یکی از نیروهای کارگری به خوبی سازمانیافته در چین، معلمان هستند که طی چند سال گذشته اعتصاباتی را سازمان دادند که با موفقیت همراه بود. معلمان 2 درصد نیروی کار چین را تشکیل میدهند اما سهم آنها در مبارزات کارگری و اعتصابات 4 درصد است؛ یعنی فراتر از سهم خود از نظر تعداد در مبارزه فعالند. 5/13 میلیون معلم تماموقت در چین وجود دارد که شامل 8/1 میلیون معلم پیشدبستانی، 5/3 میلیون معلم راهنمایی و 5/2 میلیون معلم دبیرستانی و فنیحرفهای است (آمار مربوط به سال 2014 است). معلمان سیستم دولتی حقوق پایه را دریافت میکنند که شامل بیمههای بهداشتی، بارنشستگی، بن و سوبسید است. اما وضعیت معلمان خارج از سیستم دولت مرکزی و به ویژه در بخش خصوصی بسیار ناگوارتر است (این تفاوتها در روابط سرمایهداری همه جا حتی در یک حوزه تولید و خدمات دیده میشود زیرا این سیستم بر مبنای رقابت و اختلاف بنا شده است). بدترین وضعیت را معلمان پیش دبستانی خصوصی دارند. یک مطالعه نشان داد که یک سوم این معلمان در فکر خروج از این شغل بودند. بعضی از معلمان مدارس روستایی روزانه تا 12 ساعت کار میکنند. متوسط دستمزد یک معلم روستایی در ماه در منطقهی جیلین 2500 یوآن (حدود 380 دلار) است. در سیستم دولتی چین معلمان دارای یک اتحادیه سراسری هستند که پل بین حزب کمونیست چین و معلمان است و سیاستهای دولت چین را در رابطه با معلمان به پیش میبرد. بنابراین اتحادیهی معلمان چین در خدمت دولت است و نه نماینده کارگران بخش آموزش. در سایر کشورهای سرمایهداری کارگران در مقابل سرمایهداران منفرد یا کنسرنها و غیرهاند و در چین در مقابل دولتند. اما اتحادیهها در هر دو حال نقش واسطه را بازی میکنند.
بعد از انقلاب فرهنگی در سال 1986 رفرمهایی در زمینه آموزش انجام یافت. طی این تغییرات، تحصیلات 9 ساله اجباری برای همه کودکان لازم التحصیل مقرر شد که شامل 6 سال آموزش ابتدایی و 3 سال آموزش میانی بود. یکباره میلیونها کودک به مدرسه راه یافتند در حالی که برای آموزشدهندگان آنها یعنی معلمان قبلاً فکر نشده بود. معلم به اندازه کافی وجود نداشت. این کمبود به ویژه در مناطق روستایی و دور افتاده مشکلات فراوانی ایجاد کرد. حکومتهای محلی مشکل را با جذب افرادی حل کردند که کیفیت لازم برای این کار را نداشتند و به معلمان کمون معروف شدند. این ارزانترین آلترناتیو برای کمبود معلم بود. تعداد این معلمان به دلیل کثرت دانشآموزان چنان به سرعت بالا رفت که به ستون فقرات سیستم آموزشی روستاها تبدیل شدند. به این طریق سیستم آموزشی به صورت سلسله مراتبی درآمد. این سیستم دوگانهی معلمی در مدارس چین علی رغم کوشش دولت مرکزی برای جذب معلمان به سیستم دولتی با مقاومت حکومتهای محلی به خاطر این که مجرای فساد مالی را میبست پیش رفت. طبق قانون، حقوق پایهی آن ها می باید با سایر کارمندان دولت که هم ردهی آن ها بودند یکسان باشد. اما به جز در شهرهای بزرگ دستمزد معلمان از این قانون تبعیت نمیکرد بلکه حکومتهای محلی مقررات خاص خود را داشتند. سوای این مقررات، مدیران مدارس نیز در آن اعمال نفوذ میکردند. به این طریق بعد از تصویب قانون به مدت بیست سال معلمان ابتدایی و میانی (مثل دوره راهنمایی تحصیلی در ایران) نه تنها دستمزد برابر نمیگرفتند بلکه پایینترین دستمزد کارمندان دولتی را دریافت میکردند. این شرایط در تداوم خویش در سال 2008 به انفجار انجامید. اعتراضات و اعتصابات معلمی سراسر چین را به حرکت درآورد و دولت را مجبور کرد که در سیاست پرداختهایش تجدید نظر کند و آن را اصلاح نماید. این تغییرات شکاف دستمزدی را اندکی کمتر کرد اما از بین نبرد. با خود مشکلات دیگری را ایجاد کرد که سوء استفادهی مدیران مدارس بود زیرا آنان بودند که در توزیع بودجه داده شده به مدرسه تصمیمگیری میکردند. بخش اعظم بودجه با فساد مالی موجود بلعیده میشد و بخش ناچیزی به معلمان اختصاص مییافت. در این قسمت نیز معلمان نزدیک به مدیران و مجری دستورات، سهم بیشتری داشتند.
مانند تمامی مبارزات کارگری محور اعتصابات و اعتراضات نه رقابت بین کارگران بر سر دستمزد بیشتر بلکه مباره بر مبنای محور اصلی خود یعنی کارمزدی و سرمایه است به همین دلیل دوباره در سال 2010 اعتراضات و اعتصابات معلمان علیه سرمایه اوج گرفت. اعتصابات از کودکستان تا به دانشگاه کشیده شد. در فاصله ی دو سال 2014- 2015 تعداد اعتصابات معلمان، ثبت شده در نقشه اعتصابات چین، به 168 مورد رسید. قابل ذکر است که در این نقشه، اعتصاباتی ثبت میشود که در رسانههای عمومی یا اجتماعی مطرح میشوند و تنها 15 درصد اعتصابات را در بر دارند. در این جا نیز مثل ایران رهبران اعتصاب دستگیر میشوند. وکلایشان دستگیر میشوند و سازمانهایی که از آنها حمایت میکنند مورد فشار قرار میگیرند و مرعوب میشوند. اعتصاب ممکن است توسط یک معلم آغاز شود اما به سرعت گسترش مییابد و از مدرسه میگذرد و به سایر مدارس در منطقه و منطقههای مجاور و شهرهای مختلف میرسد. در یک مورد در نوامبر 2014 معلمی با ارسال درخواستی (Petition) اینترنتی تقاضای حمایت کرد. طی یک هفته اعتصاب به 20 هزار معلم دیگر راه برد. این اعتصاب معروف شد و حمایت جهانی کسب کرد. در جولای 2015 صدها معلم سطح ابتدایی و راهنمایی در یک ساختمان دولتی در فوشون در اعتراض به وضعیت شغلی خود گرد هم آمدند. آنها برای سازمانیابی از دو ابزار اینترنتیWeChat و QQgraps استفاده کردند تا به همکاران خود اطلاع دهند که ساعت 8 صبح در آن جا جمع شوند و به دلیل گرمای هوا چتر و آب هم بیاورند. اعتصابات در فاصلهی سالهای 2010 تا 2014 به طور مداوم در شهرهای مختلف و ایالت مختلف ادامه داشت و هر جا موفقیتهایی را کسب کرد تا حدی که دستمزد را در مواردی از 700 به 3000 یوآن ارتقا داد. چنان که آمد، اعتصاب از یک معلم یا از یک مدرسه شروع میشد و به مدارس و مناطق دیگر و شهرهای دیگر میرسید و ادامه مییافت و به دهها هزار نفر میرسید. در بعضی مناطق اعلام میشد که اعتصاب چند روزه است و چه خواستههایی دارد. این خواستهها شامل این موارد است: دستمزد بالاتر، قطع اضافهکاریهای اجباری بدون دستمزد، دستمزد اضافهکاریهای قبلی تاکنون پرداخت نشده، برقراری دستمزد یکسان با سایر کارمندان، برخورداری از تامین اجتماعی و بیمههای مختلف بهداشتی و بازنشستگی و غیره و حذف سیستم نمرهدهی که توسط مدیران انجام میگیرد. هنگامی که مسئولان قول رسیدگی و توجه به خواستهها و بهبود شرایط را میدادند اما به سرعت پاسخ نمیدادند یا ناقص اجرا میکردند معلمان دوباره به پا میخواستند و مبارزه را ادامه میدادند.* آن ها خواهان مذاکره رویاروی می شدند که عبارت بود از حضور مسئولان در جمع و پاسخگویی علنی، نه مذاکره پشت درهای بسته بدون حضور آنها با نمایندگانی که بیانگر خواست و نیت آنها نبودند. معلمان معترض، مدارس و کالجها را ماشین تولید پول نامگذاری کردهاند.
گرچه هنوز معلمان چین دور از آن هستند که به کار جمعی سازمان یافته شورایی بپردازند اما چون میخواهند به طور مداوم برای حقوق قانونی خود، بهبود شرایط کار و تامین اجتماعی فعلی و آینده خود، در مقابل حکومت محلی و مدیران مدارس که جزو بوروکراسی حاکماند به پا خیزند و مقاومت و مبارزه کنند به سرعت حرکتشان بدون سازمانیابی قبلی گستردهتر میشود. همین امر بیانگر پتانسیل نهفته در آنها برای کار سراسری است.
مبارزات معلمان (کارگران بخش آموزش) چین را می توان چنین جمع بندی کرد:
مزایا
– درک خوبی از حقوق قانونی خود دارند و میتوانند لیستی از مطالبات خود را ارائه دهند.
– از همدیگر حمایت میکنند و به سرعت برای احقاق حقوق خود گرد میآیند.
– به خوبی از امکانات تکنولوژیک موجود برای رساندن صدای خود به همکاران و سایرین استفاده میکنند.
– پشتکار دارند و دنبال کار را رها نمیکنند.
– سعی میکنند به طور فردی هم در مساله دخالت کنند و مبارزه را وظیفه نمایندگان نمیدانند.
– رابطه خوبی با دانشآموزان و اولیا دارند و به جز موارد ناچیز مورد حمایت آنها قرار میگیرند.
– با تعداد 5/13 میلیونی خود، اعتصابات آنها نقش مهمی در جنبش کارگری بازی میکند.
– در همه جا چرخ تولید سود سرمایه را متوقف مینمایند و به این ترتیب جنبشی با ماهیت ضدیت مستقیم با سرمایهاند.
– این جنبش حکایت از تکامل از یک جنبش محدود، به یک حرکت سیاسی دارد.
معایب
– هنوز نتوانستهاند رابطه بین خود را به مدارج بالاتری سازمان دهند و به صورت شوراهای محلی و منطقهای سراسری دارای کارکرد استوار آحاد کارگران بخش صنعت آموزش در بیاورند.
– نتوانستهاند تا آنجا که از گزارشات درک میشود با سایر بخشهای کارگری، به غیر از بخش آموزش، رابطه برقرار کنند و از حمایت آنها برخوردار شوند.
منبع: بولتن اخبار کارگری چین Clb.org
نوشین کوشنده
مرداد 1395
—————————————
* مطالبه بالا رفتن دستمزد در فاصله 2014 – 2015 بالاترین فراوانی را با 40 درصد در اعتراضات جمعی داشت که در سطحی بسیار بالاتر از سایر بخش های کارگری قرار داشت. به عنوان مثال این مطالبه در همین دوره در اعتصابات و اعتراضات کارگران کارخانه، تنها 8 درصد کل مطالبات بود.