هند مدت ها است لقب پرافتخار! بزرگترین کشور دموکراتیک جهان و مدنیت پارلمانتاریستی را از جانب جامعه ملل سرمایه به خود اختصاص داده است. نگاهی به وضعیت زندگی کارگران هند، فشار کار سهمگين، روزانه کار طولانی، شرایط مرگبار کار، گرسنگی، فقر، عدم وجود ساده ترین امکانات بهداشتی، در همان حال که ماهیت جنایتگر نظام سرمایه در این کشور را برملا می کند، سطح اسفبار مبارزه کارگران هند را نیز نشان می دهد.

جمعیت کارگری حدود 700 میلیونی (تفاوت چندانی با تعداد کارگران چین ندارد) این چهارمین اقتصاد سرمایه داری جهان، هیچ حرکتی بدون اجازه، برنامه ریزی و تائید اتحادیه های پر قدرت و حزب کمونیست اردوگاهی آن انجام نمی دهد. از نوامبر 2017 تا کنون، کارگران بانک‌ها در هند، که زیر استیلای اتحادیه های منحط سندیکالیست می باشند، برای افزایش ناچیز دستمزدها بارها و با فرمان سران اتحادیه اعتصاب چند روزه ای را بدون هیچ گونه نتیجه ای ترتیب داده اند. در طی همین سال ها روزنامه های احزاب چپ اروپا و احزاب ایرانی برادر آن ها با تیترهای درشت درج کردند که «اعتصاب 180 میلیون تن از کارگران هندوستان، یعنی بزرگترین اعتصاب کارگری در تاریخ» صورت گرفته است! در دو روز ژانویه سال 2019 حدود 200 میلیون کارگر هندی، همچون سال های گذشته، به فرمان اتحادیه ها اعتصاب سراسری را با احترام به سرمایه و رعایت تمامی قوانین بورژوازی بسیار متین و بدون کمترین نتیجه ای از سر گذاراندند! روند این اعتصابات همواره چنین بوده که کارگران هند تحت استیلای سندیکالیسم منحط سرمایه مدار و حزب کمونیست پوسیده رفرمیستی اردوگاهی هیچ گونه اختیار، ابتکار و جنبشی خود انگیخته نداشته اند. به فرمان این واحد های بورژوایی به چپ چپ و راست راست می شوند و طی برنامه ای از پیش تعیین شده در یک یا حد اکثر دو روز دست از کار می کشند و به اصطلاح اعتصاب با برنامه می کنند! عمق فاجعه در مورد کارگران هند این است که آنچنان در زمین گیری، استیصال و تباهی فرورفته است که اعتراض برنامه ریزی شده و ابلاغ گردیده به دولت سرمایه را فتح الفتوح پیکارها و رکورد پیروزی ها می بینند! اتحادیه ها و بخصوص حزب منحط باصطلاح کمونیست هند با برنامه ریزی و زیرکی، کارگران را آن طور که می خواهند و آن وقت که می خواهند به صف می کنند، راهی میادین و خیابان ها می نمایند تا از این طریق و با چانه زنی با بخش قالب طبقه حاکم، سهم بیشتری در قدرت و برنامه ریزی سرمایه یابند.

سطح رفاه و زندگی کارگران هند با وجود دموکراسی و آزادی تشکل و سندیکاها تفاوتی با زندگی کارگران محروم از این مواهب! در ایران و چین و برخی جاهای دیگر جهنم سرمایه داری ندارد. بخصوص در ایران، ما کارگران که طوق بردگی و گوش بفرمان بودن سندیکا و احزاب بالای سر را نداریم، هنگامی که علیه شرایط کار، زندگی و هستی اجتماعی خود دست به اعتراض و اعتصاب می زنیم، بسیار رادیکال تر با سرمایه وارد نبرد می شویم و اگر شکست هم می خوریم این حاصل چانه زنی ها و بده و بستان های سندیکاها و احزاب جهت سهیم شدن در قدرت نیست.

هيچ گاه، در هيچ گوشه تاريخ، کارگران شيفته و دلباخته سنديکاليسم نبوده اند و دست به کار ساختن سنديکا يا اتحاديه و مبارزه اتحادیه ای در چارچوب نظام کار مزدی، قانون گرايانه، آويزان به نظم نسخه پيچی سرمايه، در راستای حصول اجماع با سرمایه داری نگرديده اند. سندیکالیسم همواره مشروعيت و جواز مصرف خود را از نظام قانون سرمايه، طبقه سرمايه دار و پارلمانتاریسم آن گرفته است. کارگران همه جا، همواره و از همان آغاز راه تشکل، همپيوندی، همجوشی طبقاتی و ضد سرمایه داری پيش گرفتند و خودانگیخته، خودجوش، بنابر هستی اجتماعی اشان و تا آنجا که درک طبقاتی و تجربه مبارزه طبقاتی اشان امکان می دهد این قدرت را وارد ميدان می کنند. 

علت اصلی زندگی فلاکتبار ما کارگران در همه جای جهان، با یا بدون وجود دموکراسی و آزادی حق تشکل، این است که به رغم اعتصاب، اعتراض و شورش های سراسری علیه سرمایه هنوز موفق به ایجاد نیروی مستقل سرمایه ستیز کارگری که در مقابل طبقه حاکمه عرض اندام کند و آن ها را به عقب براند نگردیده ایم. ما می بایست از این فراتر رویم و به قدرتی سرمایه ستیز، شورائی و سراسری تبدیل گردیم که حتی شکست هایمان سر چشمه تجربه و اندوخته پیروزی های بعدی گردد!!

ابراهیم پاینده –  فوریه 2020