هر چه دامنه اعتراض توده عاصی از فشار استثمار، گرسنگی، بی سرپناهی و فلاکت پرطنین تر می گردد. هر چه خشم و قهر جوانان علیه آزادی کشیها، ستمکشیها، فشارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، بی حقوقیهای مولود سرمایه داری مشتعل تر می شود، هر چه طنین پیکار زنان، دختران کارگر و کارگرزاده علیه آپارتاید جنسیتی ضد بشری، مردسالاری، تحمیل استثمار مشدد و ستمکشی مضاعف، کوبنده تر می گردد، آری هرچه جنبش ما گسترده تر، ژرف تر، رادیکالتر، سرکش تر و نیرومندتر می شود، تلاش اپوزیسیون های مردارخوار سوداگر قدرت برای بلعیدن قهر طبقاتی و جنبش رهائی ما نیز غضب آلودتر، کینه ورزانه تر، توطئه آمیزتر و انسان ستیزانه تر می گردد.

بنمایه مشترک تقلا، دسیسه پردازی، فریبکاری اپوزیسیون های بورژوازی از راست فاشیست تا چپ آویزان به نام جعلی «کمونیسم» یک چیز است. اینکه، مبارزه، طغیان، شورش، خیزش ما را فاقد بار ضد سرمایه داری سازد. خواست، انتظار، سنگر کارزار، عرصه میدانداری ما را مهر رژیم ستیزی توخالی فاقد افق واقعی رهائی کوبد. در گوش ما افسانه گمراهساز «همه با هم» خواند، از برچیدن دولت دینی و جایگزینی آن با حکومت سکولار گوید، ما را به جهاد علیه دیکتاتوری و نثار جان برای دموکراسی دعوت کند، اپوزیسیون ها می کوشند با این فریبکاریها، شعبده بازی ها، برهوت آفرینی ها، راه مبارزه طبقاتی رادیکال ما علیه سرمایه داری را سد سازند، قدرت طبقه ما، طبقه آفریننده تمامی ارزش ها، سرمایه ها، ثروت ها، امکانات را مصادره کنند، آن را سکوی خیز خود به اریکه قدرت نمایند، ابزار مطالبه سهم در ماشین دولتی سرمایه کنند. آنچه این جماعت از ما می خواهد تمرکز تام و تمام خیزش روز بر تحقق این اهداف است. بورژوازی اپوزیسیون سوداگر سود، مالکیت، قدرت برای فریب ما، برای سرقت جنبش و قدرت عظیم ما از یک سلاح کارساز و افسونگر هم برخوردار است. طومار بربریت های رعب انگیز دینی، آپارتاید دهشت انگیز جنسیتی، آزادی کشی ها، هولوکاست آفرینی ها، بشرستیزی ها، سرکوب، شکنجه و اعدام لحظه به لحظه چهل و سه ساله رژیم درنده اسلامی سرمایه داری را در آرشیو استدلال و استناد خود دارد، این طومار توحش طویل را پیش روی همگان باز می کند و نتیجه می گیرد که الان باید همه با هم، دست در دست همدیگر، تمامی اختلافات را کنار زنیم و همسان تنی واحد آماده سرنگونی رژیم دینی حاکم شویم. کیفرخواست اپوزیسیون عامه پسند است، باب طبع همه عاصیان مالامال از شجاعت، بی باکی، جسارت و البته متوهم و ساده اندیش است، جذب کننده است زیرا همه آنچه علیه فاشیسم هار اسلامی می گوید، قطعا صائب، متقن، غیرقابل تردید است، ابعاد سبعیت و بربریت این رژیم هزاران بار افزون تر از این ادعاها نیز است اما اپوزیسیون به گونه ای فریب کارانه، شیادانه بر روی تعیین کننده ترین، سرنوشت سازترین و حیاتی ترین حقیقت ها، پرده جهل آهنین می اندازد. طیف راست و چپ سوداگر قدرت، سود، مالکیت، حاکمیت نمی گویند که جمهوری اسلامی ماشین برنامه ریزی، نظم و قهر سرمایه است. همان گونه که سلطنت ساقط سال 57، دولت درنده سرمایه داری بود. نمی گوید که فقرآفرینی، فلاکت زائی، گرسنه سازی، گورخواب سازی میلیونی، کشتارهای هفت هزار، هفت هزار پی در پی، دیکتاتوری هار، آزادی کشی این رژیم، از ژرفای هستی سرمایه، از سرمایه داری بودن آن بر می خیزد. نمی گوید که جمهوری اسلامی دست به این بربریت ها یازیده و می یازد، نه فقط از این لحاظ که اسلامی است بلکه اساسا به این خاطر که دولت دینی سرمایه است. اپوزیسیون نمی گوید که خودش نیز از جنس همین دولتمردان، همین وحوش حاکم بورژوازی است و در فردای سرنگونی رژیم روز با 60 میلیون نفوس توده کارگر ایران دقیقا همان خواهد کرد که حاکمان درنده دینی سرمایه کرده اند و پیش از آن رژیم هار و جنایت آفرین سلطنتی سرمایه داری کرده است. محافل مزور، فریبکار و قدرت طلب اپوزیسیون از خارج تا داخل، با تمامی قوا بر روی هسته اصلی احتراق و اشتعال جنبش جاری پرده می اندازند، آنها نمی گویند که آنچه توده وسیع عاصی را به خیابان رانده است، فقط حجاب ارتجاعی اجباری نیست، مجرد دیکتاتوری سبعانه ولایتی، فقاهتی نیست، صرف شریعت و احکام شرعی نیست، همه اینها یقینا هست، اما اساسی تر، مهمتر، سرنوشت سازتر از اینها هم به حد وفور وجود دارد. گرسنگی، کارتن خوابی، بی سرپناهی، محرومیت رقت بار از دکتر، دارو، درمان در ورطه هلاکت بارترین بیماری ها، احساس زبونی، ذلت، نداشتن افق زندگی آزاد انسانی، سیستم آموزشی منحط و شعورفرسا، کل اینها است که ما را به طغیان واداشته است. زنجیره عظیمی از سیه روزی ها که به اندازه کافی در هم تنیده و دهان باز کرده است، شعله کشیده و آتشفشان گردیده است. اپوزیسیون به ویژه طیف راست افراطی آن با بهره گیری گسترده از حمایت غولهای رسانه ای دنیا، با نیرنگ و ترفند می کوشد شالوده انفجار را استتار کند و کل ماجرا را در تنفر نسل جوان از آخوند، شریعت، حجاب، ولایت فقیه و مانند اینها خلاصه نماید. تنفری که قطعا کوه آسا، انفجارآمیز، پرشکوه و شایان تقدیس است. اما این تنفر با همه شکوه، عظمت، قداستش و این خیزش با همه میدانداریهای پرخروش شجاعانه، خلاقیتها، ابتکارات، حماسه آفرینی های خیره کننده اش، در غیاب آگاهی، بیداری، شناخت ریشه ای دردها، بدون دست نهادن بر ریشه ها و شالوده ها، بدون آشنائی با افق  واقعی رهائی و راهبرد موفق پیکار، بدون اینها، نه فقط بشیر پیروزی نیست که می تواند بار دار شکستی دیگر باشد. شکستی برای 65 میلیون زن، مرد، پیر، جوان و کودک کارگر که برای بورژوازی فریبکار اپوزیسیون صعود به قله آمال است. این نکته ای است که جنبش روز ما در این لحظات حساس باید بر آن درنگ کند و با سر آگاه طبقاتی به واکاوی آن پردازد. سرنگونی جمهوری اسلامی کاری است که قطعا باید انجام گیرد، اما مجرد جایگزینی رژیمی با رژیم دیگر تضمین هیچ میزان بهبود واقعی در هیچ عرصه حیات اجتماعی توده کارگر نیست. با سقوط فاشیسم دینی، شر حجاب اجباری از سر زنان کم می شود، قوانین بشرستیز شریعت مانند ارث، قیمومت مرد بر زن، قصاص، حضانت اولاد ملغی می گردد، اما بر خلاف دعاوی دروغ اپوزیسیون، از کوهسار سر به فلک کشیده سیه روزیهای دیگر دامنگیر طبقه کارگر، چیزی کاسته نمی شود. دلیلش روشن است. فقر، گرسنگی، بی سرپناهی، بی بهداشتی، بی داروئی، ، محرومیت مرگ آور از درمان، آموزش، آلودگی های رعب انگیز زیست محیطی، عظیم ترین بخش آپارتاید وحشیانه جنسیتی، دیکتاتوری هار، کشتارها، آزادی کشی ها، بمباران ابتدائی ترین حقوق انسانی، هیچ کدام اینها، با مجرد آمد و رفت رژیمها دچار هیچ تغییر جدی و محسوس نمی گردد. ریشه اینها نه در شکل، نوع و الگوی حکومت که در قعر شیوه تولید مسلط، در ژرفنای هستی سرمایه و نظام سرمایه داری قرار دارد. بدترین و مخوف ترین شکل شستشوی مغزی، وخیم تر طاعون مهندسی افکار که همین سرمایه به جان ما انداخته و از طریق تمامی فراساختارهای فکری، فرهنگی، سیاسی، حقوقی، ادبی، رسانه ای، ایدئولوژیک خود آن را سونامی وار گسترش می دهد نیز همین استتار آهنین ریشه های اصلی و واقعی بدبختی ها است. بورژوازی اپوزیسیون سوداگر قدرت، همواره، همه جا در شعور ما القاء کرده و می کند گویا هر عیب که هست، شالوده کل مشکلات در بی کفایتی، بی لیاقتی، عقب ماندگی تاریخی، تحجر دینی، کژاندیشی مسلکی، مرامی، دیکتاتورمنشی حاکمان روز است. آنها نیمی از حقیقت را می گویند، اما نصف حقیقت همیشه زشت ترین مسموم ترین، مهلک ترین دروغها است. زمامداران روز قطعا و یقینا مشتی وحوش، موجودات مسخ، متحجر، فسیل شده، دیکتاتور و ضدبشرند، این توضیح واضحات است اما اولا این موجودات، هویت، خصال، افکار، سیاست، اخلاق، رفتار، الگوی برنامه ریزی، قتل عام آفرینی خود را از عالم بالا نمی گیرند، از قعر زمین زندگی بیرون می آرند، زمین زندگی آنها سرمایه، سود، چرخه ارزش افزائی سرمایه، سودآوری هرچه بیشتر سرمایه ها، قدرت رقابت سرمایه اجتماعی، احراز سهم افزونتر در اضافه ارزش های بین المللی، دستیابی به سهام هر چه بیشتر سود، مالکیت، قدرت حاکمیت سرمایه در سطح جهانی است. ثانیا و بر همین اساس کل اپوزیسیون های فریبکار و پرمدعای بورژوازی از راست تا چپ از جنس همان وحوش حاکم هستند، تنها تفاوت آنها در الگو، نوع برنامه ریزی و ساختار نظم مورد اتکاء آنها برای تحمیل فشار استثمار و کل بربریت ها و سبعیت های سرمایه داری بر توده وسیع انسانهای کارگر و فرودست است. نفس ساقط کردن و برقرار نمودن رژیم ها، در هیچ کجا، هیچ دوره ای، زیر هر نام و نشان و مسلکی هیچ دردی از هیچ بخش طبقه کارگر جهانی درمان نکرده و نخواهد کرد. «سرشک از رخم پاک کردن چه حاصل؟ – علاجی بکن که از دلم خون نیاید» سرچشمه فقر، گرسنگی، آوارگی، کارتن خوابی، خرابه نشینی، گورزیستی، کار فرساینده و جانخراش کودکان، آپارتاید سرکش جنسیتی، اشکال گوناگون بی حقوقی ها، ستم کشی ها، جنگ افزوری ها، بحران آفرینی ها، نابودی طبیعت و آلودگیهای هولناک زیست محیطی، قتل عام ها، زندان و شکنجه و کشتارسالاری، همه و همه در وجود سرمایه داری است. این همان چیزی است که اپوزیسیون فریبکار و شیاد بورژوازی از راست تا چپ، از دسترس شعور انسان ها و از تیررس نگاه آنان خارج می سازند. رژیم ها، هر رژیمی، دینی یا لائیک، دیکتاتوری درنده بوروکراتیک یا فاشیست، لیبرال یا سوسیال دموکرات، محافظه کار یا چپ نما، هر دولت بالای سر باید سرنگون گردد اما سرنگونی آنها باید لحظه ای، گامی و پلکانی از جنبش رادیکال طبقاتی، کارگری، ضد بردگی مزدی باشد. جنبش جاری ما باید چنین شود و این کار فقط در صورتی ممکن است که کل توده کارگر به مثابه یک طبقه واحد، یک قدرت سازمان یافته شورائی سرمایه ستیز، وارد میدان شود، طبقه ای متشکل از کارگران همه مراکز کار، مراکز آموزش در همه سطوح، شبکه درمان در همه حوزه ها، سیستم حمل و نقل، راه، بنادر، دانشجویان و دانش آموزان طبقه کارگر، با بیرق واحد رهائی از شر نظام بردگی مزدی، جنبش ما باید این راه را پیش گیرد و وارد این میدان گردد.

در اینجا فریاد اپوزیسیون های چپ بسیار پرغریوتر و خروشان تر از اپوزیسیون بدسگال راست بلند خواهد شد که در مبارزه با سرمایه داری حرفی نیست اما بدون سرنگونی رژیم سیاسی حاکم نمی توان هیچ گامی در این گذر برداشت، این همان دروغ زشت، ریاکارانه، منحط وعمیقا گمراه کننده ای است که احزاب موسوم به چپ، وآویزان به کاریکاتور مجعول و بورژوازی ساخته «کمونیسم»، تاریخا در مغز توده های کارگر کشت، داشت، آبیاری و پرورش داده تا نتیجه آن را به صورت تبدیل طبقه کارگر به پیاده نظام سر به زیر جنگ تسخیر قدرت و استقرار الگوی معینی از نظام بردگی مزدی زیر نام سوسیالیسم درو کنند. ماهیت و بنمایه این راهبرد زشت چپ نما به همان اندازه ضد کارگری، ضد کمونیستی، ضد انسانی است که ترهات بافی های اپوزیسیون شیاد راست در باره دموکراسی و آزادی و حقوق بشر، ضد کارگر و بشرستیزانه است. پیکار واقعی علیه سرمایه داری، علیه بنیان موجودیت سرمایه داری مطلقا چیزی نیست که قابل احاله و تعویق به روزهای پس از سقوط رژیم سیاسی حاکم باشد، این فقط دسیسه ای، نقشه ای، استراتژی و راهکاری برای تعویق به محال کردن هر گام کارزار واقعی ضد سرمایه داری است. توده کارگر باید همواره، همیشه، همه جا، در تمامی حوزه های زندگی اجتماعی، انسانی در حال جنگ علیه سرمایه داری باشد، این بحثی است که جنبش لغو کار مزدی و ضد سرمایه داری با نوشتن کتاب های متعدد، هزاران مقاله و سند به تشریح نکته، نکته آن پرداخته است. مباحثی که حتی اشاره به آنها نیز در حوصله این نوشته کوتاه نیست.

جنبش روز ما باید سرنگونی جمهوری اسلامی را به مثابه لحظه ای، گامی، جزء لایتجزائی از پروسه پیکار همیشه جاری ضد سرمایه داری خود بیند. ما نمی توانیم و مطلقا نمی توانیم به جایگزینی دولتی دینی توسط دولتی سکولار، یا رژیمی با رژیم دیگر بسنده کنیم، ارجاع کارزار ضد سرمایه داری به روزها، ماهها و سالهای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی هم یک فریب کثیف پیشینه دار  بورژوازی در پوشش چپ است و ما از آن نفرت داریم، سخن از جنگ علیه سرمایه است و جنگ ما با سرمایه در شرائط روز با آنچه تا چند ماه پیش دستور کار رویکرد ضد کار مزدی بوده است طبیعتا تفاوت دارد، نمی تواند نسبت به جزء، جزء رخدادهای حاضر به اندازه کافی متأثر نباشد. پیام مستقیم، زنده، سرراست و قاطع ما به کل همزنجیران، کل آحاد و بخش های طبقه کارگر این است که آماده خارج سازی همه مراکز کار و تولید، بنادر، اسکله ها، شبکه حمل و نقل، سیستم درمان، آموزش، آب، برق، گاز، نفت، مراکز توزیع، همه چیز از چنگال طبقه  سرمایه دار و دولت سرمایه سرمایه داری شویم. میدان جنگ را به این حوزه ها بسط دهیم، اینجاست که آوردگاه راستین طبقاتی ما است، با تمرکز قوا در این میدان است که خواب هر اپوزیسیون بورژوازی برای مصادره جنبش خود را کابوس و نقشه شوم هر طیف اپوزیسیون برای شکار قدرت پیکار خود را نقش بر آب خواهیم ساخت. بیائید آماده این کارزار سترگ رهائی ساز شویم، برای این کار هیچ چاره ای نداریم جز اینکه خود را شورائی و ضد سرمایه داری سازمان دهیم. خیلی ها از شورا می گویند، در مورد شوراها می پرسند، خواستار تشریح رساتر نظرات در مورد جنبش شورائی می شوند. در این زمینه معین  نیز ما به تفصیل نوشته ایم، گفته ایم، انبوهی مقاله، تحلیل، نقد و نوشته منتشر ساخته ایم. شالوده کلام ما در مورد شوراها ضد سرمایه داری بودن واقعی، پراکسیس، رادیکال، زمینی بودن آنها است. جنگ واقعی علیه سرمایه داری نمی تواند ظرف دیگری سوای شورا اتخاذ کند، حزب آویزی نه راه مبارزه طبقاتی ضد بردگی مزدی که صرفا کفن و دفن قدرت پیکار طبقاتی  خویش در گورستان به جائی الگوئی از نظام سرمایه داری با الگوی دیگر است. بیائید بیرقی افرازیم و در کنارش بجنگیم که گواه کارزار راستین ما برای رهائی واقعی انسان باشد.  

کارگران ضد سرمایه داری . 

آبان 1401