معلمان بخش وسیعی از طبقه کارگرند. مثل همه کارگران فروشنده نیروی کارند و از هر نوع دخالتگری یا حق دخالت در سرنوشت، کار، تولید و زندگی خود ساقط هستند. آنها درعین حال به قشر درس خوانده و غالبا دانش آموخته دانشگاهی این طبقه تعلق دارند. در همان حال به اندازه تمامی لایه های دیگر طبقه خود، فشار استثمار، فقر، گرسنگی، بی خانمانی و فلاکت ناشی از وجود و استیلای سرمایه داری را در تار و پود وجود خود درد می کشند. یک بیماری سرمایه زاد این لایه آنست که معمولا خود را کارگر نمی دانند!! به سیاق بورژوازی، کارگران را «کم سواد»!، «عامی»! «بدون کلاس»!! تلقی می کنند و خود را «فرهیختگان»، «نخبه ها» تحصیل کرده ها می خوانند!! بیماری دوم آنها که به همین اندازه مهلک است، رفرمیسم افراطی، آویختن به «قانون» و نهادهای نظم سرمایه، صنف آویزی سندیکالیستی و در یک کلام فرار از مبارزه رادیکال ضد سرمایه داری است. این بیماریها بعلاوه پاشنه آشیلهای مهم دیگر سبب شده است که معلمان به رغم درس خواندگی افزونتر نه فقط نقش نیروی آگاه طبقه خود را بازی نکنند که بالعکس حلقه آسیب پذیر، شکننده، حتی مخرب جبهه جنگ طبقاتی باشند. کارنامه این قشر در تاریخ صدساله سرمایه داری ایران این را می گوید، اطلاعیه اخیرشان نیز مصداق بارز همین واقعیت نامیمون است. اطلاعیه برخلاف متون منتشره از سوی توده های کارگر، به گونه چندش آوری از ایزد خالق خرد!!، از منحط ترین شکل خرافه سالاری آغاز می کند!! و هنوز رسالت تحمیق و جهل پروری را به پایان نرسانده، به شکلی شنیع و منحط، شروع به نواختن آهنگ مغزخراش، ناسیونالیسم در گوش توده کارگر می کند!! بیرق «ایران سرفراز» بلند می کند!!همان بیرقی که بورژوازی با افراختنش بر روی استثمار بشرستیزانه فاجعه آمیز 6 میلیارد کارگر دنیا توسط سرمایه، بر روی تمامی درندگی ها، جنایت ها، ویرانی آفرینی ها، تبعیضات سبعانه جنسیتی، جنگ افروزی ها، گرسنگی و فقر و بی خانمانی و فلاکت آفرینی های سرمایه پرده می اندازد. بند، بند اطلاعیه مالامال از گمراهه پرداری و شستشوی مغزی کارگران است. ظاهرا «نوع پروری» می کند!! و از تشنگی آدمها می گوید اما درد میهن!!، درد ایران!!، درد کمبود انباشت سرمایه در خوزستان را فریاد می زند!! مشکل تشنگی را به انباشت ناکافی سرمایه نسبت می دهد!! به بدترین عوامفریبی دست می یازد و بر روی ریشه بدبختی های کارگران پرده امی کشد. نمی گوید که کل آبها سرمایه شده است، قطره، قطره آبهای کارون، کرخه، دیاله، جراحی و رودهای دیگر، سرمایه سرمایه داران سپاهی، خصوصی، دولتی و طبقه سرمایه دار گردیده است، مواد، ملاط و مصالح پیش ریز سرمایه در همان «ایران، ایران» شده است، اینها را نمی گوید و باز نمی گوید که فقط در اطراف شهر اهواز بیش از 30 مجتمع عظیم صنعتی با سرمایه های غول آسا در حال استثمار نیروی کار شبه رایگان هستند. آب کارون به لب تشنه کارگر خوزستانی نمی رسد زیرا چرخه تولید سود صدها غول بزرگ سرمایه در اصفهان و جاهای دیگر را به چرخش می اندازد. هورالعظیم را سرمایه خشکانده است، گرد و خاک ها همه آفریده سرمایه و سرمایه گذاری ها هستند. تشنگی، گرسنگی، فقر، فلاکت، بی خانمانی، تخریبات دهشت زای زیست محیطی، از کوه آسا شدن لحظه، لحظه سرمایه ها می جوشند، از کمبود انباشت سرمایه نمی آیند. اطلاعیه از جهل حاکمان سخن می گوید!! و چنین می گوید تا سرمایه را تبرء کند. کاری که انجام آن از سوی شورای تشکلهای صنفی فرهنگیان عمیقا دردناک و ننگ آور است. حاکمان آن می کنند که سرمایه می خواهد، تمامی بلیه هائی که بر سر توده های کارگر ایران و منطقه آورده اند، در راستای تأمین سود افزون تر سرمایه ها و سهم خواهی بی عنان تر سرمایه در سهام سود و مالکیت و قدرت و حاکمیت سرمایه بوده است. اطلاعیه با تطهیر کریه سرمایه و ارجاع سرچشمه بدبختی ها به جهالت حکام، فقط کارگران را کور می کند و به سرمایه و وحوش سرمایه دار و بقای دولت اسلامی سرمایه خدمت می نماید.
کارگران ضد سرمایه داری