به جامعه ایران نگاه کنیم، سرمایه داری زندگی فلاکتباری را بر ما تحمیل کرده است. گرانی، بیکاری، دستمزدهای بخور و نمیر، وضعیت اسفناک سلامت، بهداشت، آموزش و پرورش، آلودگی محیط زیست و مواد غذایی ناسالم، تبعیض بین زن و مرد، تحقیر و بردگی کارگران افغان، سرکوب آزادی و تشکل خواهی، اخراج و زندان ما را در خود کلافه کرده است. کارتن خوابی، خودکشی، کار کودکان، اعتیاد، فحشا، فروپاشی خانواده، بیماریهای روانی و انواع و اقسام تبهکاری‌ها جریان عادی زندگی توده‌های طبقه ما شده است. این‌ها البته یک روی سکه است. روی دیگر سکه، مبارزات ما است که در بدترین شرایط هم متوقف نمی شود. بنا به آمار موجود در 6 ماهه اول سال  1395 حدود 700 حرکت کارگری در ایران رخ داده است (به طور متوسط نزدیک به دو حرکت در روز، با احتساب روزهای تعطیل). این جنبش با شدتی بیشتر از شش ماه اول سال 1395 ادامه دارد. آنسان که در طول ماه مهر و 15 روز اول ماه آبان به طور میانگین هر روز 5 اعتراض کارگری در ایران صورت گرفته است. البته همه می‌دانیم که منابع اطلاعات مربوط به جنبش کارگری ایران محدود به رسانههای عمومی و اجتماعی تحت کنترل دولت و ارگانهای وابسته به آن است و به همین دلیل این آمار فقط بیانگر بخش کوچکی از رویدادهای روز این جنبش است.

ما کارگران یعنی کارگران صنعتی، کارمندان، معلمان، پرستاران، خبرنگاران، بسیاری از هنرمندان، نویسندگان، دانشجویان و دانش آموزان، بیکاران، بازنشستگان، زنان خانه دار و کلاً اعضای طبقه کارگر تا چشم باز کرده ایم شاهد استثمار وحشیانه پدران و مادران و همسایگان و اهالی محله کارگرنشین خود و همه کارگران توسط سرمایه داران و سرمایه بوده ایم. با تمام وجود درک کرده ایم که کلیه سرمایه‌ها و ثروت‌ها توسط طبقه ما تولید می‌شود و دنیای فقر و فلاکت و سیه روزی‌ها نیز هر روز بیشتر از روز پیش نصیب ما می‌گردد. با همه وجود خود مشاهده کردهایم که دولت، ارتش، قانون، حقوق، اخلاق، فرهنگ، مدنیت، پلیس، دین، مسجد، منبر و همه چیز جامعه موجود متعلق به طبقه سرمایه دار، مدافع سرمایه داری و علیه ما است. ما به حکم کارگر بودن خویش به صورت خودجوش، ضدسرمایه‌داری هستیم. فلسفه و دانش و تخصص و فضل ویژهای هم لازم نیست تا ضدیت با سرمایه را به ما بیاموزد.

برای رفع تهاجم سرمایه داران، برای مجبور ساختن صاحبان سرمایه و دولت آنها به عقب نشینی، برای خلاصی از خطر تعرضات همیشگی سرمایه و برای رهایی نهایی از شر وجود سرمایه داری به مبارزه آگاهانه طبقاتی احتیاج داریم. مبارزات ما در هر شرایط اقتصادی – رونق یا بحران – و در هر شرایط سیاسی – دمکراسی یا خفقان امر گریزناپذیر زندگی ما است. شرایط متفاوت در شدت و حدت مبارزات ما تاثیر دارد اما نفس وجود این مبارزه هرگز خاموشی پذیر نیست زیرا وجود جنبش ما از رابطه همیشگی و هر روزه غیر انسانی فروش نیروی کار و تسلط رابطه اجتماعی سرمایه بر هست و نیست ما سرچشمه می‌گیرد. چگونگی بروز و نحوه مبارزات ما اساساً و در طبیعت خود، شکل شورایی دارد. این یک تفسیر و تعبیر و فلسفه بافی نیست. بیان صاف و ساده واقعیتی است که همه جا شاهدش هستیم. تمامی مصیبتها و بلایای این نظام غیر انسانی که بر زندگی ما آوار است موضوع صحبت و گفتگوهای هر روزه در محیط کار و زندگی ماست. برای مقابله با این ستمها انواع  بحث و شور و مشورتها و چاره جویی‌ها در جریان است تا سرانجام تصمیم به اعتراض و مبارزه فوران می‌کند، به میدان می‌آید و علنی می‌شود. این‌ها همه اقدامات جمعی و شورایی منتها در شکل‌های ابتدایی و خام آنست. گفتیم که ضدیت با سرمایه را قرار نیست کسی به ما بیاموزد اما این ضدیت تا اینجا و در این سطح مسلماً حالت نطفه ای دارد. نطفه ای که می‌تواند رشد کند، پخته تر و کامل تر شود و سرانجام جنبش رهایی بخش کارگران شود. تاریخ به وضوح حاکی است که توده‌های کارگر در اعتراض به شدت استثمار سرمایه و جنایات سرمایه داران و حکومت‌هایشان، به دور هم جمع می‌شده اند، متشکل می‌گردیده اند، مبارزه می‌کرده اند و دست به شورش‌های محدود یا وسیع می‌زده اند مبارزاتی که سازمانیابی آن عموماً شکل شورایی داشته است. برپایی جنبش شورایی کاری است که بارها به طور خودجوش انجام داده ایم. جنبشی که خانه زاد ماست و همه با آن آشناییم. بر پایی شورا کارعجیب و غریبی  برای ما نیست. کاری است متناسب با سوخت و ساز طبقه ما و در توانایی هر کارگری است و انسان نخبه خارق العاده نمی خواهد. بدیهی است که کارگران آگاه تر به کارگران آگاه و کمتر آگاه تر کمک می‌کنند و با چاره جویی جمعی مبارزه را پیش می‌برند. شورا به طور علنی و با دفتر و دستک  رسمی در گوشه ای از محل کار و زندگی حضور ندارد. اصولاً احتیاجی نیست که ما کارگران به دفتر و دستکی مراجعه کنیم و برای مبارزه در آن نام نویسی کنیم. صرف آمادگی هر کارگر برای پیوستن به این موج ضدسرمایه‌داری کافیست تا بی هیچ قید و شرطی و فارغ از جنسیت، اعتقادات، میزان سختی کار و دستمزد و دیگر تمایزات دست در دست سایر کارگران بگذارد و گوشه ای از این مبارزه را با توجه به استعداد و توانایی خود به پیش برد. جنبشی بدون رهبر، بدون سلسله مراتب، بدون بالا و پایین. هنگامی هم که در مبارزه ای حضور نمایندگانی از ما الزامی شود کسانی را از جانب خود تعیین و مأمور به ثمر رساندن تصمیمات جمعی شورایی خود می‌سازیم. آنها صرفاً مامورانی هستند که به طور موقت از سوی کارگران به نمایندگی گمارده می‌شوند و البته هر لحظه قابل عزل اند. در حقیقت شورا نه یک تشکل بلکه یک جنبش متشکل ضدسرمایه‌داری است. 

در یک نگاه کلی می‌توان روند این جنبش را چنین ترسیم کرد: هر تعداد کارگر که روابط نسبتاً پایداری با هم دارند هسته تشکیل یک شورا هستند و باید دست به ایجاد شورا بزنند. اعضا شورا، کارگر شاغل و بیکار، بازنشسته، دانشجو، سرباز، خانه دار، اعضای یک خانواده، کارگران دوست و خویشاوند، کارگران یک مرکز کاری و اهالی یک محل هستند. هر تعداد از این محافل شورایی می‌توانند در دل روابط گسترده و متنوع خود با یکدیگر در ارتباط قرار بگیرند و چه بسا هر کارگری به طور همزمان در چند هسته شورایی فعال باشد. گسترش این شوراها شبکه ای درهم تنیده و سراسری از ارتباطات افقی خواهد بود که در خانه و خانواده، شهر و روستا، مزرعه و کارخانه، در مدرسه و دانشگاه، سربازخانه و باشگاه‌های ورزشی، در بخشهای تولیدی و غیر تولیدی، در ادارات و وزارتخانه‌ها، در بخش خصوصی و دولتی و در جای جای کشور حضور دارد. مضمون فعالیت این شوراها برنامه ریزی امر مبارزه علیه سرمایه  است. شورا اگر چنین کند لاجرم عرصه دخالتگری نافذ و برابر و آگاه همه افراد کارگر خواهد بود، هیچ صدر وذیل و بالانشینی و قیم مابی به درونش راه پیدا نخواهد کرد. آموزش، نوشتن مقالات، تکثیر و پخش و دست به دست کردن جزوات، تشکیل صندوقهای حمایتی، مبارزه برای آزادی کارگران زندانی و باز گشت به کار کارگران اخراجی، ارتباط گیری با سایر شوراها، اعتصاب و تصرف کارخانه‌ها، برپایی تجمعات اعتراضی  برای افزایش دستمزد و حقوق‌های معوقه، راهپیمایی، برپایی مراسم روز زن و کارگر، اعتراض به تخریب و آلودگی محیط زیست، ممانعت از کار کودکان، مبارزه علیه تبعیض بین زن و مرد و دخالت در زندگی خصوصی، مبارزه برای آموزش و بهداشت و درمان و نگهداری از معلولان و پیران و … به صورت کاملاً رایگان و بدون هیچ هزینه همگی عرصه‌های فعالیت  شوراهاست. اینها همه با چاره جویی کارگران  متشکل در شوراها  برنامه ریزی و تصمیم گیری می‌شود و به اجرا در می‌آید. در شوراهاست که منشور مطالبات سراسری طبقه کارگر در پروسه تصمیم گیری جمعی مدون گشته و برنامه عمل آحاد طبقه خواهد شد. شوراها به جدایی هر کارگر فعالی که از صفوف طبقه خود جدا شده و به حزب و سندیکا و اتحادیه و هر دکان و دستکی روی آورده راه مبارزه واقعی علیه سرمایه را نشان خواهد داد. مبارزاتی اقتصادی و سیاسی با اتکا به نیروی خود و بدون کسب اجازه و با افق از میان برداشتن سرمایه داری و جامعه گردانی کارگری.

این درست است که در همین اوضاع  خفقانی و سرکوبگرانه باز هم همه جا مبارزه و اعتراض طبقه ما در جریان است اما اشکالات و کاستی‌هایی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از: 1- اکثر این اعتراضات فردی و قانونی در چارچوب نظم سرمایهداری، نامه وعریضه نویسی، همراه با عجز و لابه و محافظه کاری است. این اعتراضات نه فقط هیچ گونه خدشه ای بر اساس استثماروارد نمی سازد، که حتی ذره ای از سود سرمایه هم نمی کاهد. 2- با اینکه بارها در طول اعتصاب و اعتراض شورا را به وجود می‌آوریم اما متاسفانه شورا و حرکت شورایی مان را تا مبارزه بعدی تعطیل می‌کنیم. این نقطه ضعف باید از میان برود و از حالت گاه گاهی و جسته گریخته و موردی به صورت همیشگی درآید و به صورت فعال و دائمی خود را سازماندهی کند. 3- یک ضعف بسیار اساسی دیگر جنبش ما در شرایط فعلی حالت منفرد و تک افتاده آن است. طبقه سرمایه دار طبقه ای متحد و دارای انواع قدرت و پیوند جهانی است ما نیز باید چنین شویم. در حال حاضر همبستگی با مبارزات کارگران سایر کشورها که هیچ، حتا در نزدیکترین و مشابه ترین شرایط در یک شهر و یک رشته کاری هم خبری از هم نداریم و نمی گیریم. به جرئت میتوان گفت که هیچ گونه ارتباطی بین حرکات و جنبشهای اعتراضی کارگری حوزههای مختلف در سطح کشور و یا یک شهر نیست و حتا نمونه ای وجود ندارد که کارگران یک واحد در یک ناحیه معین از اعتراض واحد همسایه خود دفاع یا پشتیبانی کرده باشند. کارگران منفرد و مراکز کوچک تر کار، زنان خانه دار، بیکاران، دانش آموزان و دانشجویان و بازنشستگان می‌توانند با ایجاد جمع‌های شورایی و ارتباط گیری با هم دست در دست یکدیگر گذارند. جنبش ما می‌تواند از این پراکندگی و بی ارتباطی گذر کند و سراسری گردد. 4- بدون شک سرمایه داران و حکومتشان مانع ایجاد شورا هستند و اجازه تشکیل شورا به ما نمی دهند. حدیث ما و سرمایه داران حدیث “بجنگ تا بجنگیم” است. در یک سو سرمایه داران با دولت، حقوق، اخلاق، سیاست، روحانیت و کل دستگاه‌های عظیم سرکوب فکری و فیزیکی و مهندسی افکارش که برای ماندگاری سرمایه داری جنگ می‌کند و در سوی دیگر توده کارگرن متشکل در جنبش شورایی که در تمامی قلمروهای اقتصادی سیاسی و فرهنگی، علیه استثمار شدن و بی حقوقی و ستمکشی، علیه جدایی خود از کار و وسایل کارش، علیه حقوق و نظم و اخلاق و فرهنگ سرمایه داری پیکار می‌نماید. سرمایه داران با تمام قدرت با مغز شویی، سرکوب، اخراج، زندان و هر طریق دیگری مقابل اعتراض ما می‌ایستند. یک فعالیت حتمی و ضروری برای سر پا ماندن اعتراضاتمان این است که دست به کار ایجاد صندوق حمایت از اعتصاب، صندوق حمایت از کارگران اخراجی و زندانی، جمع آوری کمک‌های مالی و کمک عاطفی به خانواده‌های این کارگران گردیم. در همین راستا سازمان دادن اعتراضات و اعتصابات برای بازگشت به کار و آزادی این هم زنجیران را دستور کار خویش کنیم. کاری که در تاریخ مبارزات کارگران همه جای جهان بارها شاهدش بوده ایم. امری که در جنبش ما اصلاً مشاهده نمی شود. اگر مبارزات ما سرمایه ستیزتر، مداوم و سراسری تر شود هزینه‌های کمتری هم می‌دهیم وعقب نشینی دولت و سرمایه داران بیشترخواهد شد. سرکوب جنبش کارگری در این حالت برای سرمایه داران و حکومتشان سخت و دشوار خواهد بود. نپذیرفتن پوشش اجباری ازجانب زنان، مقابله با دخالتهای حکومت در روابط زن و مرد و روابط خصوصی و جشن و شادمانی مردم، برپایی دیش ماهواره در ساختمان‌های مسکونی، عدم موفقیت حکومت در جلوگیری از اینترنت، تلگرام و . . . نمونه‌هایی از این پیروزی‌هاست. هر گام موفقیت ما در هر کدام این قلمروها در گرو سازمانیابی شورایی وسیع تر و نیرومندتر ماست. سازمانیابی شورایی به همان سیاقی که توضیح دادیم. باز هم تأکید می‌کنیم ایجاد و گسترش شوراها هیچ امر خارق العاده ای نیست. ما می‌توانیم شوراها را بر پای داریم، همان گونه که زندگی می‌کنیم، کار می‌کنیم، اعتراض می‌کنیم، دست به اعتصاب می‌زنیم. مسأله اساسی قوام و استحکام و مداومت و بالندگی و سراسری شدن و هر چه عمیق تر و سرمایه ستیز شدن این شوراها و جنبش شورایی است. اینکه در هر زمینه ای تا چه میزان پیش می‌تازیم و به کجا می‌رسیم پرسشی است که پاسخ آن صرفاً در توان پیکار و درجه سازمان یافتگی شورایی قدرت پیکار طبقاتی ما قرار دارد.

5 – کل حوزه‌های زندگی اجتماعی از معیشت، مزد، شرایط کار، بهداشت، درمان، آموزش، مسکن، رفاه اجتماعی، تسهیلات زندگی سالمندان و معلولان، امور کودکان، آزادیهای سیاسی، حقوق اجتماعی گرفته تا محیط زیست، تبعیضات جنسی و نژادی و قومی و عقیدتی یا هر زمینه دیگر میدان جنگ توده کارگر علیه موجودیت سرمایه داری است. جنبش شورایی باید مقابله با دردها و رنجها و بدبختی‌ها را در نبرد علیه سرمایه جستجو کند. کاری که بخشهای بزرگ کارگران بسیار کم به آن پرداخته اند.

جنبش  کارگری از آغاز به صورت شورایی، هر چند ساده و نطفه ای وارد میدان شد. با همین وضع تا برپایی انجمن جهانی کارگران (انترناسیونال اول) و سپس به دست گرفتن قدرت (حکومت 72 روزه کمون پاریس) پیش رفت. در روسیه تا جایی که خود جنبش، به توده‌های کارگر برمی گشت شورا برپا کرد و شورایی پیش تاخت. اینکه بعدها چه بر سر شوراها آوردند موضوع بحث ما در اینجا نیست. اینها حقایق تاریخی جنبش ما کارگران است. این درست است که متاسفانه اکنون نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی دراوج استیصال و بی قدرتی و پراکندگی و درضعیف ترین موقعیت قرار داریم اما این حقایق  تاریخی اعلام می‌دارند که ایجاد جنبش شورایی خیالبافی نیست. مصالح و فونداسیون شورا از درون زندگی ما پیوسته می‌جوشد. برای گذاشتن خشت بر روی خشت و بالا بردن این بنا، همدل و همرزم شویم. 

ابراهیم زنوز
آبان 1395

———–———

*) توصیه ما به کارگران فعال این است که برای درک عمیق تر از شورا و سایر مفاهیم مبارزه طبقاتی به انبوه مقالات ناصر پایدار مراجعه کنند.