اعتصاب دو روزه 500 کارگر «تولی پرس» و «بسته بندی البرز» بدون هیچ نتیجه ای پایان یافت. سندیکالیست ها، دخیل بندان به امامزاده سندیکا، کارگران دفن در باتلاق صنف بازی های قرون وسطائی نسخه پیچی سرمایه داران و اصحاب سندیکا، نقش بسیار مهمی در شکست اعتصاب داشتند. 500 کارگر خواستار حصول مزدهای معوقه و ادامه اشتغال خود بودند. آنها به درستی راه چاره را در نمایش قدرت و از کارانداختن چرخه تولید سرمایه یافتند. کارخانه را تعطیل کردند و بر مطالبات خویش پای فشردند. عزم جزم داشتند که تا تحقق همه خواسته ها اعتصاب و اعمال قدرت را ادامه دهند، اما همه 500 کارگر مثل هم نمی اندیشیدند، امری که کاملا عادی است. ما همه کارگریم و در قعر شرایط کار، استثمار، زندگی و پیکار خود، هستی همپیوندی داریم، این همپیوندی سرچشمه جوشان سرمایه ستیزی طبقه ماست. اما، ما در بند بند وجود خود، زیر شلاق شستشوی مغزی ها، توهم پراکنی ها و فریب آفرینی های طبقه سرمایه دار و رفرمیست های پاسدار سرمایه داری هستیم. فشار کشنده استثمار سرمایه و فقر و فلاکت و گرسنگی مولود بردگی مزدی همه ما را به جنگ سرمایه می راند، اما خیلی ها راه حصول خواسته ها را در در آویختن به قانون، حقوق، مدنیت و نظم دست پخت سرمایه، در تکدی حق اعتراض از دولت بورژوازی!! در برپائی سندیکا، اتحادیه و انجمن های چانه زنی می بینند. مبارزه طبقاتی ما تاریخا کوبنده ترین ضربات را از اینها تحمل کرده است. اعتصاب دو روزه در شرکتهای تولی پرس و بسته بندی البرز نیز با نقش بازی میراث داران همین طیف شکست خورد و بی فرجام ماند. اینان میان ما چرخیدند و ناله سر دادند که ریشه همه دردها در نداشتن انجمن صنفی و سندیکا است!! با وقاحت تمام در گوش ما خواندند که پیش تر با «شوراهای اسلامی» و نهادهای صنفی مشکلات خود را حل می کردیم!!! پس به سر کار باز گردیم و انجمن صنفی و سندیکا سازیم!!! شکی نیست که این عده کارگرند اما در این نیز تردیدی نیست که آنها نقش عمله و اکره سرمایه، نقش مزدوران مخرب سرمایه در میان ما را بازی می کنند. کارشان به کجراه بردن مبارزات و به شکست کشاندن پیکار جاری ما علیه استثمار و بربریت سرمایه است. یک نکته بسیار مهم در این گذر آنست که جنبش ما این روزها حتی بیش از همیشه آماج تهاجم این طیف است. در روزهائی که طبقه ما زیر مهمیز مرگبار بیکاری، بی آبی، گرسنگی و آوارگی آماده فراگیرترین کارزارها علیه نظام بانی و باعث این سیه روزی ها است، در شرایطی که سازمان دادن یک جنبش سراسری شورائی ضد سرمایه داری یگانه راه پیشبرد پیکار علیه این وضعیت شده است، آری در این شرایط، بورژوازی در همه لباس ها، از پشت همه تریبونها، همه جا، از زبان بازمانده های انجمن اسلامی تولی پرس تا سندیکالیست های خارج نشین، از حلقوم ملی، مذهبی ها تا سندیکاسالاران داخل کشوری، از مجلس اسلامی تا کهنه کارترین تراست رسانه ای سرمایه جهانی بی بی سی، از حق سندیکاسازی و تشکیل انجمن های صنفی می گویند. کل اینها پراکنده ولی با صدای واحد، زیر بیرق های متفاوت اما دارای هدف های همگون، راه رهائی سرمایه داری از خطر پیکار طبقاتی ما را جستجو و دیکته می کنند. همه می خواهند که قدرت پیکار سراسری سرمایه ستیز ما در گورستان قانون و مدنیت سرمایه دفن شود. باید به مقابله با این گمراهه آفرینی ها برخیزیم. ما مشتی صنف و جماعت بقالان، بزازان، نجاران، جوشکاران نیستیم!! یک طبقه ایم. طبقه کارگر، آفریدگار کل سرمایه ها، ثروت ها و امکانات جهان حاضر، آفریدگار بنیاد کل قدرت طبقه سرمایه دار، ریشه همه سیه روزی های ما در وجود سرمایه است. هر میزان چالش هر بی حقوقی و ستم و جنایت و تبعیض را لحظه ای از جنگ ضد سرمایه داری سازیم. یک قدرت سازمان یافته سرمایه ستیز شویم. برای این کار باید جنبش شورائی سراسری ضد سرمایه داری خود را به وجود آریم.        

کارگران ضد سرمایه داری