بخشی از کارگران را پرستاران تشکیل می دهند. پرستاری از جمله مشاغلی است که بر اساس تقسیم کار جنسیتی، زنان در آن اکثریت دارند. سازمان بهداشت جهانی از سهم 75 درصدی زنان و در ایران از سهم 90 درصدی زنان در شغل پرستاری صحبت می کند. حضور چنین اکثریتی از زنان در یک شغل در جامعه ای که در آن شیوه تولید سرمایه دار با ويژگی و هدف سود حداکثری و هم زمان مردسالاری حاکم است، این شغل را به یکی از مشاغل با نرخ بالای استثمار تبدیل کرده است. کارگران این بخش از معدود بخش هایی هستند که به طور سراسری خواسته های شان را اعلام می کنند و از سال های دور برای حقوق خود مبارزه می کنند. در این مبارزه راه های مختلف را آزموده اند تا به این نتیجه رسیده اند که نمی شود از مبارزه در یک بیمارستان و درمانگاه به تغییرات اساسی و پایدار رسید. اما هنوز به آن برداشت اساسی که می تواند به مشکلات همه بخش ها پاسخ گوید نرسیده اند، یعنی مطالبات مشابه همه بخش ها و مطالبات عمومی برای همه باهم، خود را جزیی از یک طبقه ی بزرگ دیدن و حرکت برای قدرت دادن به طبقه در مبارزه.
استاندارد تخت و بیمار به تعداد پرستار که با توجه به نیاز بیمار برای رسیدگی بهینه و توان کاری پرستار در شغلی که جزو مشاغل سخت و زیان آور است سنجیده می شود. این استاندار به طور جهانی دو و نیم است شامل 7 دهم کمکپرستار و1،8پرستار برای هر تخت در شبانه روز است. اما این استاندارد با توجه به 140.000 تخت و 110.000 نفر پرستار کم تر از 8 دهم است. این رقم متوسط پرستار است اما در واقع این هم وجود ندارد. مرد پرستاری می گوید که در بیمارستانی که کار می کند 4 پرستار زن باید 30 بیمار را ساپورت کنند و رسیدگی به همه بیماران مرد به عهده او یعنی یک پرستار است. می بینم که در این جا هر پرستار باید به 7،5 بیمار برسد. در مهاباد هر پرستار از 12 تا 15 بیمار در بخش دارد و این کاری طاقت فرساست. ایران برای رسیدن به استاندارد پرستاری به 290.000 پرستار نیاز دارد. با وجود این و با وجود مبارزات طولانی آن ها، سطح دست مزدها بسیار پایین و در بیمارستان های خصوصی حتی اسفناک تر است. برای جلوگیری از اتحاد و مبارزه جمعی آن ها، در این جا نیز از طرح تفرقه بنداز و حکومت کن استفاده شده است. پرستاران از معبرهای مختلفی به بیمارستان راه پیدا می کنند. بخشی که از گذشته مانده اند و به اصطلاح رسمی نامیده می شوند. پرستاران جوان تر بخشی پیمانی، بخشی شرکتی، بخشی قراردادی و بخشی هم که با کرونا با قراردادهای 89 روزه و حتی پرستاران داوطلب یعنی رفتن به پیشواز مرگ برای یافتن امکان کار. از 110 هزار پرستار شاغل، 65 تا 68 هزار نفرشان مستقیما با بیماران کرونایی در تماس بودند و 32000 نفرشان تا دوماه 24 ساعته در بیمارستان ماندند و به خانه نرفتند. 7400 پرستار به کرونا مبتلا شدند و 19 پرستار از بیماری فوت کردند. آن ها که مانده اند جسماً و روحاً خسته اند.
پرستاران از نابرابری در دادن امکانات و دستمزد در بیمارستان ها گله مندند. اما در جامعه طبقاتی وجود نابرابری از بدیهیات است و طبقات ریشه در نابرابری دارند. تنها با مبارزه اساسی با سیستمی که از نابرابری تغذیه می کند می شود به برابری دست یافت. اضافه کاری های اجباری پرستاران به دلیل کمبود پرسنل و کارانه آنها معمولا دچار تعویق پرداخت گاه تا بیش از یک سال است. به جای اضافه کاری و یارانه باید دست مزد به تنهایی آن قدر باشد که یک زندگی در آسایش و آرامش را برای شان مهیا سازد نه این که این مقدار ناچیز هم به قسمت هایی تجزیه شود که موقع بازنشستگی به حساب نیاید و محتاج کار بعد از بازنشستگی باشد.
پرستاران مطالبات خود را به طور سراسری اعلام کرده اند که شامل موارد زیر است.
– استخدام پرستار به اندازه کافی – بهبود شرایط کار- اصلاح نظام پرداخت – استخدام همه پرستاران اعم از پیمانی، قراردادی ، شرکتی و داوطلب – اجرای قوانین تصویب شده که روی زمین مانده اند – ارتقا آموزش دانشجویان پرستاری – اختصاص فوق العاده ویژه به پرسنل علوم پزشکی در گیر با کرونا و اختصاص امکانات رفاهی به آن ها – اعتراض به اخراج پرستاران در بیمارستان های خصوصی در شرایط کرونایی – افزایش دست مزد و پرداخت به موقع آن.
می بینیم بسیاری از این مطالبات با مطالبات کارگران بخش آموزش(معلم ها)، با کارگران هفت تپه، شرکت واحد، عسلویه، نساجی و… یکی است. باید به سمتی رفت که دست ها به هم پیوند یابند و مشتی به قدرت همه کارگران شوند.
پرستاران نیاز به کلمات قصار” شهید خدمت” از طرف خامنه ای ندارند که سعید نمکی با چاپلوسی از خامنه ای این را طلب می کند و می گوید که موافقت محبت آمیز ایشان افتخاری برای جامعه بهداشت و درمان کشور است که این جانباختگان را در زمره ی مدافعان حرم قرار داد! چه ارتباطی بین کادر درمان و بهداشت با نظامیانی وجود دارد که کارشان دخالت نظامی در کشورهای دیگر است. کارگران بخش بهداشت در انتظار شهید شدن نیستند بلکه در خدمت برای ادامه ی زندگی دیگران، خود طالب یک زندگی سالم و با رفاه هستند. دست مزد متوسط ماهانه یک پرستار با 80 ساعت اضافه کاری و کارانه مبلغ 3200000 تومان است یعنی برابر با دستمزد راننده ی یک نماینده مجلس که او را به مجلس می برد و بر می گرداند. این دستمزد اما به موقع پرداخت نمی شود. کارانه تا شش ماه و بیش تر پرداخت نمی شود. برای کاهش این مقدار هم دست اندرکاران مرتب در فکرند. سمینار می گذارند، طرح می ریزند و بیش از سهم کارانه صرف این فعالیت ها می کنند که یکی از آن ها طرح قاصدک است که معلوم نیست چه وجه تسمیه ای دارد. طبق این طرح با یک فرمول خاص مبتنی بر عملکرد، ساعات موظف، اضافه کاری و محل خدمت، میزان کارانه پرستاران را مشخص می کنند. با این طرح مسئولین موفق شده اند کارانه پرستاران را از 1.500.000 تومان به 800.000 تومان تقلیل دهند. چنان که می بینیم این قاصدک پیام آور خبری ناگوار است.
پرستاران لازم ندارند که به آن ها “مدافعان سلامت” نام دهند زیرا در عمل خود مدافع سلامت اند. آن ها لباس مناسب می خواهند تا در مواجهه با خطر در بیماری های عفونی و مسری در امان باشند. بیش از 7000 ابتلا به کرونای پرستاران درگیر نشان می دهد که این امکان را نداشتند و ندارند، بطور نمونه در هفته گذشته ابتلا 40 کادر درمانی در بروجرد و 70 نفر در آذربایجان غربی، سه مرگ در یک هفته است. در بسیاری از بیمارستان ها اگر کمک های ارسالی نهادهای مردمی نبود همین مقادیر ناچیز و ناکافی هم وجود نداشت زیرا مسئولین با سعه صدر و انسان دوستی وسایل و حتی کیت های ارسالی از سایر کشورها را بین برادران عراقی و لبنانی و سوری مجانا توزیع یا بین نزدیکان تقسیم کردند.
پرستاران می خواهند در ازای کار سخت خود دست مزدی مناسب برای تامین زندگی خود داشته باشند نه این که به خاطر پی گیری مطالبات خود از کار اخراج شوند نمونه آن اخراج عاطفه مسعودی است. آن ها می خواهند برای این که وظیفه خود یعنی دفاع از سلامت دیگران را به خوبی انجام دهند به اندازه کافی نیرو در بیمارستان ها، درمانگاه ها و مراکز بهداشت حضور داشته باشند. این کار به راحتی امکان پذیر است و برخلاف بعضی از کشورها کمبود نیروی انسانی در این زمنیه وجود ندارد و ده ها هزار پرستار آموزش دیده ی بیکار وجود دارد. مهاجرت سالانه بیش از 400 پرستار از ایران به استرالیا، کانادا و حوزه ی خلیج فارس گواه این امر است. آن ها می خواهند تبعیض جنسیتی که یکی از عوامل کم بها دادن به خدمات آن هاست برچیده شود. آن ها کارانه و سختی کار و محل خدمت نمی خواهند بلکه می خواهند دست مزد واقعی آن ها که بعد از بازنشستگی هم به آن ها تعلق خواهد گرفت تعدیل شود و توزیع عادلانه دست مزد در مراکز بهداشتی رعایت شود. آن ها می خواهند همکاران جان باخته شان در جای گاه خود بمانند و برخلاف چاپلوسی و زبان بازی وزیر بهداشت که آنان را هم شأن با مدافعان حرم می خواند، نمی خواهند با کسانی که برای سرکوب و دخالت در کشورهای دیگر کشته می شوند هم زمره شوند. آن ها می خواهند خودشان همان گونه که هستند پرستار بمانند اما پرستارانی که برای حقوق خود مبارزه کنند. برای حقوق بازنشستگان مبارزه کنند. برای بهداشت عمومی رایگان مبارزه کنند. برای خدمات بهداشتی مناسب و در شأن مردم کشور با توجه به دارایی های کشور مبارزه کنند. می خواهند بساط شرکت های فروشنده و اجاره دهنده نیروی انسانی به طور کلی برچیده شود و شأن انسانی مساله اول باشد. به امید روزی که کارگران همه بخش های اقتصادی، خدماتی، کشاورزی، فرهنگی و هنری، بهداشتی، آموزشی و … در ارتباط باهم برای خواسته های شان مبارزه کنند. برای ایجاد شرایطی که دیگر نه به عنوان کالای قابل خرید و فروش و اجاره و قرض دادن بلکه رها از آن بعنوان انسانی که بخشی از خدمات مورد نیاز جامعه را بعهده می گیرد، به حساب آیند.
نویسنده: نوشین