با دوستان بازنشسته ای که در شمایل فعالین کارگری در اعتراضات کارگری شرکت می کنند صحبتی داشتیم. امیدواریم که نقل این گفتگوها راهگشای جنبش طبقه ما باشد.

صحبت به این جا کشید که آیا آموزش قانون سرمایه با طول و تفصیل و مدح و ثنای مجلس قانون گذار سرمایه، توهم زایی درون جنبش کارگری نیست؟ این که گفته می شود بخشی از کارگران خود به قانون توهم دارند واقعیتی است اما این کارگران فعال درمورد عامل این توهم در میان بخشی از کارگران، سکوت می کنند!! سرمایه است که از طریق رسانه ها و تلویزیون مدام نظام سرمایه داری را به عنوان بهشت موعود به گوش کارگران می خواند. کارگری که آگاهانه یا متوهم به سرمایه  کارگران را به زیر پرچم قانون بورژوازی بسیج می کند و از کارگران می خواهد و نوید می دهد که با توسل به قانون سرمایه می توانیم به مطالباتمان برسیم، کارگران را از مبارزه با سرمایه باز می دارد و به توهم پراکنی در جنبش کارگری کمک می کند، کارگری است که با تفکر بورژوازی به اصطلاح “مبارزه” می کند.

یادآوری کنیم که جنبش خود پوی و خودجوش طبقه کارگر بدون توسل به دار قانون سرمایه، حقوق مدنی و انتظار از دولت سرمایه، هزارها اعتصاب (4 تا6 هزار) در حد و قواره جنبش کارگری، سازماندهی کرده است. شکی نیست که با یک جنبش سازمان یافته و آگاه سراسری شورایی فاصله دارد و متاسفانه جنبشی که با اتکا به نیروی خود بخشی از خواست و مطالبات خود را به دولت سرمایه تحمیل کرده و می کند، دست بالا را ندارد. این رویکرد رادیکال در جنبش کارگری جوشیده و نشات گرفته از ذات و بنیان طبقه کارگر است که علیه سرمایه می شورد، اعتصاب سراسری راه می اندازد و با توفانی از خشم، نهادهای دولت سرمایه را مورد هجوم قرار می دهد. اما اگرچه این جنبش در حد و اندازه نازلی است نباید مورد بی توجهی قرار گیرد. این دوستان اگر چنین می دیدند همزنجیران خود را در ستیز با سرمایه تنها نمی گذاشتند. آنان تنها بخش متوهم و رفرمیسم جنبش کارگری را می بینند، که از بورژوازی انتظار دارند با نمایش دادن سفره خالی به طبقه کارگر ترحم کند. ایجاد توهم، تظلم خواهی و نمایش فقر برای برانگیختن توجه سرمایه، نتیجه سال ها توهم افکنی رژیم اسلامی سرما یه و دیگر شرکای آن است. شرکایی که  تحت لوای اپوزیسیون ها در نمایش تظلم خواهی و آستان بوسی سرمایه کارکشته و کاربلد هستند و برای حفظ نظام کارمزدی مبتنی بر خرید و فروش نیروی کار می کوشند. آنان با همه توان در صدد هستند که نظام تولید ارزش اضافی را دست نخورده تحویل بگیرند. با توجه به این توهم آفرینی هاست که بعضی از دوستان کارگر می گویند برای تحقق خواست های خود به دولت سرمایه التجا آوریم و از دولت بخواهیم انتظارات ما را جامه عمل پوشاند. کارگران آموزشی سال هاست، این انتظارات را در تجمع ها و بست نشینی ها به گوش مدیران ریز و درشت سرمایه رسانده اند اما طرفی نبسته اند. آزموده را آزمودن خطا است. سال هاست با ترحم خواهی و آستان بوسی سرمایه برای تحقق انتظاراتمان تجمع برگزار کرده ایم. دستاوردمان سرخوردگی، پراکندگی و گسست در جنبش کارگری بوده است. بیاییم انتظارات خود را در یک کیفر خواست به نام طبقه کارگر که در برگیرنده آحاد طبقه کارگر از بیکار، بازنشسته، زنان خانه دار، شاغل، کارگران دستفروش، کارگران اسنپ، کارگران پیک موتوری، کارگران آموزشی (معلمان) بخواهیم. متحدانه، سراسری، دخالتگر و سرمایه ستیز بپاخیزیم. از تظلم خواهی دست برداریم. با اتکا به نیروی طبقه کارگر که بالقوه این توان وقدرت را دارد،  تمام آنچه را تحت عنوان سرمایه اجتماعی است بدست آوریم. ما کارگران خالق هست و نیست جهان سرمایه داری هستیم و می توانیم آنها را از ید اختیار سرمایه خارج کنیم. طبقه کارگر بارها حاکمان سرمایه را به زیر کشیده است اما در همه این جنگ ها که همه به دست طبقه کارگر انجام گرفته است دست آوردش نصیب جناحی دیگر از سرمایه شده که قهارتر و فریب کارتر از قبلی بوده است. اگر بخواهیم دلیلش را در یک جمله خلاصه کنیم، این است که مناسبات سرمایه را هدف مبارزات خود قرار ندادیم. زمانی که این صحبت ها را با همزنجیران خود کارگران آموزشی و بازنشسته درمیان می گذاریم آنها با طفره رفتن از ایفای این وظیفه عاجل، منفعلانه چنین می گویند که: “کارگران به مرور آگاه می شوند و به این نقطه از مبارزات هم خواهیم رسید”!!

در ادامه صحبت، دوست دیگری گفت: ما حق شهروندی داریم، ما جزیی از جامعه مدنی هستیم، انتظاراتی  داریم و می خواهیم  دولت  به خواست های ما برسد. اپوزیسیون بورژوایی خواست شهروندی مدنی را به کارگران القا می کنند و این دروغ و واژگونه سازی ها را خورند جنبش کارگری می کند. این وارونه سازی و فریب کاری است که جناح های بورژوازی برای دورکردن ما کارگران از مبارزه در بوق و کرنا می کنند. طبقه کارگر “رانده شده از جامعه” است. از زمانی که چتر خرید و فروش نیروی کار گسترده شد، تنها حق کارگر خروج از برده داری  به عنوان بخشی از ابزار تولید و آزاد در فروش نیروی کار است. سرمایه  با افزایش بارآوری نیروی کار، با تمرکز روی کسب ارزش اضافی نسبی و به تبع آن افزایش بی حد و حصر ارتش ذخیره کار، کارگر را به فروش نیروی کار وادار می کند. در این مناسبات همه چیز واژگونه است. مراوادات انسانی از گذر مبادلات کالاها بروز پیدا می کنند. از روابط انسانی خبری نیست. بیگانگی کارگر به کار و خودش به منصه ظهور می رسد. سرمایه به دروغ چنین وانمود می کند که بــهای نیروی کار را با بهای کار مجسم در کالا پرداخته است. در عصر کنونی سرمایه، دولت، تولید ارزش اضافی و بهره کشی از نیروی کار مبتنی بر خرید فروش را که مسبب فقر و سیه روزی طبقه کارگر است سامان می دهد. دولتی که قوانین ضدکارگری را توسط مجلس سرمایه تصویب و به نام مردم علیه کارگران اجرا می کند. دولتی که افکار بورژوازی را  یکریز به نام کلیه شهروندان و مردم خوراک توده های کارگر می کند. به دوستان کارگری که از حق شهروندی می گویند باید گفت. حق شهروندی از نظر دولت سرمایه  شرکت در انتخابات بورژوازی و صحه گذاشتن بر اعمال قهر اقتصادی و گرانی چند برابری قیمت های کالاهایی است که کارگران را روانه سطل زباله ها برای سد جوع نموده است و بواقع سلاخی کارگران در پای سود آوری و انباشت سرمایه داران و دولت سرمایه است. این شیوه یا راه کار بورژوازی مختص رژیم هایی که با دیکتاتوری عریان از کارگران بهره کشی می کنند، نیست  بلکه مشی  جا افتاده نظام های سرمایه داری که با دمکراسی و حقوق بشر تولید ارزش اضافی می کنند هم هست. در این جا سندیکاها و اتحادیه های مستقل در حمایت از جناح های بورژوازی فعال هستند. در همین کشورها آنجا که ملزومات سرمایه ایجاب کند دولت ها سن بازنشستگی را بالا می برند. از هزینه های نگه داری سالمندان، مهد کودک ها، مدارس، بیمارستان ها و… به نفع و سود سرمایه می کاهند. اما زمانی که سرمایه به دلیل تناقضات درونی اش درگیر بحران شود، سرمایه به حمایت از سرمایه داران در حاتم بخشی از ارزش اضافی حاصل از نیروی کار پیشتاز است. از یاد نبریم که در بحران 2008 کمک 700 میلیاردی دولت امریکا به دو تراست سرمایه از محصول کار کارگران پرداخت شد.

تعدادی از این کارگران بازنشسته حتا ادعا داشتند که شورشهای خیابانی آنارشی گری است!! آیا می خواهیم کارگرانی  که برای فرار از گرسنگی، کارتن خوابی، بی سرپناهی سر به شورش بر می دارند، یا کارگران پروژه ای که چند سالی است برای افزایش دستمزد و20روز کار 10روز استراحت (رست) در ستیز با سرمایه دست به اعتصاب زده اند را با این سخنان آرام کنیم؟ یکی از رفرمیست ها خطاب به کارگران سندیکایی نوشته بود.”شما (سندیکا) می بایست کارگرانی را که در آبان 98 سر به شورش برداشتند مدیریت می کردید.” منظورش این بود، که از به خیابان آمدن کارگران جلوگیری می کردید. بایستی مبارزات کارگران را در چهارچوب سرمایه کنترل کرد که مبادا از حریم سرمایه عبور وعلیه سرمایه دست به مبارزه زنند!! چرا از مبارزات کمون پاریس در150 سال پیش و نیز از شکست انقلاب اکتبر نیاموزیم؟! شورش های کارگری، قیام بخش کارگران بیکار آواره در خیابان ها علیه گرانی، فقر و بی سرپناهی بود که با سرمایه درگیر شدند. سرمایه با تمام توان به مقابله با کارگران برخاست. اما تا گرانی و بی سرپناهی هست شورشهای کارگری هم وجود خواهند داشت.

تعدادی نیز به مانند تلویزیونهای بورژوازی که در رویای رسیدن به قدرت هستند و سعی دارند از طبقه کارگر برای به قدرت رسیدن استفاده کنند، تنها مشکل را در اسلامی بودن این حکومت می دیدند و در نقد رژیم سرمایه فقط اسلامی بودن آنرا  برجسته می کردند. موضوعی  که جناح های مختلف بورژوازی مدام روی مذهبی و ایدئولوژیک بودن رژیم سرمایه داری ایران  بحث و گفت و گو می کنند. متاسفانه  این کارگران با نمایندگان بورژوازی هم صدا شده اند. سرمایه داری ایران، اسلام را در خدمت به سرمایه برای توهم آفرینی و اعمال قهر اقتصادی سرکوب، سلاخی کارگران و استحکام نظام  تولید ارزش اضافی به کار گرفته است. آن جا که سرمایه نیاز داشته باشد به ناسیونالیسم هم روی می آورد. مرگ ناسیونالیسم و اسلامیت، با لغو نظام کارمزدی و خرید و فروش نیروی کار بوقوع می پیوندد.

در خلال صحبت این نکته بیان شد که: “یکی از دوستان فعال بازنشسته گفته است : باید از طرح  صنار سه شاهی افزایش دستمزد عبور کنیم. خواست و مطالبات روز طبقه کارگر را پیش بکشیم.” ما از چند و چون مطالباتی که این فعال کارگری مورد نظرش هست اطلاعی نداریم اما امیدواریم منظورش مطالباتی باشد که کلیه کارگران اعم از بیکار، شاغل، بازنشسته، آموزشی، پرستاران و….را  دربر گیرد و از حصار این شرکت و کارگران فلان سرمایه دار خروج کند و منشوری از مطالبات کارگری در مقابله با سرمایه باشد. صفی مستقل ومتحد از کارگران برای عملی کردن خواست و مطالباتشان ایجاد کنیم. نگفته پیداست که خواست و مطالبه رادیکال کارگری اگر صرفا بر کاغذ باشد، دوای هیچ دردی از انبوه دردها و سیه روزی های طبقه کارگر نخواهد بود. با این وجود این پیشنهاد فعال کارگری را به فال نیک می گیریم.

در شرایطی هستیم که دستمزدها ومستمری های ناچیز، بیکاری های مفلس آفرین، گرانی های کمرشکن، بویژه اجناس خوراکی و دارو درمان، کارگران را به سکنا گزینی در اصطبل ها و بیغوله های حاشیه شهرها کشانده و روزهای بدتری را هم سرمایه برای ما کارگران تدارک دیده است. در فضای مجازی کلیپ ها و اخباری از افزایش قیمت ها و به ستوه آمدن کارگران از گرانی دارو و درمان، از گرانی کرایه خانه ها می گویند و می نویسند. کارگر بیکاری که برای فرار از مرگ تدریجی دست به خود کشی می زند!! زن کارگر بی سرپناهی که برای خلاصی از در به دری خوابیدن در پارک ها دست به خلاف می زند تا زندان برود!! ده ها و بلکه صدها کلیپ و ویدئو از گرفتاری ها و منجلابی که رژیم اسلامی سرمایه برایشان ایجاد کرده حکایت می کند. پخش این ویدئوها اگر درجهت تدارک همبستگی و مبارزه متحدانه سراسری شورایی علیه سرمایه باشد، کاری است درخور شان کارگرانی که برای رهایی از بند سرمایه چاره جویی می کنند. اما اگر پخش کلیپ ها و… مظلوم نمایی و در انتظار ترحم سرمایه باشد کج راهه هایی هستند که جنبش کارگری را به قهقرا می برد. ولع سیری ناپذیر سرمایه برای رهایی از بحرانی که از سرمایه می خیزد و تامین نیاز های نیروهای نیابتی، تجهیزات نظامی و دیگر ملزومات سرمایه پایانی ندارد و سرمایه برای تامین هزینه هایش مدام برقیمت های اقلام خوراکی ودرمانی می افزاید واز دستمزدها می کاهد. برای رهایی از مصیبت هایی که سرمایه مدام و افزون تر از پیش بر سرما آوار می کند ناگزیریم و چاره ای جز این نداریم که بر علیه سرمایه برخیزیم. این بار آگاهانه تر و سازمان یافته تر از پیش و شورایی به ستیز با سرمایه رو کنیم و برای بهم پیوستن کلیه کارگران با آنها به گفت و گو و چاره گری بنشینیم.

امید خرم / تیرماه 1401