفر جان باخت و مابقی میان مرگ و زندگی به بیمارستان منتقل شدند. نفرت به سرمایه، سرمایه داران و دولت سرمایه داری