بنا به نقل روزنامه های رسمی رژیم اسلامی سرمایه، ظرف فقط یک روز بیش از 10 کارگر در شهرهای سقز، یزد، سیاهکل و قزوین، در حین کار دچار سانحه شده و جان خویش را از دست داده اند. سانحه اسم رمزی است که سرمایه به کار می گیرد تا از طریق آن کشتار جنایت آمیز و ددمنشانه کارگران توسط خود را استتار کند. سانحه یعنی اینکه وحوش سرمایه دار حاضر به قبول هزینه ایمنی محیط کار و حفظ جان توده کارگر نیستند، محیط ها و مراکز کار سرمایه در سراسر دنیا و در جوامعی مانند ایران بیشتر از همه جهان آکنده از سموم شیمیائی مرگ آور، حوادث منتهی به کشتار، ماشین آلاتی که به دلیل خرابی نقش گیوتین دارند، ابزار و ادواتی کهنه و فرسوده که کار نمی کنند و ناکارائی آنها به مرگ و میر انبوه کارگران می انجامد، خطوط تولید بدون هیچ ایمنی که مدام و بی دریغ جان کارگر می گیرند، سیستم انرژی و برقی که هر روز شمار کثیر کارگران را طعمه حریق می کند، کوره هائی که کارگران را می بلعند، تسمه نقاله هائی که صیادوار به صید جان کارگر می پردازند، معادنی که دم به دم بر سر صدها و چند صدها کارگر آوار می شوند و هزار، هزار کودکان آنها را داغدار و گرسنه می گرداند و لیستی بسیار طولانی از این آسیب ها، سوانح و مرگ آفرینی ها که برای توده کارگر حدیث لحظه، لحظه یک زندگی مرگ آگین است. محیط های کار در ایران میدان واقعی مین هستند و برای اینکه چنین نباشند احتیاج به تغییرات اساسی دارند. تغییراتی که هزینه دارد، هزینه هائی که اگر پرداخت شوند، «بفهمی، نفهمی» سود صاحبان سرمایه را می کاهد و سرمایه دارانی که با فراغ بال، طیب خاطر، مشتاق و مصمم آماده اند برای فرار از هر ریال هزینه و صیانت از هر مقدار سود، هزار هزار کارگر را به کوره آدم سوزی اندازند. جان هزار هزار کارگر را به طرفة العینی درو کنند و دهها هزار افراد خانواده آنها را تسلیم تیغ مرگ ناشی از فلاکت، فقر و گرسنگی سازند. این سرمایه داران دولتی دارند که سراسر جهنم مشتعل سرمایه داری را «آشویتس» توده کارگر کرده است و در کشتار کارگران با سلاح فشار استثمار، گرسنه سازی، بی خانمانی، زندان، شکنجه، اعدام، دفاع از تمامی جنایات طبقه سرمایه دار و از جمله دفاع از فقدان هر گونه ایمنی محیط کار روی تمامی دولتهای درنده، فاشیست و بشرکش تاریخ سرمایه داری را سفید ساخته است. کشتار کارگران در حین کار در ژرفنای این جهنم سوزان خاص محیط های محصور در چهاردیواری کارخانه ها، معدن ها نیست. هر سال بیش از صد ها کارگر کولبر با تیر مستقیم مزدوران سرمایه کشته می شوند. آخرین مورد این جنایات کشته شدن ژیان علی پور کولبر 32 ساله اهل سردشت است که نان آور همسر و دو فرزند خردسالش بود. کارگران سوخت بر که برای نان خالی خردسالان خود، جانشان را وثیقه می کنند و آماج گلوله های داغ سپاه پاسدارن سرمایه می گردند. کارگرانی که برای فروش نیروی کار به کشورهای حاشیه خلیج می روند و گوشت دم توپ داعش، القاعده یا طالبان تبدیل می شوند. چند سال پیش گروه فاشیستی داعش درعراق 18 کارگر جوشکار هفشجانی از جمله نصیری، پاداش، کیوانی را در حالی که سر کار می رفتند گلوله باران کرد و کشت. خاطره موحش بسیار غم انگیزی که هنوز ذهن همزنجیران جوشکار هفشجانی همراه آنان را آتش می زند و می سوزاند. کارگرانی که اکنون در کارزاری سراسری علیه سرمایه برای افزایش دستمزد، ۲۰روز کار و ۱۰ روز استراحت می رزمند. مبارزه برای ایمنی محیط کار و صیانت از جان توده کارگر در حین کار جزء لایجزائی از پروسه پیکار طبقه کارگر علیه سرمایه است. هر گام پیروزی در این عرصه مثل همه عرصه های دیگر نیازمند اعمال قدرت سازمان یافته سراسری و شورائی علیه سرمایه، طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری است.