روز 17 آبان 1500 نفر از کارگران شرکت قالب سازی سایپا دست از کار کشیدند و مانع از خروج قطعات به شرکت پارس خودرو شدند. کارگرانی که مسئول تحویل قطعات بودند، اینبار بدون کامیون حمل بار به پارس خودرو رفتند و در یکی از خیابان های شرکت یک بنر نصب کردند که در آن نوشته شده بود: ما اعتصاب کرده ایم، به این ترتیب شما کارگران نیز به خاطر نداشتن قطعه های مورد نیاز تعطیل خواهید شد. کارگران سایپا که از شنیدن این خبر خوشحال شده بودند با گفتن جمله هایی، کارگران اعتصابی را تشویق کردند. کارگران سایپا به اتفاق عده ای از کارگران پارس خودرو در کنار بنر نصب شده صبحانه خوردند و در مورد اعتصاب و دلایل آن گفتگو کردند. بعد از یکی دو ساعت صحبت، کارگران قالب سازی، پارس خودرو را ترک کردند. پس از آن کارگران به شرکت سایپا رفتند تا خبر اعتصاب را به گوش آنها نیز برسانند. کارگران سایپا از شنیدن این خبر ابراز خوشحالی کردند اما در حمایت از آنها پایی پیش نگذاشتند. در شرایطی که بخش هایی از کارگران در اعتصاب هستند و برای تحصیل خواست و مطالبه ای مبارزه می کنند که خواست و مطالبه ما نیز هست، صرف روحیه دادن به کارگران اعتصابی کفایت نمی کند. این کارگران بخشی از همزنجیران (همکاران) ما هستند که دست به اعتصاب زده اند. بایستی با دیگر همکارانمان چه کارگر بغل دستی ما و چه کارگران دیگر بخش ها گفتگو کنیم، چاره اندیشی کنیم، خبررسانی کنیم، برآورد کنیم که در این شرایط چه کاری می تواند به این کارگران اعتصابی در ایستادگیشان در مقابل سرمایه قدرت و نیرو دهد. طبعا بهترین کار این است که ما نیز به حمایت از آنان دست به اعتصاب بزنیم. صرف تشویق و تمجید کاری از پیش نمی برد. برای اینکه یک همراهی برای پیوستن به اعتصاب ایجاد شود باید کارگران پیشرو موضوع اعتصاب را با دیگر کارگران به بحث بگذارند. این واقعیت را با همکارانمان در میان بگذاریم که اگر صاحبان سرمایه و حاکمیت سرمایه داری دیگر هم زنجیرانمان را که اعتصاب کرده اند به زانو در بیاورد، فردا نوبت ما می شود. این سرنوشتی است که سراغ ما هم خواهد آمد. امروز کارگران قالب سازی و فردا نوبت ما! اما اگر این کارگران موفق شوند که سرمایه را وادار به تمکین کنند، بدون شک بر قدرت و نیروی جنبش کارگری علیه سرمایه افزوده خواهد شد. ما کارگران به تجربه دریافته ایم که پراکندگی و یک دست نبودنمان چه ضررهایی به ما وارد آورده. برای مقابله با سرمایه، یک جنبش کارگری سراسری شورایی لازم است و چنین جنبشی یک روزه ایجاد نمی شود. این روند مبارزات کارگری است که این حلقه های جنبش کارگری را به هم گره می زند . یکی از این آوردگاه ها همین اعتصاب حی و حاضر ِ کارگران قالب های صنعتی سایپا است. حمایت کارگران ِ خودروساز از این اعتصاب می توانست عملی درراستای پیوند و اتحاد جنبش کارگری علیه سرمایه باشد. مدیران سرمایه (مدیران شرکت سایپا)، با نمایندگان کارگران جلسه گذاشتند، از آنها خواستند به سرکار برگردند، درحالیکه با خواست ِ محوری ِ کارگران که افزایش دستمزد می باشد موافقت نکردند، مطالبه ای که بارها از سوی ِ کارگران خودروسازی ها و دیگر بخش های کارگری در مبارزاتشان مطرح شده است. جواب مدیران به نمایندگان کارگران این بوده که طبق قانون کار و با مکانیسم هایی که در قانون لحاظ شده، هر سال مزد کارگران افزایش می یابد! اما کدام کارگر آگاه است که نداند، قانون کار ساخته و پرداخته نظام سرمایه داری است و هدف این نهاد سرمایه داری تحمیل فقر و سیاه روزی و تحمیل و تضمین مناسبات خرید و فروش نیروی کار، از مجرای قانون بر طبقه کارگر است. قانونی است که کارکردش ایجاد انبوهی از ارزش اضافی و سرمایه برای صاحبان سرمایه از راه تشدید فشار بر کارگران است. دستمزدهایی را برای کارگران تصویب می کند که هزینه ده روز معیشت یک خانواده کارگری را هم تأمین نمی کند. 
نمایندگان پس از گفتگو با مدیران سرمایه، به میان کارگران بازگشتند و در مورد مسائلی که در جلسه مطرح شده بود صحبت کردند. کارگران در جواب گفتند که افزایش دستمزد حق مسلمشان است و شعارهایی در حمایت از خزایی (یکی از نمایندگان که از سوی مدیران کارخانه تهدید شده بود) سر دادند. 

مدیران که جو شرکت پارس خودرو و سایپا را رصد کرده بودند و احتمال می دادند برخورد کارگران از حمایت صرف روحی و روانی کارگران اعتصابی فراتر رود و خود به مبارزه کشید شوند و چرخ تولید ارزش اضافی را بخوابانند، بعد از ظهر هم با نمایندگان کارگران جلسه گذاشتند. در این جلسه بحث های زیادی شده است، اما آنچه در این جا اهمیت دارد که به آن پرداخته شود، این است که علاوه بر پرداخت بخشی از دستمزد با نام «آکورد» و «بن» و … برای آن که اعتصاب ادامه پیدا نکند، نفری 10 کیلو برنج را به جای افزایش دستمزد طرح کردند که به تجربه ثابت شده است معمولاً مدیران سرمایه پس از بازشروع تولید و بازگشت کارگران به کار و راه اندازی چرخه تولید سرمایه زیر قولشان می زنند. نمایندگان کارگران پیشنهاد توزیع 10 کیلو برنج به جای افزایش دستمزد را به گوش کارگران رساندند، که کارگران زیر بار نرفتند و مجدداً 1500 کارگر یک صدا اعلام کردند که افزایش دستمزد حق مسلمشان است.
اما در بعدازظهر آن روز تا ساعت شش گزارشی از جلسه میان دیگر کارگران پخش نشد. ساعت هفت به بعد شایعه شد که مدیریت با خواست افزایش دستمزد موافقت کرده است. البته همان موقع به نظر می رسید این خبر را نهادهای نظام سرمایه داری و عواملشان در کارخانه پخش کرده اند. این که سرمایه به این شایعه دامن می زند از این روست که کارگران سایپا و پارس خودرو پایشان به اعتصاب باز نشود. همچنان در ساعت های بعد آن روز نیز خبری از نتایج جلسه منتشر نشد …

**************

همانطور که در ابتدای متن هم گفتیم، سرمایه از به میدان آمدن دیگر کارگران خودروساز و دیگر بخش های کارگری هراس دارد. آنگاه که در مقابل قدرت و نیروی کارگران قرار می گیرد، گردن خم می کند و عقب نشینی می کند. اما کارگران این نیروی عظیم خودشان را باور ندارند. آنچه که امروز جنبش کارگری از آن رنج می برد این است که در حمایت از دیگر هم زنجیرانشان پا به میدان نمی گذارند. دغدغه و رنج و درد و مبارزه کارگران حوزه های دیگر را درد و رنج و مطالبه و مبارزه خودشان نمی دانند. بخش های مختلف طبقه کارگر از کارگران معدن گرفته تا کارگران آموزشی و دیگر بخش ها با دستمزدهای بسیار پایینی که می گیرند، هشتشان گرو نهشان است. درد و رنج مشترکی که همه را به زانو درآورده اما در حمایت از اعتراضات پراکنده یکدیگر اقدامی نمی کنند.
مخلص کلام، افزایش دستمزد خواست اساسی کلیه کارگران است و برای عملی کردن آن به عزم جزم بخش های مختلف کارگری نیاز دارد. بخش بسیار کوچکی از هم زنجیران ما در یکی از شرکت های زیرمجموعه سایپا دست به اعتصاب زدند، مدیران سرمایه در این بخش، شرکت سایپا و حتی حاکمیت سرمایه را سراسیمه کرد. شک نکنیم اگر پارس خودرو و سایپا به اعتصابیون قالب های صنعتی سایپا می پیوستند، پیروزی کارگران آن کارخانه به بار می نشست و این خود می توانست برای تشکیل یک جنبش سراسری شورایی گام اولی باشد.
ما کارگران تک تکمان در پیروزی و شکست کارگران اعتصاب کننده در هر گوشه کشور مؤثر می باشیم. پیروزی آنها پیروزی ما هم هست و شکست آنها شکست تک تک ما خواهد بود. کارگران آگاه و پیشرو یعنی کارگرانی که به ستیز با سرمایه عزم کرده اند، باید به میان هم زنجیران خود بروند و برای مبارزه ای که اجبار زندگی فلاکت بارمان وادارمان کرده، تدارکات ببینند.