px0011si

این روزها همه از هم می‌پرسند که چه خواهد شد؟ خروج ترامپ از برجام و بازگشت تحریم‌های امریکا چه بلاهای تازه ای بر سر خورد و خوراک، امنیت جانی یا دارو و درمان ما خواهد آورد؟ آیا اروپایی‌ها برجام را حفظ خواهند کرد و از طوفان تحریمها خواهند کاست؟ آیا دولت اسلامی بورژوازی ایران به شروط و توقعات رو به فزون رقبای اروپایی تن خواهد داد؟ آیا این دولت زیر فشار فرساینده بورژوازی امریکا، شرکای منطقه ای، سرکشی بی‌سابقه موج اعتراض توده‌های عاصی و بالاخره احساس خطر سقوط، به همه خواست‌های حاکمان سرمایه‌داری امریکا و اسرائیل لبیک خواهد گفت؟ آیا به جای تمامی این‌ها بر طبل کشمکش خواهد کوبید و راه بقای خود را در افروختن شعله‌های جنگ خواهد دید؟ در هر کدام این حالت‌ها چه می‌شود و سفینه طوفان زده اوضاع در کجاها لنگر خواهد انداخت؟ لیست این پرسش‌های مالامال از ابهام مسلما طولانی است، اما سؤال حیاتی ما از کل توده‌های طبقه خویش یک چیز است؟ ایا واقعا این پرسش‌ها، حدیث حساسیت‌های آگاهانه و تجلی چاره‌گری‌های پخته طبقاتی ما است؟ شاید این سؤال به نظر مضحک آید، شاید همگان فریاد زنند که سرنوشت ما به چند و چون همین حوادث مبهم گره خورده است.

واکنش‌ها برحق و قابل فهم است. شکی نیست که افزایش انفجارآمیز تحریم‌ها سفره خالی فرزندان ما را خالی تر خواهد کرد. افزایش هر ریال تاوان باج‌خواهی بخش‌های مختلف بورژوازی از هم، سلاخی هولناکتر معاش ما را در پی خواهد داشت. جنگ میان سرمایه‌داران، ما را در شعله‌های خود خاکستر خواهد کرد. این‌ها همه بدیهیات هستند اما سؤال اساسی آنست که مگر ما از گذشته دور تا امروز، برای لحظه‌ای از خطر این مصیبت‌ها در امان بوده‌ایم؟ مگر شب و روز با کار خود بار جنگ‌های جاری سوریه و یمن و عراق را تحمل نکرده‌ایم؟ مگر قوت لایموت بچه‌های ما هزینه اشتعال این جنگ‌ها نگردیده است. مگر هر روز بیش از روز پیش در باتلاق گرسنگی، فقر، فلاکت فرو نرفته‌ایم؟ مگر کل حاصل کار و تولید و رنج ما کوهسار عظیم سرمایه مردارخواران درنده سرمایه‌دار نشده است. مگر ما هیچ گاه در طول عمر خود و عمر نسل‌های پیش خود احساس امنیت نموده‌ایم؟ مگر سایه قتل عام‌های هفت هزار، هفت هزار در یک شبانه روز، برای دقیقه ای از سر ما کوتاه بوده است؟ اگر چنین است که واقعا چنین است پس چرا باید لحظه، لحظه سرنوشت آتی خود را به گرفتن فال و انداختن اسطرلاب در باره چه خواهد کردهای دولت هار اسلامی سرمایه یا رقبای درنده جهانی و منطقه ای این رژیم گره زنیم. اینکه دولت‌های رقیب یا متخاصم سرمایه با هم آشتی می‌کنند یا نمی‌کنند، آیا تسلیم یکی مورد توافق دیگری قرار می‌گیرد یا نه؟ آیا بورژوازی امریکا و شرکای خاورمیانه ای او حاضر به تحمل جمهوری اسلامی هستند یا در جستجوی بدیلی برای این رژیم می‌باشند؟!! و ده‌ها پرسش این نوعی دیگر صرفا دل‌مشغولی این یا آن بخش ارتجاع بورژوازی است. یافتن دقیق ترین جواب‌ها برای هر کدام این سؤال‌ها حائز هیچ نقشی و منشأ هیچ تغییری در شرایط رعب انگیز کار و استثمار و زندگی ما نمی‌باشد. بیائید یک بار و برای همیشه طومار این پرسش‌ها را در هم بندیم و به جای همه اینها یک سؤال حیاتی، بنیادی و سرنوشت‌ساز را پیش روی خود قرار دهیم. سؤال این است. چرا ما توده‌های وسیع کارگر باید خود را مجبور، محکوم و مقهور سیر حوادثی بینیم که سرمایه‌داران، دولت‌های سرمایه‌داری یا قطب‌های قدرت سرمایه جهانی برای ما رقم می‌زنند و تعیین می‌کنند؟!! چرا باید خورد و خوراک و پوشاک، دارو و درمان، آموزش و بهداشت، نوع رفتار و کردار و پوشش، بیکاری و اشتغال، «آزادی» و اسارت، امنیت و صلح یا سوختن در میان شعله‌های جنگ، چگونه زیستن و چه شکل مردن، کجا متولد شدن و در کجا دفن گردیدن، هر نفس کشیدن، هر نوع احساس، شعاع انتظار، حد و حدود خیال و همه چیز و همه چیز ما، توسط طبقه سرمایه‌دار، دولت‌های سرمایه‌داری و در یک کلام سرمایه مقرر و مقدر گردد؟!! چرا باید هر آروغ ترامپ، هر هوس نتانیاهو، هر عربده چندش‌زای هر دولتمرد جمهوری اسلامی، هر ادا و اطوار هر حاکم دژخیم سرمایه در هر کجای منطقه، کل سرنوشت زندگی ما، کودکان ما و نسل‌های آتی ما را یکراست در کلاف خود فرو پیچد؟!! چرا باید چنین باشد و این حکم مالامال از نفرت، پلیدی، سبعیت و انسان‌ستیزی از کدام آسمان نازل گردیده است!! آیا ما توده‌های کارگر، ما جمعیت عظیم 80 درصدی هر کشور و همه جهان، ما طبقه خالق کل سرمایه‌های دنیا، ما آفریننده بنیاد کل قدرت‌های حاکم کره خاکی، سوای تسلیم در مقابل دولت‌های درنده سرمایه‌داری و وحوش بورژوازی هیچ چاره دیگری نداریم؟!! آیا ما نمی‌توانیم با اتکاء به خود، اتکاء به قدرت طبقه خود، اتکاء به نیروی عظیم جنبش خود، اتکاء به مبارزه طبقاتی همه جا جاری خویش، طومار این کهنه رباط کثیف استثمار، درندگی، وحشت و بربریت را برای همیشه در هم کوبیم و در هم پیچیم؟

مسلما و بدون هیچ تردید این قدرت را داریم. مگر نه این است که کلید چرخ کل کار و تولید جهان در کف دست و لای انگشتان ما قرار دارد، مگر نه این است که ما با همین کلید می‌توانیم و حتما می‌توانیم کل چرخ هستی سرمایه را در کل عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی، حقوقی، مدنی و همه عرصه‌های دیگر به طور کامل از چرخش فرو اندازیم؟ آیا این عظیم‌ترین، سترگ‌ترین و سرنوشت‌سازترین قدرت نیست؟ حتما و بدون هیچ شک هست، پس چرا این‌گونه زبون، ذلیل، گرسنه، مفلوک و اسیر هر عربده و آروغ هر درنده سرمایه‌دار در جامعه خویش و در سراسر جهان هستیم. پاسخ این سؤال ساده‌ترین پاسخ‌ها است. به این دلیل بسیار ساده که ما این قدرت را هیچ‌گاه و در هیچ لحظه تاریخ برای خود، برای رهائی خود، برای خلاصی خویش از استثمار و فقر و فلاکت و گرسنگی، و ستم‌کشی و آوارگی و جنگ‌زدگی و دنیای مصیبت‌های مولود وجود سرمایه‌داری، به کار نگرفته‌ایم، ما این قدرت را علیه سرمایه اعمال نکرده‌ایم، بالعکس، آن را در قدرت سرمایه، در نظم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سرمایه‌داری، در ملزومات چرخه تولید و سود و حاکمیت سرمایه منحل نموده ایم. ما این قدرت را در نهایت زبونی تسلیم طبقه سرمایه‌دار کرده‌ایم. در اختیار سرمایه‌داران قرار داده‌ایم تا در کمال توحش و سبعیت علیه ما به کار گیرند. تقدیم بخش‌های مختلف بورژوازی نموده‌ایم تا در تسویه حساب‌های درونی خود و تحکیم هر چه آهنین‌تر و وحشیانه‌تر بندهای استثمار و اسارت و بردگی مزدی ما مورد بهره برداری قرار دهند. ما با این قدرت چنین نموده‌ایم و نتیجه این کارنامه سیاه همین وضعی است که بر سر توده‌های طبقه ما آوار است. وضعیتی که در آن داشتن و نداشتن هر لقمه نان یا داروی فرزندان بیمار خود را به عربده‌های ترامپ، نتانیاهو، دولت‌مردان بورژوازی ایران یا حاکمان دیگر سرمایه در جهان، به دار قدرت سرمایه آویران می‌بینیم. این زندگی نیست و تلاش برای حفظ این نوع زندگی، زیبنده هیچ انسانی نمی‌باشد. راه رهایی از این جهنم گند و مرگ و وحشت فقط یک چیز است. باید قدرت طبقاتی خود را به کار گیریم و علیه سرمایه اعمال کنیم. هیچ کجای این کار مهر محال نخورده است. ناممکنی آن از وضعیت رقت بار جنبش ما برای بسیج، سازماندهی و به صف نمودن این قدرت نشأت می‌گیرد. ما بر سر یک دو راهی سهمگین تاریخی قرار داریم و باید دست به یک تصمیم‌گیری سرنوشت‌ساز تاریخی بزنیم.

حاصل مناقشات، چانه زنی‌ها، مذاکرات و بده و بستان‌های میان بورژوازی ایران و قطب‌های قدرت سرمایه جهانی هر چه باشد، سهم ما صرفا تشدید رعب آور استثمار، فقر، گرسنگی، آوارگی، گورخوابی، بی داروئی، فلاکت و ذلت بیشتر خواهد بود. اگر کارگری چنین نمی‌پندارد، قطعا سر بورژوازی بر تن دارد. اگر سندیکا، حزب یا دار و دسته‌ای خلاف این را خورند توده‌های طبقه ما می‌سازد، قطعا در صف سرمایه علیه ما می‌جنگد. تأکید کنیم که محصول کشمکش‌ها، توافقات و جنگ و ستیزهای درون بورژوازی هر چه باشد، حتی در «بهترین حالت»!! استمرار تعطیل مراکز کار و تولید، گسترش بیکاری، کاهش روز به روز دستمزدهای واقعی، تنزل بدون هیچ مهار معیشت، تعویق بسیار طولانی‌تر پرداخت مزدهای سلاخی شده و تدارک گسترده تر جمهوری اسلامی برای قتل عام هر اعتراض ما خواهد بود. در سینه‌سای وقوع این فرایند آکنده از توحش، جنایت و بربریت، ما می‌توانیم و یقینا این توان را داریم که سلسله جنبان عظیم ترین تحولات تاریخی گردیم، باید خود را برای تصرف تمامی مراکز کار و تولید آماده سازیم. باید برنامه‌ریزی پروسه کار و تولید و زندگی خود را از دست صاحبان سرمایه و دولت سرمایه‌داری خارج کنیم. باید جنگ با جمهوری اسلامی را دقیقا به این آوردگاه، به میدان تعیین سرنوشت کار و تولید و زندگی اجتماعی خود منتقل نمائیم. باید با قاطعیت اعلام داریم که ما توده‌های وسیع طبقه کارگر ایران می‌خواهیم، خود پیرامون شکل زندگی، ارتباطات بین‌المللی، چه تولید کنیم و چه تولید نکنیم، کدام قلمروهای کار و تولید را حفظ کنیم، کدام را توسعه دهیم و کدامین‌ها را برچینیم، چه احتیاج داریم و چه نداریم، معیشت، رفاه اجتماعی، تعالی جسمی و فکری خویش را چگونه برنامه‌ریزی کنیم، آری می‌خواهیم پیرامون همه اینها خودمان تصمیم بگیریم و تصمیمات خود را لباس اجرا پوشانیم. ما باید برای ایفای این نقش سترگ تاریخی آماده شویم. این ممکن است، حتما امکان‌پذیر است و راه ممکن‌سازی آن به دست ما احداث و هموار می‌شود. باید راه افتیم و دست در دست هم گذاریم. این کار را در متن رخدادهای روز، در پروسه همه جا جاری و تعطیل‌ناپذیر مبارزه خویش علیه سرمایه‌داران و دولت سرمایه انجام دهیم، در پیچ و خم همین روند، دست همدیگر را بفشاریم. جنبش خود را شورائی و سرمایه‌ستیز سازمان دهیم. همین جا است که ما قدرت خود را می‌شناسیم، عظمت و اعجاز آن را لمس می‌کنیم، تاریخ‌ساز بودن آن را در می‌یابیم . قدرتی که فوق همه قدرت‌ها است و اگر شورائی، سراسری، طبقاتی و ضد سرمایه‌داری سازمان یابد، شکست‌ناپذیر است. ما این قدرت را به اندازه کافی داریم اما در هیچ دوره تاریخ به طور واقعی و به حد کفایت وارد میدان ننموده، به کار نگرفته و علیه هستی سرمایه اعمال نکرده‌ایم. باید به این وضع پایان داد. بورژوازی برای بقای خود هیچ راهی سوای توسعه بی‌امان سلاخی معیشت و گسترش قتل عام هر نفس کشیدن اعتراضی ما ندارد و برای این کار تمامی اشکال قدرت خود را به کار می‌گیرد. با دوختن چشم به حاصل مذاکرات رژیم و دولت‌ها یا گوش دادن به عوام‌فریبی‌های این یا آن دولتمرد، فقط طناب دار سرمایه بر گلوی خود را محکم تر می‌بندیم. بیائید به قدرت پیکار طبقه خود اتکاء کنیم. برای متشکل ساختن این قدرت، در شبکه سراسری اعمال قدرت شورائی دست به دست هم دهیم. در درون این شبکه و شوراهایی که بر پای می‌داریم برای تصرف همه کارخانه‌ها و مراکز کار، برای متلاشی ساختن ساختار نظم سرمایه، برای استفاده از مراکز حساس کلیدی کار به عنوان سلاح کارساز پیکار، برنامه ریزی کنیم. مقدم بر هر چیز شوراها را بر پای داریم و جنبش شورائی ضد سرمایه‌داری توده‌های طبقه خود را وارد میدان سازیم.

خیلی‌ها با شنیدن این حرف‌ها جنجال راه خواهند انداخت که این خیال پردازی‌ها چیست؟!! کارگران قادر به حصول مزدهای معوقه خود نیستند، چگونه می‌خواهند کارزار تسلط بر چرخه کار و تولید و زندگی اجتماعی خود راه اندازند؟ چگونه می‌خواهند بورژوازی و دولتش را به عقب رانند و ساقط سازند. شک نیست که نفیر این شماتت‌ها همه جا خواهد پیچید، اما این‌ها، سر دهندگان این ملامت‌ها انسانهای واقعا ناآگاهی هستند. در غیر این صورت عصاره تمامی فریبکاری و شیادی برای جنگ در رکاب بورژوازی علیه ما می‌باشند. ناآگاهند زیرا نمی‌دانند که آنچه به سرمایه امکان داده است تا طبقه و جنبش ما را به این روز اندازد، تزریق همین سموم مرگبار به شعور توده‌های کارگر بوده است. اینان قادر به درک این حقیقت نیستند که میان طبقه ما و طبقه سرمایه‌دار هیچ نوع منافع همگون و لاجرم هیچ جائی برای هیچ شکل اجماع وجود ندارد. رابطه میان ما و سرمایه هر چه هست مبارزه طبقاتی است و در فراز و فرود این مبارزه، هر لحظه، هر میزان و هر شکل تسامح توده‌های کارگر، در بسیج، به صف کردن و اعمال قدرت خود بر صاحبان سرمایه، بر دولت و کل نظام بردگی مزدی، صرفا خالی کردن میدان برای تاخت و تاز هر چه سبعانه تر دشمن و تضعیف، انحلال، فروپاشی و زوال هر چه رقت‌بارتر جنبش ضد سرمایه‌داری طبقه خویش است. کاری که ما در طول تاریخ به شکل‌های گوناگون انجام داده‌ایم و عواقب آن اینک همین جهنمی است که در میان شعله‌های سرکش آن می‌سوزیم و خاکستر می‌گردیم. آویختن به دار قدرت بورژوازی، به دار قدرت طبقه ای که بنیاد بقا، سرمایه، سود، مالکیت، قدرت، دولت و حاکمیت خود را از نیست‌سازی، از استثمار هر چه وحشیانه‌تر، فرسودگی هر چه ژرف تر و استیصال هر چه هلاکتبارتر ما می‌گیرد، تنها نتیجه‌اش، همین سیه‌روزی‌های فراگیر مستولی بر ما است. اما چرا آنان که چنان می‌گویند، اگر ناآگاه نیستند حتما فریبکارند؟ باز هم به این دلیل روشن که این جماعت در طول دوره‌های متمادی با گفتن همین خزعبلات و حفاری انواع گمراهه‌ها، باعث سقوط ما به باتلاق مرگ حاضر شده‌اند، آنها همیشه عصای دست طبقه سرمایه‌دار علیه ما بوده‌اند و اکنون نیز همین وظیفه را بر دوش می‌کشند.

ناآگاهان را آگاه و فریبکاران را بر سر جای خود بنشانیم. در هر کجا که هستیم، در هر مرکز کار و تولید، هر محله و شهر و دیار، به گفتگو بنشینیم، درب خانه همدیگر را بکوبیم، از کارخانه ای به کارخانه دیگر، از این مدرسه به مدرسه بعدی، از یک شبکه حمل و نقل به شبکه آن طرف تر، از یک کشت و صنعت و مزرعه به کشت و صنعت و مزرعه دورتر، از این بیمارستان به سراسر بیمارستان‌ها، ازهر شهر به تمامی شهرها، از هر اعتصاب به همه اعتصابات، از هر راهبندان و راهپیمائی و تظاهرات، به کل خیزش‌ها و اعتراضات و شورش‌ها به جستجوی هم پردازیم. در کل این گفت و شنودها، دیدارها و جستجوها سازمانیابی شورائی، سراسری، ضد سرمایه‌داری قدرت پیکار توده‌های طبقه خود را دنبال کنیم. هر کدام ما در هر کجا که هستیم نیروی سلسله جنبان راه اندازی و سازماندهی جنبش فراگیر، نیرومند، شورائی و سرمایه ستیز طبقه کارگر شویم. قدرت طبقه خود را در مقابل قدرت سرمایه به صف کنیم. مبارزات جاری را از سطحاعتراضات پراکنده یا حتی اعتصابات بدون دستاورد چشمگیر فراتر بریم. به خاطر آریم که در طول دو سال گذشته شمار اجتماعات اعتراضی ما مرز 3220 را پشت سر نهاده است و کثرت اعتصابات بزرگ و طولانی یا چند روزه ما از رقم 750 عبور کرده است. این مبارزات اما با همه گستردگی، به هیچ وجه نمایش واقعی قدرت طبقاتی ما نبوده است. هیچ میزان جنگ طبقه علیه طبقه، صف‌آرائی قدرت ضد سرمایه‌داری طبقه کارگر در برابر طبقه مسلط و مناسبات بردگی مزدی را متجلی نساخته است و درست به همین دلیل حتی حصول دستمزدهای معوقه محقر ما را هم به دنبال نداشته است. باید قدرت عظیم طبقاتی ضد سرمایه‌داری خود را وارد کارزار کنیم. با این قدرت همه مراکز کار و تولید را از دست سرمایه‌داران خارج سازیم. شیرازه نظم سرمایه را در تمامی عرصه‌ها متلاشی کنیم، پیکار جاری روز خود را پیکار بر سر بود و نبود نظام بردگی مزدی بنمائیم، در بطن و متن این کارزار، هر چه آگاه‌تر، نیرومندتر، تواناتر، سازمان‌یافته‌تر و سرمایه‌ستیزتر گردیم، با قدرت روز خود بورژوازی را در همه قلمروها به عقب رانیم. خواسته‌های عاجل خود را بر دشمن تحمیل کنیم، حصول هر بخش مطالبات را سنگ و ساروج و ملاط برپائی سنگرهای نوین پیکار علیه سرمایه سازیم، جنگ را ادامه دهیم تا سرمایه‌داری را برای همیشه نابود کنیم. این تنها، تنها و باز هم تنها راه خروج ما از این جهنم گند و خون و فقر و فلاکت و آوارگی و بربریت است. هر لحظه تأخیر در شروع و پیشبرد این کارزار صرفا دادن فرصت به طبقه سرمایه‌دار و دولتش برای سلاخی هر چه وحشیانه‌تر ما و جنبش ما و قدرت کارزار طبقاتی ما و نسل‌های آتی طبقه ما است.

کارگران ضد سرمایه‌داری
اردیبهشت 1397