(نقل مختصر و به مضمون از کتاب بازخوانی کاپیتال، جلد دوم)
از گمراهه بافی های رایج در جامعه ما، یکی این است که می گویند «با بالا رفتن دستمزدها، حجم بیشتری پول در اختیار کارگران قرار می گیرد، تقاضای کالا از جانب آنان بیشتر می شود و لاجرم قیمت کالاها افزایش می یابد!!»
اینها همه عوامفریبی است و پاسخ آنها به سادگی آنست که با افزایش مزدها، افزایش تقاضا و افزایش قیمت ها، فورا بخشهائی از سرمایه آزاد، راکد، مشغول سفته بازی یا راضی به سودهای کم، به سرمایه گذاری در تولید مایحتاج معیشتی و محصولات مورد نیاز می پردازند، عرضه می تواند حتی از حد تقاضا بالاتر رود و قیمتها به حال اول بر گردند یا حتی پائین تر آیند.
گمراهه بافی رایج دیگر اینگونه می گوید که «با افزایش دستمزدها، سرمایه داران شروع به بالا بردن قیمت کالاها می کنند!!» در جواب باید گفت که اگر سرمایه داران می توانستند فقط به دلخواه خویش، در ماوراء کارکرد قوانین سرمایه و سرمایه داری، به محض افزایش مزدها، قیمت ها را بالا ببرند، قطعا و یقینا بدون افزایش مزد هم این کار را انجام می دادند.
این جواب به احتمال زیاد برای کارگران ایران این پرسش را پیش خواهد آورد که اگر سرمایه داران به اراده خود و به طور دلخواه قادر به بالا بردن قیمت ها نیستند، پس چرا ما هر روز شاهد گرانی کالاها هستیم؟! قیمت بیان پولی ارزش کالا است. ارزش هر کالا با کار اجتماعا لازم نهفته در آن محاسبه می شود. کار لازم اجتماعی متوسط کاری است که در هر دوره معین با رجوع به سطح بارآوری کار و مؤلفه های اقتصادی دیگر، برای تولید یک فراورده معین ضروری است. روند تشکیل قیمتها به طور معمول چنین است که تولید کنندگان گوناگون، محصولات تولید شده خود را راهی بازار می کنند. هر واحد از این کالاها با توجه به شرایط تولیدی ویژه حوزه تولیدش، درجه بارآوری کار، ترکیب آلی سرمایه، هزینه بخشهای ثابت و متغیر سرمایه متراکم در کالا، می توانند دارای ارزش منشأ کاملا متفاوت با هم باشند. اما این کالاها در بازار سرمایه با هم به رقابت می پردازند. رقابت به نوبه خود متأثر از دو فاکتور تعیین کننده عرضه و تقاضا است. این دو عامل تعیین می کنند که کدام بخش از کل کالاها، بخش تولید شده در حوزه های دارای بالاترین بارآوری کار، بخش دارای حد متوسط یا بخش با پائین ترین میزان بارآوری کار پاسخگوی اصلی نیاز مشتریان هستند؟ متذکر شویم که بحث فقط بر سر کالاهای مصرفی تولید شده نیست، سخن اصلی حول تولیدات اجزاءاستوار و گردان سرمایه ثابت است. کل کالاهای تولید شده نهایتا معادل کل ارزش ها یا همان کار اجتماعا لازم متراکم در آنها به فروش می روند اما هر واحد محصولات بر پایه مؤلفه هائی که گفته شد، زیر فشار عرضه و تقاضا به قیمتی فروخته می گردند که قیمت تولیدی نام دارد. قیمت تولیدی حاصل جمع قیمت تمام شده کالا بعلاوه سود متوسط مبتنی بر نرخ عمومی سود است. قیمت این گونه پدید می آید اما آیا همه جا، همیشه، در همه کشورها و در تمامی شرایط چنین است. قطعا چنین نیست. سرمایه داران و به ویژه دولت سرمایه از راههای مختلف می توانند بر روی پروسه تشکیل و ظهور قیمت ها تأثیر بگذارند. قادرند دست به احتکار زنند، خیل کثیر متقاضیان حیاتی ترین مایحتاج معیشتی کارگران را با کمبود افراطی عرضه مواجه سازند، می توانند دست در دست تمام نهادهای قدرت سرمایه شروع به بالا بردن بهای کالاها کنند و این قیمتها را بر توده کارگر تحمیل نمایند. همه اینها به صورت بسیار ساده، بدون هیچ هزینه قابل انجام است. نکته بنیادی در همه این موارد این است که اولا، حتی در هر کدام این حالات باز هم صاحبان سرمایه و دولت آنها از همان مجاری و کارکردهای سرشتی سرمایه و سرمایه داری دست به کار افزایش قیمتها می گردند، مثلا احتکار توازن میان عرضه و تقاضا را بر هم می ریزد یا اقدام همزمان و متحد سرمایه داران در بالا بردن قیمت ها (مستقل از اینکه برنامه ریزی شده باشد یا نباشد) با رجوع به وجود متقاضی کافی برای فروش رفتن محصولات صورت می گیرد. اگر در جهنم سرمایه داری ایران به دنبال هر مقدار افزایش دستمزد کارگران، موج خیره کننده ای از سیر صعودی قیمت ها راه می افتد، علت مستقیم حادثه این است که طبقه سرمایه دار موقعیت زمینگیر، فرسوده و زبون جنبش کارگری را خوب می داند، احتیاج حاد حیاتی کارگران به خرید ابتدائی ترین ارزاق معیشتی را هم کاملا متوجه است. با استفاده از این فرصت، متحد و همگام، سبعانه و جنایتکارانه شروع به بالا بردن قیمت ها می کنند.