در تمام گزارش هایی که ما از جنبش کارگری تا کنون ارائه داده ایم، هدف هیچگاه تاریخنویسی جنبش کارگری نبوده است اما جهت پرداختن به نقدی مارکسی بر عملکرد یکساله کارگران ایران لزوم یک بازبینی نسبتا عمیق به حرکات، اعتصابات و اعتراضات کارگران ضروری است. به تاریخ نویسی رسمی بورژوایی، به آن ها که رسما در جرگه طبقه حاکم قلم می زنند کاری نداریم. اما لازم است به آنانکه لباس چپ به تن کرده و حتی این جا و آن جا به گفتار مارکس می آویزند، پرداخت. اینان نیز همگی در آفرینش اندیشه، دانش، ایدئولوژی، سیاست و فرهنگ طبقه حاکم تلاش می کنند و همه ی دار و ندار فکری خود را از سرچشمه شیوه تولید مسلط کسب و به عنوان ساز و برگ بقای آن، در تیر و به بسوی کارگران پرتاب می نمایند. در روایت اینان نه طبقات معنا دارند و نه طبعاً از مبارزه طبقاتی سخنی در میان است. آنها در تشریح و توضیح جنبش های کارگری همه چیز می گویند و تنها چیزی که هیچ گاه و به هیچ میزان از آن سخن نمی گویند نقش راستین توده های طبقه ای است که به حکم هستی اجتماعی خود سکاندار کارزار واقعی طبقاتی برای تغییر ریشه ای عینیت مسلط موجود است.

هستی اجتماعی کارگر ذخیره سرشار اعتراض علیه استثمارشوندگی، ستمکشی، جدائی از کار خود و حکومت شوندگی اوست. تاریخ سرمایه داری اساساً تاریخ همین اعتراض و جنگ است و تاریخ مبارزات کارگران ایران حتی در برهه یکساله نیز بر بنای همین هستی اجتماعی استوار است. تظاهرات خیابانی و اجتماعات اعتراضی توده های عاصی کارگر از فقر، سیه روزی، بیکار سازی ها، نا امنی شغلی وضعیت زندگی شان، همچنان و هر چند با کم و کاستی ها ادامه داشته است. تعداد کل اعتراضات و اعتصابات بیش از سال های گذشته است اما نباید فریب ارقام را خورد و دچار وسوسه خوش بینی غیر واقعی شد زیرا علیرغم افزایش تعداد اعتراضات، کمیت کارگران شرکت کننده در آن ها دائما در حال کاهش بوده است. توده کارگران با وجود وضعیت اسفبار اقتصادی و معیشتی خود در سکوت کامل و بدون اعتنا به هم زنجیران فعال خود در صحنه مبارزه طبقاتی راه سکوت و عدم تاثیر گذاری عملی بر می گزینند. دیگر آن دورانی که کارگران علیه بازداشت و بیکار کردن همکاران خود وارد مبارزه، اعتصاب و اعتراض علیه دولت سرمایه می شدند کمرنگ و کمرنگ تر می شود. همانطور که فریاد فرزندان خانواده های کارگری در دانشگاه ها «فرزند کارگرانیم کنارشان می مانیم»! مدت هاست خاموش شده است. با وجودی که رژیم تا دندان مسلح سرمایه بیکار نمی نشیند و سعی در محدود کردن اعتراضات در چهار دیواری واحد های کار و تولید از طریق محاصره محل کار بوسیله نیروهای تا دندان مسلح خود، شلیک گلوله و گاز اشک آور بر روی کارگران در این محدوده ها می نماید تا از حرکت توده های کارگر در شهرها، واحد های کار و مناطق کارگری جلوگیری نماید اما این وسایل هیچ گاه نتوانسته و نمی تواند جلوی رشد اعتراضات را بگیرد بلکه می تواند به ضد خود تبدیل گردد. کارگران باید سایه سنگین عناصر مماشات طلب، رفرمیست های سندیکالیستی را همزمان که به نیروی متحد و شورایی سرمایه ستیز خود رجوع می کنند، از سر بدر کنند. تشدید فشار استثمار و حالت انفجاری بربریت سرمایه داری که می بایست کارگران را به فکر هر چه بیشتر، به واکاوی عمیق تر ریشه های واقعی سیه روزی ها، به کار آگاهانه تر در آنچه بر سر حاصل کار و تولید و استثمار و زندگیشان رفته است، به کندوکاو عوامفریبی ها و ترفندهای بخش های مختلف سرمایه داری اعم از دولتی و خصوصی، حزب نشین و سندیکالیست برای ادامه بقای بردگی مزدی و به تعمق در همه مسائل دیگر مربوط به مناسبات میان طبقه خود و نظام سرمایه داری سوق دهد و مجبور سازد. کاری که متاسفانه هنوز انجام نشده است. توده کارگر باید به ریشه یابی وضعیت فاجعه بار مستولی بر زندگی خویش وآنچه سرمایه بر سرشان آورده است بپردازند. هنگامی که می بینند که حاصل کار و تولید و استثمارشان صرف راه اندازی هولوکاست پشت سر هولوکاست در منطقه و قتل عام میلیونی توده کارگر کشورها گردیده است.

نگاهی کوتاه به مهمترین و پر جوش و خروش ترین حرکت های کارگری برخی واحد های کار و تولید صحت مطالب فوق را نشان می دهد.

مجتمع نیشکر هفت تپه از جمله واحدهای عظیم صنعتی است که بیش از 3000 کارگر را مورد استثمار وحشیانه قرار می دهد. کارخانه از بخش های مختلف با تعداد متفاوت کارگر و قرار دادهای گوناگون تشکیل می شود. بخشی آز آن ها در فصولی از سال دو شیفت در روز کار می کنند و هر شیفت صدها کارگر را سلاخی می نماید. تا چند سال پیش کارگران تمام بخش های مجتمع نیشکر هفت تپه دست از کار می کشیدند و اعتصاب می کردند و تولید شکر را متوقف می نمودند. آن ها با سر دادن فریاد گرسنگی به بستن جاده تزانزیت اندیمشک‌ – اهواز اقدام می کردند. حتی در بازگشت به کارخانه و با غرور تمام قدرت کارگری را در شهر شوش به نمایش می گذاشتند و به اعتصاب ادامه می دادند. این کارگران مانند همه همزنجیران خود در سراسر ایران راه اعمال قدرت ولو در سطح ابتدائی و نازل را پیش گرفتند. کارگران هفت تپه حتی از تدارک تصرف کارخانه سخن می گفتند. اما اینک همین کارگران در ابعادی بسیارکاهش یافته و در فقدان شرکت فعال توده عظیم کارگری، در سال 1399 مجموعا 102 تجمع اعتراضی و اعتصاب راه انداختند. اهم خواستهایشان باز پرداخت دستمزد های معوقه، افزایش دستمزد و در برخی موارد بازگشت به کار کارگران اخراجی بوده است. بجای تصرف کارخانه با اتکاء به نیروی شورایی سرمایه ستیز خود سر دادن شعار دولتی کردن شرکت را راه حل همه مسائل زندگی خود دیدند.

همزمان در همین شهر شوش، کارگران حوزه های دیگر پیش ریز سرمایه تقریبا با همین خواست ها علیه سرمایه داران کارفرمای خود دست به اعتراض زدند، از جمله این ها کارگران بازنشسته بودند که تا چندی پیش در کنار همین کارگران و توسط سرمایه دار همین واحد به شدید ترین وجهی استثمار می شدند و شیره جانشان به اضافه ارزش و سود سرمایه تبدیل می گردید. کارگران شرکت ماکیان شوش، کارگران مرکز بهداشت و درمان، کارگران شرکت دفع آفات شوش و بسیاری کارگران دیگر علیه سرمایه داران و دولت سرمایه مانند همه هم زنجیران خود در سراسر ایران راه اعمال قدرت ولو در سطح بسیار ابتدائی و نازل را پیش گرفتند. اما در هیچ یک از این اعتراضات نه کارگران هفت تپه و نه کارگران حوزه های دیگر به سراغ یکدیگر نرفتند، یکدیگر را جستجو نکردند تا در مقابل سرمایه داران و دولت آن ها نیرویی طبقاتی، مشترک و سازمان یافته ضد سرمایه داری تشکیل دهند. عین همین سرنوشت در همه شهر ها و مراکز صنعتی و کاری برای دیگر کارگران رقم خورد. کارگران هپکو اراک در طول همین سال 21 تجمع اعتراضی انجام دادند. شهر اراک یکی از مراکز مهم صنعتی سرمایه داری ایران است بهمین دلیل نیز کارگران مراکز دیگر کار و تولید از جمله راه آهن اراک، بازنشستگان، شرکت پسماند اراک، شرکت جوش گستر، شرکت معدن مس اراوه و خطوط ابنیه فنی راه آهن اراک حدودا با خواست های مشابه و در اعتراض به سرمایه داران خود وارد مبارزه شدند اما هیچگاه و در هیچ موردی به جستجوی یکدیگر نرفتند، گویا هر یک از سیاره ای جداگانه اند. همین وضع اسفبار پراکندگی در اعتراضات و اعتصابات در مورد کارگران مراکز کاری و صنعتی اهواز، کرج، تبریز، تهران و غیره در طول این سال مانند سال های پیش چهره نما و مشخصه بارز بوده است. متاسفانه ما کارگران ایران در سال پیش همچون سال های گذشته از تحول و پیشرفت در مبارزه طبقاتی خود علیه نظام سرمایه درسهای باید و شاید را نگرفتیم. یکی از ویژگی های بارز و شاید مهمترین آن ها حضور طبقاتی و بدون مرز بندی تقسیم کار سرمایه دارانه، کارخانه ای و واحد کار توده های کارگر در نبرد با سرمایه داران و دولت آن بود. تاسف از این است که ما کارگران این همه پیشرفت در برهه زمانی کوتاه را هنوز غنیمت نشمرده ایم و یک راست هر گروه کارگری به واحد های کار و تولید خود بازگشتیم و بسان گذشته به اعتراضات و اعتصابات پراکنده، بدون همبستگی طبقاتی و ناچارا ضعیف و بی اثر خود ادامه می دهیم. اعتصابات و اعتراضاتی که در بالا به آنها اشاره شد در مقابل شمار عظیم اعتراضات کارگری این سال نمونه ای از خروار است. بحث اصلاً این نیست که کارگران کدام کارخانه و مراکز کار در طول این سال دست به اعتصاب و اعتراض علیه سرمایه زدند. بالعکس سؤال این است که آیا کارخانه و واحد کاری  وجود داشت و وجود دارد که کارگرانش به جستجوی هم زنجیران خود در همسایگی ، در همان شهر و یا در گستره ایران بدنبال وحدت طبقاتی، ایجاد نطفه ای از سازماندهی شورایی ضد کار مزدی بوده باشند؟

جدول زیر برای ما روشن می کند که: رشد کل اعتراضات در سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵ فقط ۹ درصد بوده، حال آن که رشد اعتصابات ۵۹ درصد بوده است. همین روند با شدت بیشتر و گسترده تر در سال ۹۷ ادامه یافته است بطوری که رشد اعتراضات سال ۹۷ نسبت به سال قبل آن ۳۴ درصد است و در سال ۹۸ حدود ۳۷ درصد کاهش می یابد اما رشد آن در سال ۱۳۹۹ به بالاترین حد خود در این پنج سال می رسد که ۷۸ درصد بیش از سال ۹۸ است.

درصد اعتصابات از کلجمع اعتصاباتکل اعتراضاتسال
۲۳۲۵۹۱۱۳۰۱۳۹۵
۳۳۴۱۳۱۲۴۰۱۳۹۶
۵۵۹۱۰۱۶۶۲۱۳۹۷
۵۱۵۳۲۱۰۴۱۱۳۹۸
۳۰۵۵۰۱۸۵۶۱۳۹۹

همه این ارقام از تعالی کمی و عددی جنبش کارگری ایران حکایت دارد. ذکر یک نکته در مورد ارقام اعتراضات سال ۹۸ ضروری است (این نکته در مورد سال ۹۶ نیز صادق است) و آن این که خیزش کارگران و بیکاران خیابان در ماه آبان این سال، شورشی که سلسله جنبان آن نیروی جوان کارگری و فرزندان خانواده های کارگر، توده های فقیر کارگر شهرها انتشار دهنده و پیش برنده آن بودند و به تعطیل عملی کار و تولید منجر شد، در این جا منظور نگردیده و ارقام جدول و نمودارها شامل آن بخش از جنبش کارگری است که ریشه مستقیم در واحد های کار و تولید دارند و از همان جا نیز آغاز می گردند. این جدایی فقط به منظور مقایسه حرکات کارگری مشابه انجام شده است. پیداست شورش صدها هزار کارگر هر چند در زمانی محدود نه تنها تاثیری بزرگ بر اعداد فوق می گذارد بلکه از آن مهمتر تاثیری ژرف بر افکار توده های کارگر، عیان شدن قابلیت های آنان بر خودشان و روند آینده جنبش کارگری دارد.

نویسنده: ابراهیم پاینده