در شرائطی که طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری ایران زیر فشار بحران سرکش اقتصادی، ورشکستگی کامل راهبردهای منطقه ای و بین المللی یا دنیای تناقضات و بحران های دیگر، قادر به هیچ پاسخی به هیچ یک از مطالبات اولیه معیشتی روز کارگران نیستند، خیل عمله و اکره مزدور سرمایه راه افتاده اند تا شاید جنبش کارگری را از درون آماج تهاجم گیرند. شوراهای اسلامی کار، سندیکاسازان و سندیکالیست ها، فرقه های جوراجور دست ساخت بسیج و سپاه پاسداران از همه راهها برای نیل به این هدف شوم می کوشند. «مازیار گیلانی» سردسته یکی از همین مافیاهای  مزدور کارگرپوش است. او در طول چند ماه اخیر با بهره گیری از حمایت وسیع نیروهای سرکوب رژیم، تقلا نمود تا در صفوف متحد پیکار کارگران پیمانی نفت شکاف اندازد. آن ها را از هم جدا کند، همصدائی آنها را خاموش گرداند. گیلانی عین همین نقش متعفن مزدوری را در هر کجای دیگر، هر جا که کارگرانی دست به دست هم می دادند تا قدرت شوند، یک قدرت متحد کارگری علیه سرمایه شوند، با وقاحت و بیشرمی زایدالوصفی ایفاء کرد. آخرین اقدام پلید او برنامه ریزی و دسیسه چینی برای احیاء راهکار منحط آویزان شدن کارگران به نهادهای دولتی سرمایه است. مدت ها است که توده کارگر با درس آموزی از تجارب سالیان دراز پیکار آموخته است که باید از آویختن به قانون، دولت و نهادهای دولتی سرمایه دست بردارد، به قدرت سرنوشت ساز طبقه خود اتکاء نماید، این قدرت را علیه سرمایه داری وارد میدان سازد. این درس آموزی و جهتگیری رادیکال جنبشی کارگران بورژوازی را به وحشت انداخته است، به چاره گری واداشته است. خدم و حشم حکومتی سرمایه را به اتخاذ این سیاست سوق داده که مزدوران مارک دار خود از نوع گیلانی را مأمور مقابله با هر جهتگیری سرمایه ستیز توده کارگر کنند. به این مزدوران بیاموزند که کارگران راه همزنجیران خود در شرکت نفت و جاهای دیگر را نروند، فکر اتکاء به قدرت سازمان یافته ضد سرمایه داری را از سر خود بیرون ریزند، به دولت سرمایه بیاویزند، منتظر اعجاز دولتمردان هار و درنده نظام بردگی مزدی مانند. گیلانی و باند سیاه مزدورش دیروز در راستای اجرای همین رسالت موفق شدند چند کارگر را راهی آستان قدرت بورژوازی کنند. حدود 15 کارگر پیمانی پروژه ای ایذه و چهارمحال بختیاری را جلوی درب ورودی مجلس فاشیسم اسلامی سرمایه گرد آورند و آنها را وادار به  سر دادن صدای عجز و لابه در مقابل حاکمان درنده سرمایه کنند. این کارگران باید بدانند که فریب خورده اند. چاره کار آنان، در گوش دادن به مزدورانی مانند گیلانی، دخیل بستن به مجلس و نهادهای دولتی نیست. باید دست به دست همه همزنجیران دهند، یک قدرت متحد شورائی ضد سرمایه داری شوند. در مسیری گام بردارند که کارگران پیمانی نفت بارقه کمرنگی از آن را به نمایش نهاده اند. باید دست گیلانی ها را از هر میزان اثرگذاری بر پروسه پیکار جاری خود کوتاه سازند. کارگران ضد سرمایه داری