7 سال پس از کودتای سیاه 28 مرداد، شیرازه قدرت سیاسی رژیم، زیر فشار موج بحران های اقتصادی، تشتت درونی بورژوازی بر سر گزینه ها و راهبردهای مختلف تعیین تکلیف با بقایای نظام فئودال و بالاخره ضربات مؤثر اعتصابات پی در پی کارگران، شروع به لرزیدن کرد. رژیم زیر مهمیز همه این تنگناها، تعارضات و نابسامانی ها، ظرفیت پیشین خود برای مهار بلامنازع و قاهرانه اوضاع را از دست داد. سقف حاکمیت شکاف برداشت و همان گونه که بالاتر دیدیم سیل خشم و قهر و مبارزه توده های کارگر از همه سو شروع به طغیان کرد. خروش اعتراض کارگران کم، کم محافل دانشجوئی نارضائی را نیز روانه میدان کارزار ساخت. خیزشهای ضد رژیمی دموکراسی جویانه شروع به بالیدن کرد. دانشجویان در اعتراض به فشار خفقان و دیکتاتوری و سیاست های مختلف رژیم شاه دست به اعتصاب زدند. این مبارزات و اعتراضات در سال 39 در قیاس با دو سال پیش بیشتر و گسترده تر شد. سناریوی انتخابات دوره بیستم مجلس سرمایه از جمله مسائلی بود که موج مبارزات دانشجوئی را به دنبال آورد. در جریان این اعتراضات و کارزارها شمار زیادی از دانشجویان دستگیر و راهی زندان گردیدند. در ماه اسفند همین سال هزاران هزار کارگر کارخانه های مختلف نساجی شهر اصفهان با مشاهده سبعیت های رژیم شاه و جنایات ساواک علیه دانشجویان، مهر سکوت را شکستند، به حمایت از دانشجویان معترض برخاستند و در اعتراض علیه دستگیری و زندان آنان دست به اعتصاب زدند. (132)