جدال رژیم اسلامی و اقمارش با آمریکا، اسراییل و کشورهای عرب متحد آنها به نقطه اوج خود رسیده است. ناو­ها و بمب افکنهای ارتش جنگ افروز ایالات متحده، در خلیج و آسمان خاورمیانه می چرخند و عربده سر می دهند. در چنین وضعی همه می‌پرسند چه اتفاق خواهد افتاد؟

بسیاری معتقدند که بورژوازی آمریکا از غلتیدن به باتلاقهای مشابه عراق و افغانستان و تحمل هزینه‌های جنگ افروزی ابا دارد، حاکمان ایران نیز شروع جنگ را خود کشی می دانند، بنا بر این وقوع جنگ بسیار نا­محتمل است. اما جنگ به شیوه‌های دیگری هم می‌تواند رخ دهد. بورژوازی آمریکا با افزایش فشار تحریمهای اقتصادی و مخالفت با مذاکراتی شبیه برجام و خواهان تسلیم شدن بدون قید و شرط جمهوری اسلامی، شاید رژیم ایران را به این سوق دهد که دست به عملیات ایذائی نظامی بزند. به طور مثال تنگه هرمز را مسدود سازد یا به ناوهای آمریکا حمله نماید. در این صورت واکنش‌ آمریکا می تواند شکل حمله های ایذائی به مراکز اقتصادی و نظامی را بگیرد.

در میان وقوع احتمالات، آنچه بیش از همه چیز بر سر زبان‌ها است، نوشیدن جام زهری دیگر یا «نرمش قهرمانانه» نوینی از سوی سران جمهوری اسلامی است. احتمال وقوع چنین حادثه‌ای، حداقل امروز، اندک است. علت آن هم بسیار بیشتر از آنکه عدم تمایل رژیم اسلامی باشد، اقدامات حاکمان روز بورژوازی آمریکا است. حکومت اوباما نفی هویت رژیم را دنبال نمی کرد، محدودسازی آن را می خواست. تیم ترامپ سقوط هویت رژیم را می جوید. هدف تحریم ها و فشارهای اقتصادی آمریکا سقوط رژیم حاکم ایران نیست. بورژوازی آمریکا در این ۴ دهه قصد ساقط کردن این رژیم را نداشته است. به این دلیل که هیچ آلترناتیو مطلوب تری برای جایگزینی آن نداشته و اکنون نیز ندارد. هدف آمریکا شکل گیری حکومتی است که در تحمیل وحشتناکترین استثمار و فلاکت و کشتار آزادی ها و حقوق انسانی کارگران عین همین جمهوری اسلامی باشد، اما به بلوک امپریالیسم آمریکا ملحق شود و دشمنی با دولت اسرائیل و اقمار واشنگتن را کنار بگذارد. معضل بنیادی جمهوری اسلامی هم دقیقاً همین است. بورژوازی اسلامی ایران حتا پیش از به حکومت رسیدن، رؤیای کسب بیشترین سهم در مالکیت، حاکمیت و قدرت سرمایه جهانی را در سر داشت و از همان دقایق نخست تولدش، این هدف را با اتخاذ شدید­ترین رقابت‌ها با بلوک بندی های بین المللی سرمایه داری و آلترناتیو سازی و بحران آفرینی شروع کرد. نقض این شاخص، نفی کامل هویت، سقوط موضوعیت و هستی اوست و این چیزی است که مذاکره را نامحتمل ساخته است.

این را هم اضافه کنیم که روسیه، فشارهای آمریکا بر جمهوری اسلامی را فقط تا مرز معینی می­پذیرد. این فشارها تا آنجا برایش مطلوب است که جمهوری اسلامی هر چه مفلوک تر شود و این فلاکت، نیاز رژیم به دولت پوتین را بیشتر سازد. روسیه به لحاظ توان اقتصادی قطب نیرومندتر سرمایه جهانی نیست اما بخصوص توان نظامی روسیه به حدی است که بورژوازی آمریکا و بیش از همه باند ترامپ بر روی موضع­گیری های دولت پوتین حساسیت جدی دارند. از روسیه که بگذریم دولت های اتحادیه اروپا و چین نیز حاضر به قبول سقوط جمهوری اسلامی نیستند.

به هر روی آنچه قرار است سرمایه جهانی در لباس رژیم درنده اسلامی، حاکمان جنایت­آفرین امریکا، اسراییل، ممالک عرب منطقه، روسیه، چین و اتحادیه اروپا، بر سر کارگران ایران و خاورمیانه آوار کند، فاجعه نابودی کامل معیشت و زندگی و آینده دهها میلیون نفوس توده های کارگر در ایران و منطقه است. اما ما کارگران اگر شعور طبقاتی خود را به کار اندازیم، اگر توان جنبش خویش را سازمان دهیم و همه این‌ها را ضد سرمایه پی گیریم، قطعاً می‌توانیم جنگها و جدل‌های میان رژیم ها یا بخش‌های مختلف بورژوازی را به فرصتی برای پیکار طبقه خود علیه کل سرمایه داری و دولت ها و قطب های قدرت سرمایه تبدیل کنیم.

ما توده های کارگر اگر خود را شوراُی و ضد سرمایه داری سازمان دهیم، اگریک قدرت سازمان یافته شورائی ضد سرمایه شویم، توانائی برنامه‌ریزی کلیه امور تولید، کار، معیشت، رفاه اجتماعی و هست و نیست زندگی خود را داریم. هیچ کسر و کمبودی برای نابودی سرمایه داری و برنامه‌ریزی شورائی کار و تولید و زندگی خویش نداریم. در همین جهنم سرمایه داری ایران حاصل کار و تولید سالانه ما برای رفع تمامی نیازهای ما کفایت می کند. خورد و خوراک و پوشاک مکفی، محل سکونت مدرن، وسایل زندگی کافی، مدرسه پیشرفته، بیمارستان مجهز، راه و خیابان مطمئن و آنچه لازمه یک زندگی عادی انسانی است، کل این‌ها وجود دارد، باید از دست سرمایه داران و دولت آن‌ها خارج شود. در لحظه، لحظه این کارزار هم می­توانیم از کارگران عراق، ترکیه، مصر، فلسطین و اسرائیل، عربستان و امارات و کویت و همه جای جهان بخواهیم که دست در دست ما نهند، به ما پیوندند و جبهه جنگ واقعی علیه سرمایه داری را بگشایند.

مثل روز روشن است که سرمایه داران و رفرمیستهای راست و چپ ما را ناتوان و هیچ و پوچ و محتاج منجیان می دانند و حرفهای ما را به تمسخر خواهند گرفت. جماعتی توسل به امپریالیست های آمریکائی برای نجات از شر رژیم اسلامی سر می دهند!! احزاب چپ، سرنگونی رژیم، به تخت قدرت نشستن خود، جایگزینی نظم سرمایه داری با شکل حزبی و دولتی را، راه رهایی ما جار می زنند!! رفرمیسم راست هم تمام حرفش این است که از فرصت استفاده کنیم،‌ سندیکا بسازیم، خواستار حق تشکل، آزادی بیان و مطبوعات و همزمان خواهان کنار آمدن جمهوری اسلامی با آمریکا گردیم!! عده‌ای هم عربده سر می‌دهند که باید شرایط را فهمید!! باید از حجم مبارزه علیه طبقه سرمایه دار ایران و دولت اسلامی سرمایه کم کرد!! این‌ها نسخه هائی است که بورژوازی، برای تداوم سرمایه داری، اسارت، استثمار و سیه روزی‌های ما می­پیچد.

با سازمانیابی سراسری و شورائی پیکار طبقاتی خویش علیه سرمایه، شر هر بخش بورژوازی اعم از داخلی، خارجی، حاکم و اپوزیسیون را از سر خود کوتاه سازیم. ذلت بار و شرم­آور است که در مقابل این سونامی وحشتناک، راه پیروی از سرمایه داران و رفرمیست ها و یا صبر و انتظار و بی‌تفاوتی پیش گیریم.

کارگران ضد سرمایه داری – اردیبهشت 1398

mantagheh