کارگران آذرآب برای دوازدهمین روز متوالی، به مبارزات خود ادامه دادند. نهاد پلیسی، سرکوبگر، توطئه ساز و ضد کارگری موسوم به «شورای اسلامی کار» پیش تر با پهن کردن بساط دروغ، ترفند و مزدوری اعلام داشته بود که گویا کارگران به سر کار باز خواهند گشت!! 1600 کارگر آذرآب امروز بر خلاف جعلیات مزدورمنشانه و پلیسی نهاد مذکور مثل روزهای پیش، چرخ کار و تولید را از چرخش باز داشتند، اعتصاب را از چهاردیواری شرکت خارج کردند، متحد و استوار تا راه آهن سراسری شمال و جنوب راهپیمائی نمودند. در آن جا قدرت تعطیل تولید را با قدرت انسداد خطوط حمل و نقل سرمایه به هم آمیختند، مسیر عبور قطارها را مسدود ساختند و بر تحقق فوری و بدون قید و شرط همه خواستهای خود پای فشردند. صف آرائی و اعمال قدرت 1600 کارگر آذراب با تهاجم ددمنشانه قوای قهر سرمایه داری رو به رو گردید، چکمه پوشان مسلح و عمله قهر سرمایه به جان کارگران افتادند و آنها را به وحشیانه ترین شکلی آماج ضرب و شتم قرار دادند. کارگران به طور زمینی، خواستار دستیابی به سهم هر چه افزونتر از حاصل کار و تولید خود هستند. خواست و جنگی که از قعر زندگی و موقعیت آنها درنظام بردگی مزدی می جوشد. آنان هست و نیست دنیای سرمایه داری را تولید می کنند، در هر شرایط و هر زمان، متناسب با سطح شناخت و توان پیکار خود خواستار تسلط بر سهم هر چه بیشتر و عظیم تر حاصل کار و تولید خویش و نهایتا محو استثمار و نابودی کل سرمایه داری می باشند، جنگ آنها اساسا این است. حرفهائی مانند مزد افزون تر، این «حق» و آن «حق» یا کلا مطالبات معیشتی، رفاهی، سیاسی، مدنی، اجتماعی، همه و همه بیان تلخ یک واقعیت هستند. این واقعیت سیاه که اولا. توده های کارگر به لحاظ میدانداری آگاه طبقاتی، به لحاظ صف آرائی متحد، سازمان یافته، شورائی، ضد کار مزدی آماده تصفیه حساب نهائی با نظام بردگی مزدی نیستند، ثانیا و به همین دلیل، ارتجاع جنایتکار بورژوازی و طیف رفرمیسم دستیار و پاسدار سرمایه فرصت می یابند تا انتظارات، آفاق، خواستهای کارگران را با مشتی مطالبات محقر همساز با بقای سرمایه داری جایگزین سازند. در بطن همین روند است که به کارگران آذرآب القاء می کنند که گویا خواست روزشان تغییر شکل مالکیت کارخانه است!!! خصوصی و دولتی بودن مالکیت کارخانه به هیچ وجه معضل واقعی 1600 کارگر درحال پیکار آذراب نیست، نه مشکل آنان است، نه گرهی از کوه معضلاتشان باز می کند، آنها سهم هر چه افزون تر از حاصل کار و تولید خود، کل این کار و تولید و تسلط بر سرنوشت این کار و تولید را می خواهند. برای این کار چاره ای ندارند جز اینکه به سراغ سایر همزنجیران خود در همه کارخانه ها، همه مدارس، دانشگاهها، شبکه های حمل و نقل، شهرداری ها، به سراغ کل توده های طبقه خود در سراسر ایران بروند. با هم یکی شوند، یک جنبش سراسری شورائی ضد سرمایه داری بر پای دارند. این کار ممکن و قطعا ممکن است. باید راه افتاد. کل ما آحاد طبقه کارگر باید راه افتیم. هر کدام ما باید راهی خانه سایر همزنجیران گردیم. همدیگر را پیدا و دست همدیگر را بفشاریم. از کارگران آذرآب، هفت تپه، هپکو، حمل و نقل، آموزشی، شهرداری، خودروسازی، کشاورزی، بهداشت و درمان یا هر کجای دیگر به جنبش سراسری سازمان یافته شورائی ضد سرمایه داری طبقه کارگر تبدیل شویم. این تنها راه است.

آب