در آستانه اول ماه مه هستیم. سالروز رخدادی خونین و پرشکوه که برگ طلائی غرورآمیزی را در تاریخ جنبش کارگری دنیا به خود مختص کرده است. روزی که کارگران امریکا، نه نسل حاضر!! نه دخیل بستگان به ترامپ، دموکرات‌ها یا اتحادیه‌های کارگری، که پیشینیان سرمایه ستیز آنها، در یک خیزش سراسری علیه روزانه طولانی کار و شدت استثمار، چرخ تولید را در 1200 کارخانه امریکا از چرخش باز داشتند. فقط در شهر شیکاگو 90 هزار کارگر دست از کار کشیدند و علیه سرمایه وارد میدان شدند. روز اول ماه مه یادمان عظیم آن رخداد است. ما این خیزش هم‌زنجیران در امریکای 1886 را ارج می‌نهیم و راه درست این ارجگذاری را بررسی کارنامه یک ساله پیکار طبقه خود و تلاش برای ارتقاء این پیکار به یک جنبش نیرومند ضد سرمایه‌داری می‌بینیم. جنبش کارگری ایران بخشی از جنبش کارگری جهانی است و ما به عنوان عده‌ای از فعالینش، تراز کارزار ماه مه تا ماه مه، طبقه خود، موقعیت رقت بار و فرسوده این کارزار و پیشنهاد خود برای تغییر این وضعیت را پیش روی کل کارگران دنیا باز می‌کنیم.

جنبش ما میراث دار شکست‌های بزرگ تاریخی است. دهه‌های متمادی است که اسیر پس رفتیم و از میدانی به میدان دیگر، راه عقب نشستن می‌جوییم. ابتدائی‌ترین خواسته‌های انسانی خود را از یاد برده‌ایم. زنده ماندن در اوج فلاکت‌ها و نکبت‌ها را غنیمت می‌پنداریم. بدترین شرایط کار و استثمار را تحمل می‌کنیم. روزگاری برای 8 ساعت کار اعتصاب می‌کردیم. حال روزانه کار 16 و 20 ساعت را فرصت بقای زندگی می‌خوانیم. برای معیشت بهتر مبارزه می‌کردیم. اینک حفظ نازلترین حداقل‌ها را پیروزی بزرگ می‌بینیم. تا آنجا عقب نشسته‌ایم که حصول دستمزدهای معوقه و افزایش برابر مزدها با نرخ «تورم» کل آرزوی ما شده است. از ماه مه سال پیش تا ماه مه امسال کل مطالبات ما پرداخت دستمزدهای ماهها به تعویق افتاده و چند تومان افزایش بهای نیروی کار بوده است. برای همین خواست‌های محقر، به طور مستمر در حال اعتراض و جنگ و گریز بوده‌ایم. 1524 اجتماع اعتراضی بر پا نموده‌ایم. 268 اعتصاب را سازمان داده‌ایم. روزها در مقابل پارلمان سرمایه تجمع کردیم. هزاران عریضه و شکوائیه تسلیم دولت سرمایه نمودیم. برای گرفتن مزدهای معوقه به همه اینها دخیل بسته‌ایم و در بارگاه قدرت آنها بست نشسته‌ایم. کل این کارها را انجام داده‌ایم. اما حاصل این اعتراضات، اعتصابات، بستنشینی‌ها و عریضه‌نگاری‌ها چه بوده است؟ پاسخ، بی نهایت رقت‌بار و توهین‌آمیز است. در بهترین حالت از شش ماه یا چهار ماه دستمزدهای معوقه یک ماه را گرفته‌ایم!! تا کجا قرار است عقب بنشینیم معلوم نیست. سؤال اساسی آنست که چرا چنین شده است و راه خلاصی از این جهنم در کجا قرار دارد. در این مورد می‌توان کتاب‌ها نگاشت. پاسخ کارگران آگاه به این پرسش، ساده و بی پیرایه است. سرمایه‌داران قدرت دارند. سرمایه، عظیم‌ترین قدرت تا کنونی تاریخ است. طبقه سرمایه‌دار کل قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی، پلیسی، فرهنگی، دولتی، قدرت شستشوی مغزی و همه اشکال قدرت سرمایه را دارا است. طبقه و جنبش ما با چنین قدرتی درگیر است. کل این‌ها، اما دلیل واقعی شکستها، عقب‌نشینی‌ها و ذلت‌ها نیست. سرمایه‌داران قدرت دارند و قدرت سرمایه در سراسر جهان مستولی است. این حرف درست است. اما هر چه سرمایه در هر کجای این جهان هست توسط توده‌های طبقه ما تولید شده است. ما خالق کل سرمایه‌های دنیا هستیم و بر همین اساس، آفریننده، موجد، و خالق سرچشمه واقعی تمامی قدرت اقتصادی، سیاسی و دولتی، نظامی و پلیسی، فرهنگی یا هر شکل دیگر قدرت سرمایه می‌باشیم. معضل آنست که ما این قدرت لایزال تاریخ ساز و رهائی‌آفرین را هیچ‌گاه به صورت واقعی علیه سرمایه اعمال نکرده‌ایم. راز بدبختی‌ها اینجاست. اگر سرمایه سرچشمه کل قدرت‌ها است پس ما که خالق این سرچشمه‌ایم، توان نابودی کل این قدرت‌ها را داریم. از این توان برخورداریم که چرخه تولید سود و سرمایه را مختل سازیم، از چرخش باز داریم، به ورطه تعطیلی و نابودی اندازیم. شیرازه نظم سرمایه و همه دستگاههای قدرت سرمایه‌داری را در هم کوبیم. بدبختی ما اینجاست و پیام ما به هم‌زنجیران آنست که بیایید این قدرت را بشناسیم و علیه سرمایه اعمال کنیم. این تنها راه رهائی ما از این وضع است. این کار مقدور است اما راهبرد، راه حل، ساز و کارها و پیچ و خم‌های ویژه خود را دارد. باید دست به دست هم دهیم. معنای درست دست در دست هم نهادن، متشکل شدن و سازمانیابی را تعمق کنیم و جامه عمل پوشانیم. تاریخ جنبش کارگری مالامال از حزبآفرینی، سندیکا‌سازی، تشکیل گروه، اتحاد، کانون و این نوع فرقه‌بازی‌ها است. همین تاریخ بانگ می‌زند که با این کارها نه فقط هیچ کمکی به سازمان دادن قدرت پیکار ضد سرمایه‌داری خود نکرده‌ایم که کل این قدرت را تسلیم دشمن طبقاتی، تسلیم طبقه سرمایه‌دار نموده‌ایم. تنها راه متشکل شدن قدرت طبقه ما علیه سرمایه دست در دست هم نهادن در درون شوراهای کارگری سرمایه ستیز است. شورا یک تشکل نیست، یک الگوی متشکل شدن نیست. جنبش سازمان یافته ضد سرمایه‌داری آحاد توده‌های طبقه ما است. جنبشی که اعتراضات، اعتصابات، خیزش ها، روابط، همراهی‌ها و همه اشکال ابراز وجود اجتماعی ما را بنمایه ضد سرمایه‌داری می‌بخشد. بساط قانون و قرار و نظم سرمایه را در هم می‌پیچد و قدرت سرمایه را تنها با قدرت ضد سرمایه‌داری توده کارگر پاسخ می‌گوید. در جنبش شورایی، مبارزه برای دستمزد بیشتر، بهبود شرایط کار، معیشت متعالی تر، بهداشت و دارو و درمان و آموزش عالی تر، مبارزه علیه نابرابری‌های جنایتکارانه جنسی، کار کودک و آلودگی‌های زیست محیطی را سنگرهای متصل جنگ علیه اساس سرمایه می‌سازیم. ساختن این شوراها و راه‌‌اندازی جنبش شورایی ضد سرمایه‌داری غیرممکن نیست. کاملاً ممکن و مقدور است. برای برپائی جنبش شورایی نیازمند نوشتن مرامنامه، اساسنامه و آویختن به حزب یا هیچ نیروی بالای سر خود نیستیم. باید ارتباطات و اعتراضات و پویه پیکار جاری خود را شورایی سازیم. طبقه ما همیشه و همه جا در حال اعتراض و مبارزه است. همین اعتراضات، مبارزات و همدلی‌ها و ارتباطات سلسله جنبان این جدال‌ها و جنگ‌ها را شورایی و بستر تشکیل شوراها کنیم. در جنبش شورایی هیچ نیرویی برای ما تصمیم نمی‌گیرد، هیچ اراده‌ای در بالای سر ما وجود نخواهد داشت. ما آحاد توده کارگر برای اعتصاب، برای تعطیل کامل چرخه تولید سرمایه، اختلال و فروپاشی همه شکلهای نظم سرمایه گفتگو می‌کنیم، تصمیم می‌گیریم. تصمیمات را جامه عمل می‌پوشانیم. از همدیگر می‌آموزیم، به همدیگر یاد می‌دهیم. جنبش شورایی سرمایه ستیز خود را بر پا داریم. اول ماه مه امسال را روز شروع این کار کنیم.

 

اردیبهشت 1396

کارگران ضد سرمایه‌داری