هر روز که میگذرد جمعیت عظیمتری از همزنجیران ما برای حصول خواستههای خویش و برای تحمیل مطالبات اولیه معیشتی خود بر صاحبان سرمایه و دولت سرمایهداری راه اعتصاب پیش میگیرند. متوسط روزانه اعتصابات که تا چندی پیش به 4 نمیرسید اینک در آستانه عبور از مرز 5 است. اعتصاب طبیعی ترین، ساده ترین، رایجترین و حی و حاضرترین شکل مبارزه تودههای کارگر علیه سرمایه است. جنبش کارگری با اعتصاب و خیزش و توسل کارگران به این سلاح وارد تاریخ شده است. عریضه نگاری، بست نشینی، آویختن به قانون و بستن دخیل به نهادهای قدرت پدیدههای درون زای این جنبش نیستند. این ها را اپوزیسونهای بورژوازی و رفرمیسم درون جنبش کارگری اما مصلوب به شعور طبقه سرمایهدار در قالب راه حل به کارگران القاء و تحمیل کرده است. اعتصاب از یک سوی طبیعیترین و حی و حاضرترین شکل مبارزه کارگران و از سوی دیگر در زمره مؤثرترین و کارسازترین سلاحهای قدرت آنان علیه سرمایه است. اعتصاب از چنین خاستگاه، موضوعیت، نقش و اهمیتی برخوردار است اما بسیار قابل تعمق است که همین شکل اولیه مبارزه و همین سلاح حاضر و آماده کارزار تودههای کارگر در طول دهههای اخیر زیر فشار تحولات جاری سرمایهداری در یک سوی و موقعیت آرایش قوای طبقه کارگر در سوی دیگر سرنوشتی کم یا بیش متفاوت با دورههای پیش پیدا کرده است. در جامعه ما و شاید بسیاری از جوامع زیر فشار دیکتاتوری هار و حمام خونسالار سرمایهداری، اعتصاب از حالت رایج ترین و فوریترین شکل پیکار تودههای کارگر خارج گردیده است و به راهکار و سلاحی ثانوی، چند فاز آن طرفتر و یا حتی دور از دسترس تبدیل شده است. از این که بگذریم اعتصاب در سایر مناطق دنیا، در قلمرو یکه تازی عظیمترین اتحادیههای کارگری جهان نیز برد تأثیر سابق خود را دارا نیست. آنچه رخ داده است چند دلیل دارد که ژرف کاوی و غور در آنها نیاز حتمی بازآفرینی تاریخی بسیار حیاتی نقش سلاح اعتصاب در پهنه مبارزه طبقاتی و در هر لحظه کارزار ما علیه سرمایه است. نخست به این پردازیم که راهکار و سلاح اعتصاب در شرایط روز چه وضعی پیدا کرده است.
در بخشی از جهان، از جمله در ایران، طبقه درنده سرمایهدار و دولتهای سرمایه هزینه هر اعتصاب را برای کارگران به اوج برده اند. شمشیر اخراج فوری و بیکارسازی گسترده را همه جا بر بالای سر اعتصاب کنندگان، آماده فرود کرده اند و توده وسیع همزنجیران ما را زیر فشار همین شمشیر قهر بیکارسازی، مجبور به احتراز از تعطیل چرخه کار یا هر شکل دیگر اعمال قدرت نموده اند. آنها توانایی انجام این کار یا ارتکاب این جنایت عظیم را یافته اند زیرا که اولاً تمامی زرادخانههای تسلیحاتی و نظامی و پلیسی و امنیتی و مهندسی افکار و دینی سرمایه را در اختیار دارند و ثانیا و البته به همان اندازه مهم، ارتش ذخیره نیروی کار یا جمعیت بیکاران کشور در قیاس با گذشته چند برابر گردیده است. در نیمه اول دهه 50 خورشیدی هیچ کارگری خود را در معرض خطر بیکار ماندن حتی برای یک روز هم نمیدید، درست به همین دلیل هیچ کارگری هم به فکر عریضه نویسی و توسل به قانون و نهادهای دولتی سرمایه نمیافتاد. در آن شرایط حتی سندیکالیستها و سایر رفرمیستها هم قادر به اقناع کارگران برای مبارزه قانونی یا وادار ساختن توده کارگر به اطاعت از نظم سرمایه نمیشدند. در آن روز سلاح اعتصاب همواره، در همه لحظات و همه جا آماده خروج از نیام بود و شمار عظیم اعتصابات آن سالها بهترین دلیل این مدعا است.
تأثیر فاحش بیکاری بر کاهش کارایی و نقش سلاح اعتصاب، به جامعه ما یا کلاً جوامع زیر تیغ دیکتاتوری هار سرمایه محدود نمیشود. در همین لحظه حاضر شمار انسانهای در سن اشتغال اما بیکار جهان از یک میلیارد بالاتر است و این ارتش عریض و طویل میلیاردی بیکاران برد تأثیر اعتصابات کارگری را در همه جا زیر فشار قرار داده و پائین آورده است. در بزرگترین و پیشرفتهترین قطبهای صنعتی و مالی دنیای سرمایهداری، کران تا کران جامعه از توده کارگر بیکار بومی یا آواره بین المللی، به ویژه دومی مالامال است. پدیدهای که با توجه به موقعیت استیصالآمیز و فاجعهبار جنبش کارگری جهانی، به کشندهترین سلاح دست سرمایهداران علیه طبقه کارگر تبدیل گردیده است. سوای اینها، رشد انفجاری تکنیک، کامپیوتریزه شدن پروسه کار و افزایش همزمان کارگران درس خوانده و دارای تخصص در دنیا، اولاً ابعاد بیکاریسازی ها را انفجارآمیز ساخته است، ثانیاً نیاز سرمایه به کارگران دارای تخصص و مهارت را کاهش داده است، ثالثا نیروی کار ماهر و متخصص را در همه جا، به اندازه کافی در دسترس صاحبان سرمایه قرار داده است. همه اینها با هم، به سرمایهداران اجازه داده است تا به محض مواجهه با خطر اعتصاب کارگران دارای پیشینه طولانی، سیاست جایگزینی آنان با نیروی کار ارزانتر و شبه رایگانتر را دنبال کنند. کل این رخدادها و مؤلفهها در ترکیب با هم، نقش اعتصاب و برد تأثیر این سلاح در پهنه کارزار طبقاتی کارگران را پایین آورده است اما و همه بحث ما حول همین اما است که اعتصاب میتواند و قطعاً میتواند و باید نه فقط اهمیت و نقش خود به عنوان یک سلاح از همه لحاظ کارساز مبارزه طبقاتی ضد سرمایهداری را حفظ کند، بلکه حتما افزایش دهد و حتی مهم تر و اثرگذارتر سازد. آنچه سرمایه انجام داده است و همه آنچه بالاتر توصیف شد، فقط این را میگوید که ما و تودههای طبقه ما در سراسر جهان نیز باید با بیشترین درایت و آگاهی، اولاً راه و چاههای لازم برای حفظ سلاح اعتصاب را جستجو کنیم، ثانیاً در وسیع ترین سطح آن را به کار گیریم. ثالثاً و بالاخره بسیار سرمایه ستیزتر و رادیکالتر از سابق آن را مورد بهره برداری قرار دهیم. راههای حصول این هدف به زعم ما این ها است.
وقت آن شده است که از داربست حقیر و محدود کارگران این یا آن کارخانه، کارگاه، شرکت، مؤسسه راه و ساختمان، بندر، کشت و صنعت، مدرسه، بیمارستان، روزنامه، روستا یا شهر خارج گردیم. ما یک طبقه ایم، ما کارگران نساج و نخباف و کفاش و جوشکار و فرزکار، کارگران اتومبیلسازی و نساجی و کشاورزی و ساختمان و بندر و آموزش و هر رشته و هر صنعت و هر نقطه دیگر، همه و همه آحاد یک طبقه اجتماعی به نام طبقه کارگر هستیم. باید در قامت، قدرت و وسعت طبقه خویش ظاهر گریم. باید کل ما آحاد این طبقه دست به کار تشکیل شوراهای خویش شویم و از درون این شوراها به مثابه یک طبقه نیرومند ضد سرمایهداری در مقابل سرمایه قرار گیریم. اگر این کار را شروع کنیم و به میزانی که شروع کنیم و پیش رویم، حتی اگر در سطح 10 مرکز کار و تولید پیش رویم، میتوانیم یقین کنیم که دیگر قادر هستیم برای حصول هر مطالبه خویش، در هر کدام از این واحدها، دست به اعتصاب بزنیم. میتوانیم مطمئن باشیم که سرمایهدار هیچ کدام از این مراکز کار به خود جرأت نخواهد داد تا ما را به جرم اعتصاب از کار، بیکار سازد. حتی میتوانیم اطمینان داشته باشیم که دیگر دولت سرمایه به راحتی سابق اعتصاب ما را گلوله باران نخواهد کرد. قدرت طبقه ما تاریخ آفرین و سلسله جنبان عظیم ترین تحولات ممکن تاریخ است. هر میزان این قدرت را که به صورت شورایی و ضد سرمایهداری متحد و متشکل سازیم پرتو بسیار خیره کنندهای از کل آن قدرت خواهد شد، آنسان که صاحبان سرمایه و دولت آنها با مشاهده اش به رعشه خواهند افتاد. سرمایهدار وقتی ببیند که شروع اعتصاب کارگران کارخانه او اعتصاب زنجیروار کارگران 10 واحد دیگر را دنبال دارد، زمانی که کل کارگران این 10 واحد را در یک سازمانیابی شورائی سرمایه ستیز همدوش و همرزم بیند، نه فقط خیال اخراج اعتصاب کنندگان را از سر خود بیرون میسازد که پرداخت همه مطالبات کارگران را نیز وظیفه مبرم و عاجل خویش خواهد دید. زمین و زمان زندگی او سود حاصل از استثمار بردگان مزدی است. او هر چه میکند برای افزایش سود و سرمایه خویش است، درست به همین دلیل زمانی که قدرت متحد و سازمان یافته شورائی کارگران را سد آهنین راه تأمین این سود بیند، قطعاً در مقابل توده کارگر و خواستههای آنان زانو خواهد زد.
2. باید در بند بند مبارزات جاری روز خویش در همه جای جامعه و جهان، خواست تضمین مسلم معیشت و رفاه و دارو و درمان و مسکن و کل مایحتاج زندگی بیکاران و خواست اشتغال فوری و بدون هیچ قید و شرط آنها را خواست حتمی و سراسری جنبش خویش کنیم. بیکاران جزء لایتجزای طبقه و جنبش ما هستند. هیچ ننگی بالاتر از این نیست که ما حفظ اشتغال خود را در گرو بیکار ماندن آنها بینیم و آنها بالعکس اشتغال خود را به بیکارسازی ما گره زنند. موضوع باید از بیخ و بن معکوس گردد. رهایی آنها از بیکاری و برخورداری کامل آنها از کل مایحتاج معیشتی در طول بیکاری باید در سرلوحه مطالبات ما قرار گیرد و آنان نیز باید همراه و همرزم و همدل ما در تمامی اعتراضات، اعتصاب ها و خیزش ها باشند.
3. برای اینکه ما بتوانیم اعتصاب کنیم، بتوانیم اعتصاب را تا هر زمان که لازم است ادامه دهیم، بتواند در مقابل تمامی تهدید ها و جنایات سرمایهدار یا دولتش ایستادگی نماییم، برای اینکه تا تحمیل کامل مطالبات خود بر صاحبان سرمایه اعتصاب را پیش بریم، نیازمند همه نوع حمایت همزنجیران در همه شکل از جمله کمکهای مالی مؤثر و تعیین کننده میباشیم. کارگری که اعتصاب میکند در خطر از دادن دستمزد خویش است. او با خطر بسیار جدی گرسنگی، بی دارویی، بی دکتری و آوارگی خود و فرزندان، با خطر دستگیری و زندان و دنیای مخاطرات دیگر رو به رو است. او باید قادر به چالش این مصیبت ها و فاجعه ها باشد و این کار ممکن نیست مگر اینکه همه همزنجیران، هر کس به وسع خویش به یاری او بشتابد. برای این کار و برای تحقق این هدف ما نیازمند برگزاری کمپینهای حمایت مالی از همزنجیران اعتصابی خویش هستیم. این کمپین بخشی از جریان هر اعتصاب است که نه توسط خود اعتصاب کنندگان بلکه با همیاری فعال سایر همرزمان و همدردان سازمان مییابد و پیش میتازد. کمپین حمایت مالی از اعتصاب ها یک رویکرد جنبشی همگانی است که از طریق آن به صورت کاملاً فعال جزئی از اعتصاب میشویم. به اعتصاب توان میبخشیم و قدرت پیکار اعتصاب کنندگان را بالا میبریم. هر چه بیشتر در این کمینها شرکت کنیم، هر چه شمار کثیرتری از همرزمان را وارد این کمپینها سازیم، هر چه دامنه جمع آوری کمکهای مالی را وسعت دهیم به همان اندازه اعتصاب را و جنبش جاری طبقه خود علیه سرمایه را نیرومندتر میکنیم. در کنار هر اعتصاب با ید کمپینی راه اندازیم. از درون کمپین کنار اعتصابیون قرار گیریم، حلقه رابط اعتصاب با طبقه خود شویم. طبقه را در تأمین هزینه زندگی همرزمان در حال اعتصاب خویش شریک کنیم و هر کار دیگری که میتوانیم انجام دهیم.
کارگران ضد سرمایه داری
دی 1395