1 – همه ما کارگران در جائی، کارخانه، مدرسه، بیمارستان و مراکز درمان، شهرداری ها، کشت و صنعت ها، معادن، مزارع، شبکه های آب، برق، گاز، نفت، حمل و نقل زمینی، هوائی، دریائی، بنادر، خانه ها، راه و ساختمان، جنگل، کار می کنیم، بیکاریم، بازنشسته ایم، مجبور به کار خانگی هستیم، کل ما آحاد طبقه کارگر در هر کدام این حوزه ها، در بطن زندگی و وجود اجتماعی خود آماج سهمگین ترین فشار استثمار سرمایه داری، ستمکشی، فرودستی، سرکوب فیزیکی و فکری، محرومیت های طاعونی، نسل کشی ها، زندان، شکنجه، تبعیضات جنسی، قومی رعب آنگیز، آلودگیهای زیست محیطی ویرانگر و سایر مصیبت های مولود نظام بردگی مزدی می باشیم.

2 – تا دیروز طبقه سرمایه دار و رژیم اسلامی سرمایه داری ایران بود که قاهر، حاضر، مستقیم کل استثمار، ستمکشی، تبعیضات، فرودستی، بربریت سبعیت سرمایه را بر ما تحمیل می کردند، با شروع جنگ هر دو جبهه اختاپوسی بشرکش و جنگ افروز سرمایه داری، طبقه بورژوازی ایران و رژیم درنده اش در یک سو، دولتهای نسل کش اسرائیل، امریکا، اتحادیه اروپا با سرکردگی امپریالیست های فاشیست امریکائی در سوی دیگر به رغم جنگ با همدیگر، به اندازه هم، شریک همگن، حاضر و دخیل در اعمال تمامی توحش و قهر سرمایه داری بر ما هستند. ما از زمین و آسمان، از کل زوایای زندگی، زیر فشار سبعانه ترین شکلهای قهر، بربریت، بمباران و استثمار سرمایه داری با میدانداری مستقیم بورژوازی درنده و بشرکش داخلی، اسرائیلی، امریکائی، اروپائی می باشیم.

3 – جنگ از هر سو، از همه سو علیه ما، علیه دهها میلیون نفوس توده های طبقه ماست. کل بار مصیبت ها، دردها، آلامش از آوارگی، بی خانمانی، گرسنگی، قحطی، بی آبی، محرومیت انفجارآمیز از کمترین دارو، درمان گرفته تا مرگ و میر، خرابی، نابودی، همه چیزش بر سر ما آوار است. بر همین اساس مائیم که باید و مجبوریم به مقابله برخیزیم. همه ما در همین لحظه حاضر زیر رگبار بمب ها هستیم، امکان ادامه زیست در کومه های مسکونی خود را از دست داده ایم، در بیمارستانها برای بستری کردن مجروحان آشنا مستأصل و سرگردانیم، امکان کفن و دفن عزیزان از دست رفته را نداریم. در حال فرار می باشیم. تکلیف معاش و آذوقه فردای کودکانمان معلوم نیست. فشار بمباران ها هر روز و هر ساعت بر سرمان سنگین تر می گردد. بخش وسیعی از توده های طبقه ما در تهران، کرمانشاه، اصفهان، شهرهای دیگر بیش از سایرین، به صورت افراطی فشار مصائب جنگ را تحمل می کنند. یکایک این داده های دردناک در گوش و شعور ما آژیر می کشند که باید تمامی توان چاره گری، تدبیر، مقاومت خود را در تیر کنیم. این کار فقط به صورت جمعی، متحد، سراسری، شورائی، طبقاتی، ضد سرمایه داری امکان پذیر است. اینها شعار نیست. نوشداروی زمینی کارزار پیروزمند رهائی است. ما تک، تک با تقلاهای کور استیصال آمیز فردی قادر به گشایش هیچ گرهی نیستیم. معلوم است که باید برای یافتن جای امن؛ آذوقه، فردا، علاج مجروحان، زنده ماندن کاری کرد اما باید و هیچ چاره ای نداریم، جز آنکه کل این تلاش ها را هر چه ارگانیک تر، هشیارتر، آگاه تر، سراسری تر به عنوان بخش جدائی ناپذیر یک کارزار سراسری طبقاتی ضد سرمایه داری دستور کار سازیم. در نخستین گام دست در دست هم گذاریم، از همدیگر فرار نکنیم، دردمندانه و چاره جویانه به سوی هم بشتابیم، به عنوان آحاد کارگران در هر نقطه که هستیم، در کارخانه، مدرسه، بیمارستان، حمل و نقل، کشت و صنعت، بندر، محله، هر حوزه زیست و کار دست به کار تشکیل شوراها شویم. شوراها را ظرف تلاش متحد جمعی برای حل و فصل مشکلات دامنگیر معیشتی، درمانی، سکونت، دفاعی، آموزشی خویش سازیم. دامنه دخالت، نقش بازی، چاره گری، مشکل گشائی آنها را از محدوده های تنگ محله ای، منطقه ای خارج سازیم و سراسری کنیم، به کمک آنها کل امکانات موجود را برای رفع مایحتاج معیشتی، دفاعی، درمانی همه توده های طبقه بسیج نمائیم. همین شوراها را هر چه آهنین تر به هم پیوند زنیم و به یک جنبش شورائی سراسری ضد سرمایه داری ارتقاء دهیم، این جنبش را ساز و برگ تصرف سراسری چرخه کار و تولید، خارج سازی همه سرمایه ها، ثروتها، مستغلات، امکانات از دستان ناپاک طبقه سرمایه دار و دولتش سازیم. از تریبون همین جنبش به سراسر دنیا اعلام کنیم که دولتهای اسرائیل، جمهوری اسلامی، امریکا، اتحادیه اروپا، کل بورژوازی جهانی را به اندازه هم و هر کدامشان را بیش از دیگری دشمن تا مغز استخوان نسل کش و درنده خویش می شماریم. برای هر میزان پیروزی در انجام این کارها و پیشبرد هدف خود از کارگران سراسر دنیا طلب همراهی، همبستگی انترناسیونالیستی کنیم.