آنچه چند روز اخیر در ساحل شمالی رود ارس و همزمان در چند استان ایران رخ داد، مثل کل حوادث دیگر دنیای سرمایه داری، مثل عظیم ترین بخش رخدادهای درون جنبش کارگری بسیار رعب انگیز و نفرتبار بود. یک بار دیگر دو دولت هار سرمایه داری، رژیمهای آذربایجان و ارمنستان، با اتکاء به پشتوانه های تسلیحاتی بین المللی خود، بر سر سهام قدرت، مالکیت و سود حاصل استثمار توده کارگر، علیه هم وارد جنگ شدند. موضوع جنگ در عالم واقع و خارج از مدار وارونه بافیهای بورژوازی، تعیین تکلیف تعلق بردگان مزدی قره باغ و اضافه ارزشهای تولیدی آنان، اراضی، مواد خام و منابع طبیعی منطقه، به طبقه سرمایه دار این یا آن کشور بود. جنگ بر سر آنست که آیا حاصل استثمار چند صد هزار کارگر داغ لعنت خورده قره باغ، سرمایه مسلم سرمایه داران آذری شود، یا نصیب طبقه سرمایه دار ارمنستان گردد. مواد خام، ذخائر زیر زمینی و انبوه سرمایه هائی که در طول سالیان دراز، توسل نسل بعد از نسل این کارگران تولید شده است به مالکیت وحوش بورژوازی ترک در آید یا حصه سرمایه داران ارمنی شود؟!! سرچشمه جنگ جاری دو دولت مثل کل جنگهای تاریخ سرمایه داری سوای بازتقسیم اضافه ارزش ها، سرمایه ها و منابع مورد نیاز چرخه ارزش افزائی سرمایه هیچ چیز دیگر نیست. آنان که در این روزها شبکه های اینترنتی دنیا را میدان واکاوی تاریخ قومیت ها، نژادها، جنگها، عروج و افول تمدنها کردند اند تا ریشه جنگ را پیدا کنند!! شاید ناسور فضل نمائی خود را تشفی داده باشند!! اما ریشه جنگ را نه آشکار که استتار کردند
بورژوازی با افروحتن نائره جنگ، کارگران دو کشور را به جان هم انداخت. میلیونها برده مزدی همزنجیر، انسانهائی که مثل هم زیر فشار استثمار سرمایه از هستی ساقط شده اند، انسانهائی که عین هم در منجلاب گرسنگی، بی خانمانی، بی داروئی، آوارگی، بیکاری، بی سرپناهی، مولود سرمایه داری غرقند، این انسانها را روانه جنگ با هم کرد، تا جنگیدن آنها با هم و کشتار آنان توسط همدیگر را سکوی دستیابی به سهم افزو تر اضافه ارزش ها، قدرتها و حاکمیتها سازد. سرمایه چنین کرد اما رقت بارتر آنکه بخش مهمی از همین کارگران خود نیز با وجد، اشتیاق و مباهات!! در اطاعت از صاحبان سرمایه آماده لت و پار کردن هم گردیدند، برای قتل عام یکدیگر فریاد جنگ، جنگ سر دادند و زیر بیرق سرمایه زن و فرزندان هم را کشتار کردند!!! ماهیت بورژوازی است که کارگران را به جان هم اندازد، اما بحث بر سر توده های کارگر است. کارگرانی که سرود ننگین ناسیونالیسم بر لب، آماده قتل عام همزنجیران خویش می شوند. کارگر ارمنی در رکاب سرمایه دار درنده ارمنستانی و کارگر ترک در سنگر بورژوازی خون آشام آذری، همدیگر را به گلوله می بندند، آنچه اینان علیه هم می کنند، صدها بار از بلاهائی که بردگان روم باستان در دوئل های اجباری برنامه ریزی شده برده داران بر سر هم می آوردند، نفرت انگیزتر است. بردگان روم به کشتار همدیگر مباهات نمی کردند، کارگر آذری و ارمنی برای سود نجومی تر اربابان سرمایه دار خود، با تفاخر و عربده شوم شووینیستی خون هم را می ریزند!!. واقعه باز هم غم نگیزتر می شود هنگامی که به یاد داریم نسل پیشین همین کارگران ارمنی و ترک، صد سال پیش دست در دست هم، بسان جانی واحد در کالبدهای مجزا، نیروی سلسله جنبان صدور بیانیه ای بودند که خطاب به کارگران دنیا می گفت: «هر کسی را که نیروی کار مزدی استخدام و استثمار می کند از حقوق شهروندی ساقط کنید و هر برده مزدی را که عاصی از فشار استثمار سرمایه به سوی مرزهای ما می آید، شهروند کامل الحقوق جامعه سازید» آن کارگران به ذهنشان خطور نمی نمود که نسل بعدی آنها چنین رسوائی بار آرد. به دستورسرمایه داران و به حکم دولتهای درنده سرمایه داری دو کشور، سرود سرمایه بر لب آماده کشتار هم شوند!!!. این صحنه از دیده هر کارگر آگاهی خون جاری می سازد، اما در همین چند روز شاهد حوادث دردناکتر و کثیف تری هم بودیم. با شروع جنگ ماوراء ارتجاعی دولتها و طبقه سرمایه دار دو کشور، بلافاصله میلیونها کارگر آذری ساکن ایران، با نقش بازی چشمگیر درس خوانده های خود، در ایالت ها و شهرهای مختلف به خیابان ها ریختند!!! سیل آسا راه افتادند تا چه کنند؟؟؟!!! تا فریاد تعلق بلامنازع قره باغ به سرمایه داران آذری سر دهند!!! تا آمادگی پرشور خود را برای جنگ مقدس در رکاب طبقه سرمایه دار ترک و علیه رقبای ارمنی آنها فریاد زنند!!! تا اعلام کنند که کشتار سبعانه کارگران ارمنی در راه افزایش سهام سود سرمایه داران ترک وظیفه ای ملی، مقدس و مباهات آمیز است!!! شگفتا و هزاران بار شگفتا!!!. توده کارگری که زیر فشار کشنده استثمار سرمایه داری جانش به لب رسیده است. کارگرانی که سرمایه آنها را گورخواب، مفلوک، غرق در باتلاق فقر، فحشاء و اعتیاد کرده است برای مبارزه علیه سرمایه و جنایات سرمایه داری، حاضر به چنین خیزش سونامی واری نیستند!!! اما عرق شوم ناسیونالیستی، خونمایه شووینیستی و فخر ترک بودن آنها را این چنین قدرت می بخشد و آماده جنگ می سازد!!! رعب انگیز است که همین کارگران، همین درس خوانده های راست یا حتی چپ نمای کارگر وقتی در اعتراض به تعویق طولانی مدت مزدهای محقر، دست به اعتصاب می زنند حاضر به خروج از چهاردیواری کارخانه، رفتن به سوی همدیگر، همصدائی با همزنجیران و تلاش برای همپیوندی طبقاتی نمی گردند، اما زیر بیرق بورژوازی ترک در یک چشم به هم زدن، همرزم، همسنگر، پرخروش ترین پیکارها را راه می اندازند!!! قابل تعمق است که طوفان خشم شووینیستی میلیونها کارگر چنان نیرومند بود که حتی جمهوری اسلامی، یکی از درنده ترین دولتهای تاریخ سرمایه داری را در پیگیری سیاست های روتین خود به تزلزل واداشت، فاشیسم اسلامی سرمایه خود را مجبور دید که به رغم رابطه تنگاتنگ با بورژوازی ارمنستان، زبان به حمایت از دولت آذربایجان بگشاید، به بیان دیگر کارگران بعد از مدت ها، بالاخره تمام قد، با قدرت گسترده اثرگذار ظاهر گردیدند!! به نمایش قدرت ایستادند!!، اما فقط به این صورت که منتهای زبونی، تحجر و شعورباختگی خود را آشکار سازند. اعمال قدرت کردند اما نه علیه سرمایه، نه علیه طبقه سرمایه دار که بالعکس، در رکاب بورژوازی و در خدمت تسویه حساب یک دولت هار سرمایه علیه دولتی دیگر!!! کاری که تاریخا به کرات انجام داده و کماکان انجام می دهد. کل رخدادها و صحنه ها تنفرآمیزند. ما از همه کارگران ارمنی و آذری در هر دو جهنم سرمایه داری ارمنستان و آذربایجان می خواهیم که ننگ ناسیونالیسم و قبح تعصبات قومی ارمنی و آذری را از دامن خود بزدایند. شما کارگرید، آحاد یک طبقه واحد اجتماعی هستید. طبقه ای که افرادش، در دنیا بسان هم توسط سرمایه جهانی، توسط این یا آن بخش طبقه سرمایه دار بین المللی به سبعانه ترین شکلی استثمار می شود، از کار خود جدا است، از هر گونه حق دخالت در سرنوشت کار، تولید و زندگی خود ساقط است. زیر فشار ستم ها، بی حقوقی ها و جنایات سرمایه قرار دارد. در همه جای جهان به حکم زندگی و برای زنده ماندن مجبور به پیکار علیه استثمار و سبعیت سرمایه داری است. طبقه ای که آحادش با این خصوصیات به تنی واحد می مانند، نخستین انسانهای تاریخند که ظرفیت محو هر گونه استثمار، نابرابری، رهائی از هرقید و هر نیروی ماوراء خود را دارند. زیر بیرق ترک، لر، کرد، فارس، ارمنی، ایزدی، آذری، عرب شیرازه این وحدت انسانی تاریخساز را بمباران کردن و سلاخ قدرت وحوش بورژوازی کشورها علیه هم گردیدن بسیار نفرت انگیز است. کارگران دنیا نه فقط هیچ جنگی با هم ندارند، نه فقط هیچ تعارض منافعی ندارند که هر میزان معاش بهتر، رفاه، امنیت، دارو و درمان، محیط زیست بهتر، هر مقدار کاهش فقر، فلاکت، گرسنگی و بی خانمانی آنها در گرو یکپارچگی هر چه سراسری تر، بین المللی تر و متحدتر آنها علیه سرمایه است. 90 سال پیش در خوزستان، در اعتصاب سراسری توده های کارگر نفت، در پروسه جنگ کارگران علیه شرکت نفت ایران و انگلیس و نیروهای مزدور رضاخانی، «زهرا» کارگر جسور، رادیکال و سرمایه ستیز وارد زندان شهربانی اهواز شد. او با جسارت خاص طبقاتی خطاب به افسر زندان گفت که خواستار ملاقات با کارگر زندانی «یوسف افتخاری» است. زندانبان پرسید که چه رابطه ای با زندانی دارد و زهرا پاسخ داد که خواهر و برادرند!! افسر شگفت زده فریاد زد که تو لری و افتخاری ترک است. چگونه می توانید خواهر و برادر باشید. پاسخ زهرا آن بود که ما خواهر – برادرهائی هستیم که لر و ترک و فارس و عرب نمی شناسند. کارگر زنجانی، اردبیلی، مراغه ای، ارومیه ای و کلا آذربایجانی باید با مرور در این برگ سترگ کارنامه پیکار اسلافش از عملکرد شنیع روز خود به وحشت افتد، از خود متنفر گردد، به سوی کارگر ارمنی بشتابد. راه پایان غائله موجود را در همرزمی، همسنگری، همبستگی و یکپارچگی شورائی ضد سرمایه داری کل کارگران ارمنی، ترک، منطقه و جهان علیه کل سرمایه جهانی بیند.
کارگران ضد سرمایه داری مهر 1399