pgx0004si1

نگاهی اندک به نمودار فوق از رشد بهمن وار جنبش کارگری حکایت دارد. این فقط رشد بیست درصدی اعتصابات در ماه بهمن نسبت به ماه دی نیست که این طور جهش وار به پیش می تازد بلکه تعداد حرکات کارگری در این ماه نیز از جهش عظیمی حکایت دارد. در حالی که تعداد حرکات کارگری در دی ماه 3.2 حرکت در روز (97 حرکت در دی ماه) بود این تعداد به 6.4 حرکت در روز در ماه بهمن (192 حرکت) ارتقاع یافت. البته در این بررسی تمامی جنبش های خیابانی کارگران که از کارخانه و مراکز کار در این دو ماه سرچشمه نگرفته اند کنار گذاشته شده اند. مبارزه ظاهرا صرفا اقتصادی کارگران برای دستمزد های عقب افتاده، شرایط کار بغایت سخت و غیر قابل تحمل با روز های کار بسیار طولانی کاسه ی صبر کارگران را لبریز کرده است و این ها خودرا در ارقامی نشان می دهد که فقط با جنبش کارگری ایران در سال های 56 و 57 قابل مقایسه است. از این گذشته ابعاد کارگران اعتصاب کننده شامل توده بزرگی از کارگران است که تاکنون به ندرت مشاهده شده است بطوری که تخمین 40 هزار آحاد کارگری شرکت کننده در اعتصابات بهمن گزافه نیست.هنگامی که ما بعد از آغاز یک اعتصاب دست به راه پیمایی می زنیم، می بایست از کارخانه ای به کارخانه ی دیگر رویم و از کارگران هر چه بیشتری بخواهیم به اعتصاب بپیوندند و جمع کارگران را همچون بهمنی هر آن افزایش دهند. شرایط کار اسف بار ما، عدم پرداخت روزها و ماه های کارکرده ما و همه ی مصیبت هایی که سرمایه بر ما و خانواده های ما می آورد برای همگی ما مشترک است. ما می بایست نه تنها چرخ تولید در کارخانه های محل کار خودرا متوقف کنیم بلکه می بایست همراه با خانواده های خود راه آهن، شاه راه های اساسی نقل کالا را متوقف کنیم. در میان آتش مبارزات و جنگ طبقاتی می بایست کار سازماندهی پر شور طبقاتی شوراهای کارگری را آغاز کنیم. سازماندهی محکمی که بوسیله آحاد کارگران ایجاد شود و شرط اساسی برنامه ریزی اعتصابات توده ای و تضمین کننده قدرت طبقاتی کارگران در مصاف با سرمایه داران و دولت آن ها باشد. این شوراها را تنها خود کارگران می توانند بوجود آورند. اعتصابات توام با تظاهرات، بستن راه های ارتباطی گردش سرمایه، جستجوی راه های ارتباط با سایر کارگران که در این مدت انجام شده است همه ی این ها بمعنی رشد جنبش و مبارزه کارگران علیه سرمایه به مدارج بالاتر است که لزوم شکل گیری هسته های شورایی کارگری را به امری مبرم تبدیل می کند. جنبش کارگری ایران اکنون بدون ایجاد و استقرار ارگان های قدرت کارگری در چنان مرحله ای قرار دارد که هر آن ممکن است با هجوم وحشیانه نیروهای مخوف سرمایه به قهقرا رود و برای زمانی طولانی دم بر نیاورد. اعتصابات توام با تظاهرات یکی از پیشرفته ترین و عالی ترین شکل های مبارزه طبقاتی کارگران بر علیه سرمایه در حال شکل گیری است بهمین دلیل برای رسیدن به اهداف خود که حداقل آن به عقب راندن سرمایه داران و دولت آن ها است می بایست از سازماندهی خود کارگران بر خوردار باشد تا این امر را تحقق بخشد. ما کارگران جهت شکل دادن عملی شوراهای کارگری سرمایه ستیز شرایطی آماده تر از این که امروزه شاهد آن هستیم نخواهیم یافت. مبارزات روز مره ما متضمن نقشه مند بودن اقدامات ما، تماس با توده های کارگر آواره خیابان ها، تماس با سایر کارگران در حوزه های کار و غیره منوط به وجود سازمان شورایی ضد کار مزدی است. رشد جنبش در طی چند ماه اخیر فقط با افزایش تعداد اعتصابات مشخص نمی شود بلکه مهم تر از آن سرعتی است که این جنبش از مراحل مختلف عبور می کند و به مدارج بالاتری می رسد که تبدیل شدن اعتصاب به اعتصاب توام با تظاهرات، بستن راه مسیر گردش کالا از آن جمله است. در این اشکال کارگران به کلیت نظام و روابط تولیدی سرمایه داری تهاجم می کنند. در این روند هر پیروزی هرچند کوچک و ناچیز جان تازه ای به محرک های مبارزه طبقاتی کارگران می دهد که بر موضع خود پافشاری کنند. فراموش نکنیم که رژیم سرمایه در ایران با وجود همه درندگی، خونخواری و تا دندان مسلح بودن خود در مقابل تهاجم کارگران در مانده، متلاشی و ضعیف است. در طول همین چند ماه این جنبش کارگری است که رشد کرده، قدری بخود مطمئن شده و گاهن به پیش می تازد. در حالی که رژِم سرمایه علیرغم سال ها تمرین، ایجاد گروه های مخوف قتل و شکنجه، تجربه جنگ های منطقه ای در مقابل شورش چند روزه خیابانی ما کارگران به عجز و لابه می افتد و سردر گم که چگونه با خروش توده ها مقابله کند! در چنین شرایطی نیز ما تنها توسط سازمان های خود قادریم آتش مبارزه طبقاتی را روشن نگهداریم و به طبقه حاکمه فرصت سازمان دادن دوباره را ندهیم. علاوه بر این مبارزه روزمره ما بر سر مسائل و گرفتاری هایمان بسیار طولانی است. خواست های ما در مقابل روابط جهنمی سرمایه داری بی پایان است. از خواست های جزئی نظیر پرداخت دستمزد های ناچیز معوقه تا افزایش دستمزد، شرایط بهتر کار، کاهش ساعات کار، بازنشستگی با تضمین زندگی بهتر، تغییر اساسی سیستم درمانی به نفع کارگران و خانواده های آن ها تا تغییر اساسی سیستم آموزش به نفع توده های فقیر کارگر و بالاخره سرنگونی نظام مزدی و روابط اجتماعی سرمایه داری است. برای دستیابی به چنین اهدافی ما کرگران از همه زمینه های اقتصادی و بنیادی طبقاتی بر خوردار هستیم. ما می توانیم و قادریم چرخ تولید سرمایه را در همه ی ایران با اراده خود بخوابانیم. در این روند چاه ها و چوله هایی هستند که می بایست از افتادن در آن ها اجتناب کرد. جدال و ستیز ما با سرمایه داران و دولت آن ها بر محور ضد کارمزدی است زیرا جنبش ما در اساس خود ضد سرمایه داری است لذا ما نمی بایست خودرا در چارچوب قانون کار سرمایه محدود کنیم. ما کارگران به حکم شرایط زندگی امان در مقابل سرمایه دارانیم. مماشات با سرمایه داران برای ما حکم سم را دارد و این سموم توسط کسانی در میان ما پخش می شود که به نوعی نماینده سرمایه هستند و برای ادامه حیات این نظام تلاش می کنند. آن ها سعی می کنند مارا از بنیان ضد کار مزدی و سرمایه ستیزی مان دور نگهدارن و چنین تفهیم کنند که ما را جز این روابط تولید سرنوشتی نیست. ما قادریم سرنوشت زندگی و کار خودرا هم اکنون در دست گیریم و احتیاجی به هیچ فرد، سازمان و نیروی آقا بالا سر نداریم.

ابراهیم پاینده بهمن 1396