یک راهکار اساسی سرمایه داران برای پایین نگهداشتن دستمزد کارگران، کار رایگان خانگی است. سرمایه داری با توسل به خانه داری، هزینه تولید خود را به میزان بسیار هنگفتی پایین میآورد، هزینههای پرورش نیروی کار، ایجاد مهد کودک، نگهداری سالمندان و پیران را به نفع طبقه سرمایهدار، به نفع کل سرمایه اجتماعی بر دوش طبقه ما آوار میکند. سرمایه داری به کار بیرون از خانه زنان نیز نیاز دارد. با تلقی خانه داری به عنوان وظیفه اصلی زنان می توان کار خارج از خانه آنان را کاری موقتی تلقی کرد، آنها را با مزد کمتری به کار گرفت و مطیعتر و زبونتر در محیط کار استثمار کرد و راحت تر اخراج کرد. جنس دوم دانستن زنان نیاز ضروری سرمایه داری است. سرمایهداری با آویختن به مذهب با واگذاری اختیار زن به مرد، نقش زن را به عنوان یک انسان ضعیف تثبیت کرد، نقشی که یکی از شروط بقای این نظام ضد بشری است.
نگاهی به تاریخ سرمایه داری نشان می دهد تا اوایل قرن بیستم، حضور پرقدرت ستمهای جنایتکارانه جنسی، جریان روتین زندگی زنان همه جای جهان بوده است. اما چرا اکنون در بعضی از کشورها با وجود سرمایه داری بودنشان با وجود اینکه هنوز هم وظیفه اصلی زنان خانه داری است و جنس دوم تلقی می شوند تبعیضات و توحشها و ستم بر زنان کم رنگ تر است؟
به یمن مبارزات ضد سرمایه داری کارگران در اواسط قرن نوزدهم، برپائی انترناسیونال کارگران، قیام کمون پاریس و این نوع جنبشها، کارگران این جوامع از دستمزد بیشتر، ساعات کار کم تر، بیمه بیکاری و درمان رایگان، برخوردار شدند. کسب یک رفاه حداقلی، مبارزات کارگران علیه کالا شدن انسان، علیه فرهنگ و اخلاقیات کاسبکارانه ضد بشری سرمایه داری، مبارزه برای آزادی اعتقادات، علیه دخالت دولت بورژوازی در زندگی خصوصی، بستری را فراهم کرد تا زنان برای معاشرت با مردان و نوع پوشش خود و ازدواج و طلاق از هیچ کس اجازه نگیرند، به هنگام ازدواج، خود را مجبور به خرید و فروش خویش نبینند و مهریه ای مطالبه نکنند، باور به نابرابری بین زن و مرد تا حدودی از ساختار فکر و شعور آدمهای این گوشه از جهان سرمایه داری پاک شود. جنبش رهائی زنان به دستاوردهای مبارزات و میدان داریهای طبقه کارگر تکیه دارد. در ایران و در عظیم ترین بخش دنیای سرمایه داری، جنبش کارگری هیچگاه افق ضد سرمایه داری را بطور شفاف پیش روی خود نداشته است و نتوانسته این امکانات و پشتوانه ها را در جامعه برقرار نماید و به ناگزیر هیچ اثری از دستاوردهای زنان غربی درایران وجود ندارد.
آنچه در ایران تحت لوای مبارزه با مرد سالاری جنجال می شود فاقد هر میزان بنمایه ضد سرمایه داری و پوچ است. آنچه تحت عنوان مبارزه برای حق برابر زنان با مردان، تبلیغ می شود صرفا راه گشای زنان بورژوا است تا در نهادهای برنامه ریزی و اجرائی و قدرت سرمایه سهیم و شریک شوند. معضل بنیادی میلیونها زن خانه دار، کشاورز، کارمند، معلم و پرستار این است که برده نظام مزدبگیری هستند، استثمار می شوند و ساقط از هر نوع حق دخالت آزاد انسانی در سرنوشت کار و محصول کار و زندگی خویش اند.
تکلیف سلطنت طلبان هار و مشروطه چیان و مجاهدین و دیگرانی که اصولا داعیه ضد سرمایه داری ندارند روشن است. آنها با همه توان به شستشوی مغزی ما میپردازند و القا میکنند که آنچه جمهوری اسلامی علیه زنان انجام داده و میدهد، ناشی از دینی بودن دولت است و ربطی به سرمایهداری ندارد!!
« رهایی زنان» نزد احزاب چپگرا هم، راهکاری برای گسترش پایه های نفوذ و قدرتشان در مقابل جمهوری اسلامی است. این احزاب، کارگران را فاقد هر گونه ظرفیت سرمایه ستیزی می شناسند. ضد سرمایه داری و ضد مرد سالاری بودن را مقولاتی مکتبی و ایدئولوژیک می شمارند که در انحصار “رهبران” است. آنچه بر سر کارگران در فردای حکومت این “رهبران” خواهد آمد را تاریخ در منجلاب سرمایه داری دولتی و حزبی روسیه و اقمارش نشان داده است. با سندیکا سازی نیز سر سوزنی از بار جنایات آوار بر سر هیچ زنی کم نمی شود. با مفروض گرفتن کارمزدی با تحصن در مقابل مجلس و وزارتخانه ها، دخیل بستن به قوانین و نهادهای سرمایه نه مرد سالاری و نه اساس آن یعنی کار رایگان زنان برای سرمایه، به مبارزه طلبیده نمی شود.
باید به سراغ همزنجیران خود در مراکز کار و درس و محله و هر کجای دیگر برویم. صریح و قاطع اعلام کنیم که ضد وجود رابطه خرید و فروش نیروی کار هستیم. میخواهیم با دخالت آزاد، خلاق و نافذ همه زنان و مردان تعیین کنیم که چه میزان از کار و تولیدمان صرف خورد و خوراک و پوشاک شود، چه مقدار صرف مسکن و لوازم زندگی گردد، چه مقدار به دارو، درمان، بهداشت و محیط زیست اختصاص یابد، چه مقدار صرف آموزش و پژوهش و تعالی فکری و علمی ما شود. می خواهیم حتا یک ریال کار و تولیدمان سرمایه نگردد.
در جنبش طبقه خود فریاد سر دهیم که زنان، مستقل از خانه دار، شاغل یا بیکار سهمی برابر با مردان در “محصول کار اجتماعی” دارند. زن و مرد در همه قلمروهای زندگی اجتماعی از جمله در امر ازدواج و طلاق برابرند، چند همسری جرم است، هر گونه دخالت دولت یا هر گروه و مؤسسه ای در زندگی شخصی زنان، از جمله در نوع پوشش جرم تلقی می شود و مرتکبین این دخالتها باید مجازات شوند.
فقط و فقط جنبش شورایی سرمایه ستیز توده های کارگر زن و مرد، اعتراضات و راهپیمائی و اعتصاباتی با افق جامعه بدون کار مزدی، قدم به قدم با گسترش خواستهای شفاف ضد سرمایه داری می تواند مرد سالاری و ستم جنسی را از ذهن و شعور و زندگی انسان پاک کند.
تنها مردان و زنان فعال در یک جنبش ضد سرمایه داری، مرد سالاری را همدستی با بورژوازی خواهند دید و به فمینیسم نخواهند آویخت.
کارگران ضد سرمایه داری – شهریور 1399