کارگر یا سرمایه دار بودن آدم ها را رشته آموزشی، مدرک تحصیلی، محل اشتغال یا مولد و نامولد بودن کارشان تعیین نمی کند، هستی اجتماعی و کل تعلقات طبقاتی آنان است که در این گذر حکم می دهد و خط تفکیک می کشد. کارگر فروشنده نیروی کار است و فروشندگی نیروی کار معنای زمینی، طبقاتی، مارکسی و ریشه کاو خود را دارد. هر که «حقوق» گرفت کارگر نیست، هر که مزدی هم پرداخت لزوما سرمایه دار نیست. فروش نیروی کار، جدا شدن فروشنده از کار خویش، بیگانه شدنش با کار خود، تبدیل شدن کار و حاصل کارش به سرمایه، صف کشیدن کار بیگانه شده اش در هیأت سرمایه، علیه تمامی هست و نیست وی، ساقط شدن از حق دخالت در تعیین سرنوشت کار و تولید خویش، سقوط کامل از هر گونه دخالت واقعی، آزاد، مختار و اثرگذار در رقم زدن زندگی خود، تحمل اجباری و قهری حکمروانی سرمایه در کلیه عرصه های اقتصادی، سیاسی، مدنی، حقوقی، فکری، فرهنگی یا کل قلمروهای زندگی اجتماعی، تحمل جبرآمیز تمامی اشکال وارونه پردازی، مسخ و تحریفی است که سرمایه قهرا از همه این واقعیت ها به عمل می آورد و مستولی می سازد. یک پزشک کارگر است زمانی که معیشت، شرایط زندگی و کارش، سهمش از کل حاصل کار و تولید، موقعیت او در سازمان کار موجود، تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های نظم جامعه حاضر، مصداق شاخص ها و ویژگیهای بالا باشد. پزشک همچنین سرمایه دار است زمانی که رابطه خرید و فروش نیروی کار در کلیه تشخص های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فکری، فرهنگی، برنامه ریزی، سهم از فراورده های کار و تولید و نوع اینها در مجموع و جدا از تمایزات جبری جاری میان بخش های مختلف طبقه سرمایه دار به نفع وی باشد و بر وفق خواستهای او چرخد. فراموش نکنیم که سرمایه دار هیچ لازم نیست مالک تراست صنعتی، بانکدار، تاجر، صاحب کمپانی حمل و نقل و مشابه اینها باشد. بدون اینها هم می تواند نه فقط سرمایه دار که عنصر سلسله جنبان آوارسازی کل استثمار، سبعیت، بربریت، جنگ افروزی و فاجعه آفرینی سرمایه به بدترین شکل آن بر سر توده های کارگر دنیا باشد.
نکات بالا را برای نظریه پردازی نیاوردیم، مقدمه ای برای پیش کشیدن بسیار موجز و اشاره وار موضوعی است که این روزها همه جا بر سر زبان ها است. از خودگذشتگی ها، شجاعت ها، فداکاری ها، انسانیت ها و انسان گرائی های بسیار پرشکوهی که جمعیت چشمگیری از کارکنان بخش درمان اعم از نظافتچی، کمک بهیار، بهیار، کمک پرستار، پرستار، تکنیسین، پزشکان عمومی، روانشناسان، دندانپزشکان، طبیبان متخصص، روانپزشکان، جراحان، متخصصین بیهوشی و غیره برای نجات جان بیماران مبتلا به کووید 19، در چهار گوشه جهان و بیش از همه در ایران، به نمایش نهاده اند. در این گذر نیاز به هیچ بحثی نیست. صحنه هایی از شکوه، عزت، کرامت، فداکاری، ایثار و شرف انسانی که این جماعت با کار خویش به تصویر کشیده اند، فراتر از آن است که به توصیف آید. آیا همه آحاد این جمعیت فداکار یا نماد پردرخشش اخلاق پرشکوه انسانی را کارگران بخش درمان تشکیل می دادند؟ این پرسشی نیست که بتوان با دقت ریاضی به آن پاسخ داد و از آن مهم تر و اساسی تر، چنین پاسخی لازم هم نیست. در جهنم بردگی مزدی قطعا افکار، فرهنگ، باورها، اخلاق و ارزش های اجتماعی طبقه مسلط است که بسان بمب بر سر کل جامعه از جمله طبقه کارگر فرو می ریزد اما شرایط کار و زندگی، مبارزه طبقاتی، میدان داری ها، ارزش پردازی ها و ملاک آفرینی های جنبش کارگری و بالاخص جنبش ضد سرمایه داری این طبقه نیز متناسب با توانائی، وسعت، خروش و تاخت و تاز خود تأثیر خاص خود را بر جای می گذارد، تغییر می دهد، می آفریند، جایگزین می سازد و در این گذر حتی افراد و عناصری از طبقه دشمن را با کیفرخواست بسیار پرشکوه انسانی خود میخکوب می کند. این نکته بنیادی و واقعی را هم باید وارد محاسبات ساخت. مارکس درهمان لحظه که با تکیه بر کوه عظیم کالبدشکافی های رادیکال طبقاتی از تاریخ، بر سرچشمه واقعی پرخروش کمونیسم در ژرفنای هستی اجتماعی و جنبش توده های کارگر انگشت تأکید می کوبید، این را هم یادآور می شد که احتمال اثرپذیری و پرتوگیر شدن افرادی از طبقات اجتماعی دیگر، از این جنبش تحت شرایط خاص وجود دارد. بعلاوه از یاد نبریم که کمونیسم طبقه کارگر پیامی صرفا به کارگران نیست، مانیفستی خطاب به بشریت است زیرا مانیفست رهائی انسان حتی وحوش سرمایه دار از گنداب بربریت زای سرمایه داری است. در این میان و با همه این حرفها، اما یک چیز را باید با همه قاطعیت لازم و بدون هیچ تردید یا حتی ابهام تأکید کرد. آنچه تک، تک کارکنان بسیار ایثارگر و از خود گذشته بخش درمان انجام دادند، به هیچ وجه از هستی اجتماعی طبقه سرمایه دار، از زمین زندگی و فکر و فرهنگ و ارزش های اجتماعی این طبقه درنده بر نمی خیزد، با آن نمی تابد و سر آشتی ندارد. آنچه اینان به نمایش نهادند خصوصیات، خلقیات و رفتاری است که شایسته انسانهای کارگر پیراسته از آلودگیها، پلیدیها و پلشتی های سرمایه داری است. ما این ها را افراد طبقه خود می دانیم.
اما ببینیم و بکاویم که پزشکان سرمایه دار در این راستا چه کرده و در طول این مدت دست به چه کارهایی زده اند؟ تکلیف دولتمردان پزشک کاملا روشن است، آنها جزء لایتجرای ساختار موجودیت و قدرت سرمایه اند، در اعمال کلیه توحش ها، قتل عام ها، دروغ پردازی ها، عوامفریبی ها و بربریت ها علیه کارگران، دژخیمانه ترین و سفاکانه ترین نقش ها را ایفا نموده اند. در مورد اینان نیاز به گفتن نیست. سخن بر سر خیل عظیم پزشکانی است که شاید دولتی هم نیستند، حداقل، آرایش دولتی ندارند، چه بسا اپوزیسیون نشین و منتقدان پر سر و صدای مدیریت، صلاحیت، کفایت و کمبود «شایسته سالاری» حاکمان روز سرمایه داری باشند. این جماعت به محض شنیدن اخبار مربوط به ظهور کرونا در چین، بدون هیچ درنگ با آغوشی بسیار گشاده، هیجانی پرخروش و تجهیزاتی نیرومند به استقبال ویروس رفتند، از ژرفنای وجود مقدمش را گرامی داشتند، ورودش را نعمت، شیوعش را فرصت، کشتارآفرینی و حمام خونهایش را طلوعی فرخنده و میمون در آفاق سرمایه گذاری ها دیدند. مصمم و آهنین عزم دست به کار شدند تا پاندمی کرونا را به طلائی ترین حوزه انباشت سرمایه و گسترش پاندمیک آن را ساز و برگ طغیان سونامی های سود سازند. شروع به برپائی بیمارستان های شخصی کردند، شبکه های مافیائی چیره دست آفریدند، از درون این شبکه ها پروتکلهای عظیم تجاری امضاء کردند. بیماران را از مراکز مختلف درمانی به سوی بیمارستان های شخصی راندند. برای این کار به استخدام نیروی کار پرداختند، همزمان با تمامی نهادهای بانکی، مؤسسات بازرگانی، سازمان های دولتی و مافیاهای اقتصادی وارد گفتگو شدند، با ارز دولتی وافی و کافی شروع به واردات کالاهای مورد نیاز این تجارت از قبیل ماسک، دستکش، کپسول اکسیژن یا وسائل دیگر کردند، همه این فعالیت ها را به طور گسترده انجام دادند، تا چه کنند؟ تا جمعیت نفرین شده و سیه روز کارگران مبتلا به کووید 19 را زیر نام درمان آماج وحشیانه ترین سلاخی ها قرار دهند، تا اگر این کارگران ریالی برای هزینه معاش، اجاره بهای مسکن یا دارو و درمان کودکان خویش برایشان باقی مانده از دستشان خارج و سود کثیف سرمایه های پیش ریز شده خویش سازند، تا طبابت را سرمایه با سودهای عظیم و پرخروش کنند، تا هر چه انسانی و انسانیت است را بمباران و حاصل این بمباران را سرمایه و سود کنند. در همان روزهائی که جمعیت عظیم پرستار، پزشک، کمک پرستار ، بهیار، تکنیسین و در یک کلام کارگران شبکه درمان پرشکوه ترین صحنه های تلاش برای نجات جان بیماران را به نمایش گذاشتند، این بخش پزشکان نیز میداندار شیفته و دلباخته این سرمایه گذاریها گردیدند. آنها کار بسیار وقیح تر، بی شرمانه تر و جنایت آمیزتری را هم انجام دادند، حتی از خودگذشتگی ها، فداکاریها و عشق انسانی شفاف اولیها به انسان را هم غارت و در نهایت سبعیت و بی شرفی، ساز و برگ افزایش سود خود کردند. کارگران ایران در همان حال که ارجگذاری خویش از شرافت، ایثار و انسانیت پرشکوه کارگری بخش نخست را بر سینه تاریخ ثبت می کنند، موج نیرومند قهر، انزجار و نفرت را هم نثار جماعت دوم، سرمایه داران پزشک می سازند.
فعالان جنبش لغو کارمزدی