قصد این را ندارم که به هیچ وجه از عمق فاجعه و دهشتناک بودن اتفاقی که چند روز پیش افتاد کم کنم یا به سیاق برخی ها آن را بسیار ساده و نوعی «ترقه بازی» جلوه دهم. 17 آدم که می توانستند زنده بمانند و از زندگی لذت برند جانشان را از دست داده‌اند. همین خودش به قدر کافی دردناک و غم‌انگیز است. اما این حادثه به خاطر مشخصات خاصی که دارد، پرسش‌ها و ابهاماتی را به همراه آورد. رسانه ها آن را بزرگ و منحصر به فرد جلوه دادند، به گونه‌ی بی سابقه‌ای آن را در کلاف مرثیه سرایی و عزاداری پیچیدند که مجال کندوکاو درست و آگاهانه ماجرا را از آدم ها و خوانندگان سلب نمودند. قصد من از این حرف‌ها آنست که نوع این فاجعه هر روز و هر لحظه در جریان است. گاهی شدت و تراکمش کم می‌شود و گاهی زیادتر. باید کمی از هیاهوی رسانه‌ها خارج شد و از بیرون به آنچه اتفاق افتاده نظر انداخت. باید برای این 17 نفر مرثیه سرایی کرد. اشک ریخت و فریاد زد. به حال 5 نفری که دست به این جنایت زده‌اند هم باید عمیقا فکر نمود، گریه کرد و دنیاها بحث و بررسی و اعتراض و پیکار راه انداخت. از همه این‌ها مهم‌تر و بنیادی‌تر باید به جامعه، به نظام داعش‌پرور، به سرچشمه واقعی زایش داعش، به شرایط و مناسباتی که از زمین و آسمانش داعش می‌زاید فکر کرد. مرثیه سرائی‌ها و جار و جار و جنجال‌های رایج رسانه‌ای کارشان نه این، نه گشایش راه این کنجکاوی‌ها، اعتراضات و پیکارها که کاملاً بالعکس بستن سد بر سر این راه است. همه می‌دانیم که ماجرا به این 17 نفر و آن 5 نفر ختم نمی شود. بگذارید کمی در مورد جهانی که در آن زندگی می‌کنیم صحبت کنیم و به جنایاتی که هر لحظه در حال وقوع هستند و برد تأثیرات آنها بسیار عظیم‌تر از واقعه حمله داعش در نقاطی از تهران است خیره شویم. 

معدن زمستان یورت را یادتان هست؟ صاحبان سرمایه بدون تامین امکانات و تجهیزات ایمنی معدن صدها کارگر را مجبور می کردند برای زنده ماندن و سیر کردن شکم زن و فرزندانشان در عمق بیش از یک کیلومتری زمین بدون هیچ تجهیز ایمنی ضروری و لازمی کار کنند. ریسک دفن شدن در زیر خروارها سنگ و خاک را به جان بخرند، دچار شدن به هزار و یک عارضه جسمی را پذیرا باشند و دم بر نیاورند چون تامین و خرید این تجهیزات یعنی کم شدن سود صاحبان معدن! نتیجه آن شد که 43 کارگر جانشان را از دست دادند. کودکان زیادی پدرهایشان و زن‌های زیادی فرزند یا همسرشان را دیگر نخواهند دید. کافی است به درد و دل‌های بازماندگان حادثه معدن و خانواده‌های جانباختگان گوش کنید تا متوجه طول و عرض جنایتی که رخ داده شوید. داعش از قعر نظام سرمایه‌داری می‌جوشد. محصول تضادهای سرکش و غیرقابل حل این نظام ضد انسانی است. مذهب و شریعت او مذهب و شریعت سرمایه است. داعش به جان انسان‌ها می‌افتد، به جان کارگران می‌افتد، قربانیان کشتارهای داعش در سراسر دنیا علی‌العموم توده‌های کارگر است. اینان نیز با کارگران معدن زمستان یورت و خانواده هایشان همان کردند، که داعش در تهران و لندن و پاریس و منچستر و هر کجای دیگر دنیا کرده است و هر روز می کند.

به ساختمان ها و برج هایی که هر روز بر ارتفاعشان افزوده می شود نگاه کنید. به کارگرانی که بدون هیچ ابزار و تجهیزاتی بر روی آرموتورها و تیرآهن‌ها کار می کنند چشم دوزید. کافی است نیم نگاهی به آمارهای سوانح حین کار در این حوزه بیاندازید. عددها حکایت از فاجعه‌ای بزرگ دارند. چون صاحبان برج و ساختمان و مجریان احداث آن حاضر نیستند کمی هزینه کنند و تجهیزات و ملزومات استاندارد کار را در اختیار کارگران قرار دهند مبادا که از سودشان کاسته شود یا پروژه‌شان دیرتر به پول تبدیل شود. و برای آنان چه اهمیتی دارد که شمار هر چه بیشتری کارگر جانشان را از دست دهند! آیا هیچ فکر کرده‌اید که چه سرنوشتی در انتظار خانواده کارگری که حین کار جانش را از دست می‌دهد و یا کارگری که دچار نقص عضو می‌گردد، خواهد بود؟ حتما و قطعا هر کدام ما فرد یا افرادی که اتفاقاتی مشابه برایشان افتاده است را در میان خانواده و دوست و آشنا می‌شناسیم. لازم به طولانی کردن کلام نیست. این درد مشترکی است که قرن‌هاست زندگی ما و دنیایمان را تبدیل به جهنم کرده است.

به خیابان‌ها نگاه کنید. پر است از آدم‌های پیر و جوانی که روزنامه به دست دنبال کار می‌گردند یا سر میدان‌ها و چهارراه‌ها منتظرند یکی پیدا شود، یک روز کار سخت و جان‌فرسا به آنها پیشنهاد دهد تا پولی برای رفع گرسنگی و زنده ماندن آن روز به دست آرند. آمارها از بیکاری میلیون‌ها انسان در این کشور خبر می دهد. میلیون‌ها انسانی که گرسنه و بدون سرپناه شب را به صبح می‌رسانند، کودکانی که در مترو و در خیابان دستفروشی می‌کنند و غمناک‌تر که در سطل‌های زباله دنبال لقمه‌ای نان برای زنده ماندن می‌گردند. دستفروشانی که با چاقوی اوباش شهرداری کشته می‌شوند، بساطشان و تنها وسیله امرار معاششان را به یغما می‌برند یا وسط خیابان پهن می‌کنند. کولبرانی که برای زنده ماندن و سیر کردن شکم خانواده‌شان کالاهایی که هیچ وقت خودشان مصرف نمی‌کنند را بر شانه نحیف خویش حمل می‌کنند و دست آخر آماج گلوله‌های داغ تفنگ داعشیان یا سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی می‌شوند. به کارتن خواب‌ها و گورخواب‌ها فکر کنید. همه این‌ها سرنوشتی عین سرنوشت قربانیان حمله‌های تروریستی داعش دارند. کل این‌ها قربانیان نظام انسان‌ستیز سرمایه‌داری هستند. سرمایه‌داری است که آنها را به این روز انداخته است و اینسان طعمه مرگ می‌کند. داعش نیز تندباد قهر و جنایت و سبعیت اسلامی سرمایه است و کارگران را کشتار می‌کند. همان کاری که سرمایه با هزاران شکل دیگر انجام می‌دهد. در هر سال ده‌ها میلیون را فقط با تیغ تیز گرسنگی اسیر مرگ می‌کند. در هر دقیقه چند کودک خردسال را زیر فشار بی‌نانی و بی دارویی تسلیم جوخه اعدام می‌کند. 

کارگران جانشان را از دست می‌دهند چه با تفنگ و بمب و نارنجک و چاقوی یک نفر مسخ شده در ایدئولوژی کثیف و ضدانسانی داعش و چه توسط نظام انسان‌ستیز سرمایه‌داری و در بلندای یک برج در حال ساخت یا اعماق معدن یا بر اثر سرطان و بیماریهای ناشی از خوراکی های ناسالم و پارازیت و … . نکته مهم اینکه ما مجبور نیستیم که میان یکی از این مردن‌ها انتخاب کنیم. انتخاب ما زیستن در یک جهان دیگرگونه است. جهانی که محور و اساس و همه هست و نیستش در سود و باز هم سود خلاصه نشود. جهانی که در آن نه خبری از مرگ و میر انسان‌ها حین کار باشد و نه نشانی از کارتن‌خوابی و گورخوابی و کودک کار و بیکاری، نه صحبتی از داعش و بوکوحرام و القاعده باشد و نه خبری از هیچ دولت سرمایه‌داری. دولت‌های درنده‌ای که شب و روز عربده جنگ با داعش سر می دهند!! اما خود تا مغز استخوان داعش‌پرور و داعش‌زا و سازمان‌دهنده و تغذیه کننده و پرورش دهنده شکل‌های گوناگون داعش هستند. ما می‌توانیم شالوده جهان و جامعه موجود را بر هم ریزیم و دنیایی عاری از استثمار و طبقات و دولت و داعش و بیکاری و گرسنگی و فقر و دیکتاتوری و خفقان و کشت و کشتار و جنایت و خشونت بر پای داریم. همه این‌ها ممکن است اگر جنبش کارگری با آگاهی و شناخت، عزم برچیدن نظام سرمایه‌داری کند. دنیا جایی برای زیستن خواهد بود اگر آحاد توده‌های کارگر شوراهای سراسری ضد سرمایه داری خود را بر پای دارند، شوراها را سراسری کنند و سنگر جنگ علیه سرمایه‌داری سازند.

پویان مرادی

خرداد 1396