اگر بخواهیم مبارزات کارگری در ایران را با عدد و رقم دنبال کنیم می توان در چند جمله و تعدادی عدد خلاصه کرد که رشد آن در هر دوره سه ماهه امسال بی نظیر بوده است، هیچگاه از نفس نیافتاده بلکه دائما در حال افزایش بوده است. سه ماه اول، دوم و سوم سال 96 به ترتیب 180، 240 و 364 و در سال کنونی به ترتیب 424، 367 و 435 اعتراض یا اعتصاب در محل کار رخ داده است. سوای اینها در سال 96 شاهد نبرد خیابانی دی ماه توده های کارگرعلیه دولت سرمایه و کل نظام بودیم. آنچه در سال جاری در هفت تپه و خوزستان رخ داد، به لحاظ غلظت بار طبقاتی و ضد سرمایه داری از خیزش دیماه هم فراتر رفت. واقعیت آنست که تأکید بر مجرد شمار اعتصابات و تعداد اعتراضات اگر چه کاملا لازم و حائز اهمیت است اما برای تشریح و شناخت وضعیت جنبش کارگری به هیچ وجه کافی نیست. در این گذر تا جائی که به چگونگی آرایش قوا و موقعیت پیکار این جنبش در سال جاری خورشیدی بر می گردد ما تمرکز سنجیده بر مؤلفه های مهم زیر را دنبال کرده و می کنیم.

1. مبارزات محصور درون کارخانه ها و مراکز کار کم یا بیش جای خود را به نبرد همزمان، همصدا، هم درخواست و گسترده طبقه کارگر علیه سرمایه داران، سرمایه و دولت سرمایه داری داده است. سوء تعبیر نشود، جنبش کارگری روز قطعا با یک جنبش دارای حداقل سازمان یافتگی شورائی سرمایه ستیز، فاصله ای بسیار عظیم دارد. اما این جنبش مسلما در این مورد معین، مشابه گذشته خود حتی همسان دو سال پیش خود هم نمی باشد. این موضوع کاملا مهم است.

2. درصد نسبی اعتصابات در کل اعتراضات و اقدامات کارگران به گونه ای فاحش بالا رفته است. در همین ماه آذر از مجموع 175 حرکت کارگری 116 (66 درصد) اعتصاب بوده است. کارگران هرچه بیشتر چرخ تولید سود را از چرخش فرو می اندازند. سرمایه داران را زیر فشار قرار می دهند. با قوای قهر دولت سرمایه می جنگند. و این در حالی است که شمشیر اخراج، زندان، شکنجه و حتی مرگ همواره بالای سرشان در چرخش است.

3. اتحاد و همبستگی طبقاتی به درجه ای رسیده که کارگران برخی واحد های کار در حمایت از کارگران اخراجی دست به اعتصاب، خواباندن چرخ تولید و تشکیل تجمعات اعتراضی می زنند. کارگران واحد های صنعتی نظیر هفت تپه و فولاد اهواز، دانشجویان طبقه کارگر، بازنشستگان و معلمان، زنان مبارز تهران و شهرستان ها در اجتماعات پر خروش خود یکدیگر را جستجو می کنند و خواهان همبستگی بیشتر طبقاتی اند. خروش کارگران بخش اموزش در اصفهان و یزد با شعار «معلم زندانی، کارگر زندانی آزاد باید گردد»، فریاد «کارگر زندانی آزاد باید گردد» از سوی توده کارگر آماج چپاول نهاد های مالی سرمایه، همه و همه شکوفایی ولو اندک همبستگی طبقاتی را حکایت دارند.

4. علی رغم همه این پیشرفت ها جنبش کارگری کماکان از عدم اعتماد به نیروی عظیم طبقاتی خود رنج می برد. اتکاء به خود کارگران رشد داشته اما این رشد در قیاس آنچه باید اتفاق افتد بسیار نامحسوس است. این را در همین اعتصابات، حتی خیزشهایی که با شعارتصرف شورایی کارخانه انجام شد شاهد بودیم. کارگران علیه سرمایه دست به اعتراض زده و اعتصاب می کنند اما همزمان از دولت سرمایه خواهان راه حلند!! کارگران فولاد اهواز از بازاریان طلب حمایت کردند!! («بازاری با غیرت حمایت حمایت»)!! شعار زبونانه و توهمباری که پیامی بسیار خطرناک برای سایر توده کارگر همراه داشت. شاید هدف کارگران فولاد ایجاد اتحاد با باربران و توده کارگر شاغل در بازار بود. در این صورت بازهم غم انگیز است که آنان به نادرست این بخش همزنجیران خود را بازاری نامند و شعار سیاه !! «بازاری با غیرت، حمایت»!! بر زبان آرند. فولادسازان با چشم باز دیدند که همسنگر آنها در جنگ علیه سرمایه نه مشتی سرمایه دار بازاری بلکه کارگران هفت تپه، راننگان شرکت حفاری جنوب، کارگران شهرداری های، آبادان، حمیدیه، فولاد شادگان و قطار شهری اهواز، کارگرزادگان دانشجو، معلمان و سایر بخش های طبقه کارگرند. اینان بودند که در حمایت از همزنجیران فولادی خود دست به اعتصاب و اعتراض زدند. در همین راستا حداقل درایت طبقاتی حکم می کرد که آنان بجای استمداد از مشتی استثمارگر به سراغ کارگران نفت و گاز خوزستان و جمعیت چند ده میلیونی توده کارگر روند. کارگر پولاد باید تجربه شوم همپیوندی نفتگران سندیکالیست با بازار تهران در آستانه قیام 57 و عوارض کوبنده فاجعه بار آن برای جنبش کارگری را یاد آرد و انزجار از آن رویداد سیاه را درس امروز و فردای مبارزات خود سازد.

سه ماهه سوم

 

ابراهیم پاینده دی 1397