امروز هم یک کارگر برقکار دیگر، در حین کار، به دلخراش ترین شکل ممکن، به دست مالکان دژخیم سرمایه، قربانی سودهای نجومی شد. روح الله نخعی، کارگر توزیع برق کرمان، بر اثر شکسته شدن چند باره بالابر از ارتفاع 8 متری به زمین سقوط نمود و در دم جان باخت. بالابر از مدتها پیش شکسته بود، اما سرمایه دار با ولع سودهای غول آساتر، حاضر به قبول هزینه تعمیر یا تعویض آن نمی گردید. منطق شوم و انسان کش سرمایه به او می گفت که تا بالابر، امکان جنبیدن دارد باید از آن کار کشید. باید کل خطرآفرینی و کشتارهایش را بر گرده کارگران بار کرد. باید به جای هر ریال هزینه تعمیر یا تعویض دهها کارگر را قربانی کرد و از هستی ساقط ساخت. این منطق و شالوده هستی سرمایه است. مخارج مرمت یا نوسازی ابزار کار، جزء لایتجزای هزینه تولید سرمایه داری است. سرمایه دار همان گونه که ماشین را می خرد، به همان سیاق که مواد خام و وسائل کمکی را تهیه می نماید باید این وسائل را هم مرمت و نوسازی بنماید، فرق این جزء از هزینه تولید با اجزاء دیگر آنست که می توان آن را به گونه ای سبعانه و جنایتکارانه تا مرزهای معینی با جان کارگران پرداخت کرد. می توان بالابر کهنه را اسقاط نکرد، با علم به خطر احتمالی یا حتی یقینی سقوطش از جان توده های کارگر مایه گذاشت، بالابر را کار انداخت، کارگر را مجبور به کاراندازی آن نمود، او را روانه کشتارگاه کرد، به قتل رساند، فرزندانش را گرسنه، بی خانمان، کودک کار، کارتن خواب و بدون پدر نمود اما در عوض چند میلیون تومان بر سودها افزود. همین الان غالب بالابرهای این شرکت کهنه اند و باید اسقاط شوند. تمامی این بالابرها ماشین الات از دور خارج شده شرکت ها در ممالک دیگر هستند. صاحبان سرمایه، آن ها را به نازل ترین قیمت می خرند، اندکی دستکاری می نمایند و ارابه مرگ کارگران می گردانند. در جهنم سرمایه داری ایران، مایه گذاشتن از جان کارگران برای احتراز از تقبل هزینه تعمیر ماشین آلات یا هر نوع هزینه ایمن سازی محیط کار تاریخا و از آغاز تا حال بنیاد برنامه ریزی پروسه کار توسط طبقه سرمایه دار و دولتش بوده است. این جنایت یا این شکل کشتار بی رحمانه و سبعانه توده کارگر در سالهای اخیر با تشدید بحران سرمایه داری و فشار تحریم ها چند برابر گردیده است. در همین راستا وقوع حوادث موسوم به سوانح کار یا کشتار روزمره کارگران توسط کارفرمایان به دلیل گریز از هزینه تعمیرات هم انفجارآمیز گردیده است.

کارگران! این شتر مرگی است که سرمایه در مقابل کومه های همه ما خوابانده است. می توان خود را به خواب جهل زد، می توان گفت «مرگ فقط برای همسایه است»! اما این نوع تلقیات یا القائات ازهیچ لحاظ شایسته هستی انسانی ما کارگران نیست. ما آحاد همزنجیر، هم درد، همرزم، همرنج و هم سنگر یک طبقه واحد هستیم. مثل هم توسط سرمایه استثمار می شویم، عین هم، توسط سرمایه از کار خویش جدا و از هر نوع دخالت در سرنوشت کار، تولید و زندگی خود ساقط هستیم. برای هر میزان بهبود در شرائط کار خویش مجبور به پیکار متحد و مشترک هستیم، جنگ همه ما، جنگ کل توده های طبقه ما جنگی علیه سرمایه است زیرا که ریشه کل استثمار، ستمکشی ها و بی حقوقی های ما در وجود کار مزدوری است. ما با تمکین و سکوت و سازش نه فقط هیچ چیز به دست نمی آریم که فقط فقیرتر، گرسنه تر، مفلوک تر، زبونتر و فرومانده تر می شویم. در مقابل کشتار همزنجیران خود توسط سرمایه داران زیر نام سانحه محیط کار ساکت ننشینیم. بالابر سرمایه دار که به دلیل فرسودگی و خرابی ها امروز ارابه مرگ نخعی شد فردا یکی دیگر از ما را روانه جوخه اعدام خواهد کرد. هنوز یک سال از مرگ 5 کارگر برقکار همزنجیر ما در مسیر طغیان سیلاب ها نگذشته است. پنج کارگری که اگر توسط کارفرمایان بدون هیچ وسیله ایمنی لازم، در مهلک ترین شرائط، روانه قتلگاه نمی شدند امروز زنده بودند. ماشین سودسازی سرمایه آنان را از ما و از زنان و بچه های آنان گرفت تا یکراست قربانی سودهای انبوهتر سازد. همین امروز بدون هیچ فوت وقت با هم به گفتگو بنشینیم. این گفتگوها را همیشگی کنیم، شیرازه همبستگی و اتحاد شورائی ضد سرمایه داری خود سازیم. به سوی دهها میلیون کارگر دیگر بشتابیم، لانه های عنکبوتی کارخانه ای خود را از هم پاشیم، دست در دست هم گذاریم، هستی واقعی طبقاتی خود را وارد میدان کنیم، یک قدرت سازمان یافته شورائی ضد بردگی مزدی شویم. با این قدرت در مقابل سرمایه داری قرار گیریم. با نظام بانی، باعث و سرچشمه تمامی فلاکت ها، اسارت ها، گرسنگی ها، بی خانمانی ها، بیماری ها، بی بهداشتی ها، نابرابریها، بی آموزشی ها، زن ستیزیها، کودک آزاری ها و کارگرکشی ها بجنگیم. راه دیگری نیست. اگر این کار را نکنیم، هر ساعت عمر ما از ساعت قبل بسیار وخیم ترو تاریک تر خواهد بود.

کارگران ضد سرمایه داری